پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
کرانه یافتن . [ ک َ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) نهایت و پایان به دست آوردن . حد و انتها یافتن . به کناره رسیدن . فارغ شدن : کس از خواست یزدان کرانه ن ...
فارغ الذهن . [ رِ غُذْ ذِ ] ( ع ص مرکب ) آسوده خاطر. رجوع به فارغ البال شود.
in quick/rapid/close succession ( =quickly one after the other )
go blind
go blind
مقهورناشدنی قهرناپذیر غلبه ناپذیر
one at a time
one at a time
one at a time
at a time
at a time
at a time
at a time
a loose woman
a loose woman
?what's the matter with you
?what's the matter with you
!so long
so long
so long
screw
what i wouldn't give for sth
that's ok by me Ok by me
custom - made
fighting man
fighting man
fighting men
بی حرفِ پیش لهجه و گویش تهرانی اگر خدا بخواهد
پیش پا لهجه و گویش تهرانی قبل از : ( ) ی شما رفت
بی حرفِ پیش لهجه و گویش تهرانی اگر خدا بخواهد
اسب ور داشتن لهجه و گویش تهرانی رم کردن اسب، تکبر کردن
مثل اسب عصاری لهجه و گویش تهرانی دوندگی بدون پیشرفت
اهل درد. [ اَ ل ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دردمند. || آنکه بحال دیگران دلسوز باشد. واقف بر سوز و ریش دیگران .
unduly
come to power
to be in power
there are hopes that . . . . . . . . . . . .
imbued with
imbued with
imbued with
role model
role model
in the same vein/in a similar vein
most importantly,
on balance
on balance
a clause in a contract, etc, that ensures the protection of something against problems, etc
attributable to
سرخ چشم شدن . [ س ُ چ َ /چ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سخت غضبناک گشتن : برآشفت بهرام و شد سرخ چشم ز گفتار پرموده آمد به خشم . فردوسی .
سرخ و زرد شدن . [ س ُ خ ُ زَ ش ُ دَ] ( مص مرکب ) خجل شدن . ( مجموعه ٔ مترادفات ص 134 ) . حالتی است که در هنگام خجالت روی دهد و مطلق سرخ و زرد شدن هم ...