پیشنهادهای محمدرضا نظری (٣٩)
جز گرفتن -
دوراز
یه جای کار می لنگه
خود بزرگ پندار
به گویش مازنی: برچیدن مثلا از توی غذا چیزی که دوست دارید رو بردارید یا موقع میوه خریدن خوب هاش رو برای خودتون جدا کنید. بهش میگن دوجین کردن!
مثل آب خوردن
دستمال سر
در کسری از ثانیه
متوقف شدن
فرمانبردار
با سرسپردگی
به صدای زیر اشخاص میگویند طرف صداش جیرجیرکیه یعنی جیغ جیغ میکنه جیغ جیغو بار معنایی منفی داره اما این نه
تقلا کردن
جاخالی دادن
لم یزرع
دم کرده - گرفته ( درباره هوا )
اجق وجق
چراغانی
ور آمدن تبله کردن
امرانه
نونهال
غرق شده
قشقرق
با شک و تردید
باند و گاز باندپیچی
سروکله کسی پیدا شدن
صدای بیرون کشیده شدن شمشیر از غلاف
شیک و پیک
ناراحت شدن
شنگول
نامردیه
به سبب
پارچه کهنه
وحشت داشتن - کپ کردن - جفت کردن
با وسواس
فروختن تو منو فروختی - - - - از پشت خنجر زدن
گاگول طوری - خنگول - قیافه ی چُلمنی داره چهره ی پلشتی داره
با بی خیالی
یکه خوردن