sizzle

/ˈsɪzl̩//ˈsɪzl̩/

معنی: صدای سوختن کباب روی آتش، صدای هیس کردن، جلزولز کردن
معانی دیگر: (مانند آهن گداخته که در آب فروکنند یا صدای سرخ کردن ماهی) جلزولز کردن، جزووز کردن، هیس کردن، جز کردن، تفسیدن، (بسیار) داغ بودن یا کردن، (مجازی) هیجان داشتن، تب و تاب داشتن، صدای سوختن کباب روی اتش

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sizzles, sizzling, sizzled
(1) تعریف: to make the hissing or crackling sound of frying fat or oils.

(2) تعریف: (informal) to be extremely hot, as weather or something exposed to intense sunlight.

(3) تعریف: (informal) to be emotionally heated, as in anger or passion.
اسم ( noun )
• : تعریف: a sound like that of frying fat.

جمله های نمونه

1. the sun was beginning to sizzle the valley
خورشید داشت شروع می کرد به داغ کردن دره.

2. The sun was beginning to sizzle the land.
[ترجمه p.j] خورشید شروع به گرم کردن زمین کرد
|
[ترجمه گوگل]خورشید داشت زمین را می سوزاند
[ترجمه ترگمان]خورشید داشت شروع به جلز و ولز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They used to sizzle each other.
[ترجمه گوگل]آنها عادت داشتند همدیگر را غر بزنند
[ترجمه ترگمان]یکدیگر را ملامت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bacon began to sizzle in the pan.
[ترجمه NimaTaheri] بیکن شروع به جلز و ولز کردن در ماهیتابه کرد.
|
[ترجمه گوگل]بیکن در تابه شروع به جوشیدن کرد
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک شروع کرد به جلز و ولز در ماهی تابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The second batch had barely begun to sizzle before the first was already gone.
[ترجمه گوگل]دسته دوم قبل از اینکه دسته اول از بین بروند به سختی شروع به صدای هیس کردن کرده بودند
[ترجمه ترگمان]گروه دوم به سختی قبل از اینکه اولین بار از بین برود، شروع به جلز و ولز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was enough to fry your brain, to sizzle the boogers in your snout.
[ترجمه گوگل]کافی بود مغزت را سرخ کنی تا خرخرها را در پوزه ات بچشانی
[ترجمه ترگمان]کافی بود تا مغزت را سرخ کنند، تا دماغ boogers را به جلز و ولز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sizzle and aroma do not profane the all-pervading stillness.
[ترجمه شهرام] شور و هیجان، چنین ارامش همه گیری را زیر سوال نمی برد
|
[ترجمه گوگل]صدای هیس و عطر سکون فراگیر را بی‌حرمت نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]عطر و عطر و عطری که همه جا را فراگرفته است لعنت نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sizzle and smell of pork fat greeted us as we sat back down at the garden table.
[ترجمه گوگل]وقتی پشت میز باغ نشستیم، صدای هیس و بوی چربی گوشت خوک به استقبال ما آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی پشت میز نشسته بودیم، صدای جلز و ولز و بوی گوشت خوک به ما خوش آمد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sales immediately began to sizzle.
[ترجمه گوگل]فروش بلافاصله شروع به صدای هیس کردن کرد
[ترجمه ترگمان]فروش به سرعت شروع به جلز و ولز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other ads deliver strictly technical information, without the sizzle.
[ترجمه گوگل]سایر آگهی‌ها اطلاعات کاملاً فنی را، بدون صدای هیس، ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات دیگر اطلاعات فنی لازم را ارایه می دهند، بدون این که جلز و ولز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wakelate applied a sizzle stick to the sibilant huffing of the gas.
[ترجمه گوگل]Wakelate یک چوب صدای هیس کردن را به صدای سیبلانت گاز زد
[ترجمه ترگمان]Wakelate به نفس نفس افتاده بود و به نفس نفس افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Technical sizzle go a long way towards accomplishing this, but it's far from the whole story.
[ترجمه گوگل]صدای هیس فنی راه درازی را برای رسیدن به این هدف انجام می دهد، اما با کل داستان فاصله زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]sizzle فنی یک راه طولانی برای رسیدن به این هدف است، اما خیلی دور از کل داستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dry air and blazing sun made the soil crack and sizzle.
[ترجمه گوگل]هوای خشک و آفتاب سوزان، خاک را ترک خورده و هیس کرد
[ترجمه ترگمان]هوای خشک و آفتاب سوزان، شکاف خاک را درست کرد و جلز و ولز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Steam rises from the kettle and the pork chops sizzle, licked by flames from the dripping, igniting fat.
[ترجمه گوگل]بخار از کتری بلند می شود و تکه های گوشت خوک با شعله های ناشی از چکه ها لیسیده می شوند و باعث شعله ور شدن چربی می شوند
[ترجمه ترگمان]از کتری بخار بلند می شود و تکه های گوشت خوک که جلز و ولز می کنند، با جلز و ولز و جلز و ولز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای سوختن کباب روی آتش (اسم)
sizzle

صدای هیس کردن (فعل)
sizzle

جلز ولز کردن (فعل)
sizzle

انگلیسی به انگلیسی

• hissing sound (like that of frying fat)
produce a hissing sound (like that of frying fat); be very hot (informal)
if something sizzles, it makes a hissing sound like the sound made by frying food.

پیشنهاد کاربران

بهبود دادن، قوام آوردن
در بحث 5S منظور از Sizzle، افزایش سطح عملکردی با هدف ارتقای سطح وفاداری مشتری است.
جلز ولز کردن
– The gas fire sizzles in the grate
– The sausages are sizzling in the pan
– The bacon began to sizzle in the pan
جز گرفتن -
برند سازی آنلاین ( در بازاریابی )
هیجان، گرمی، تب و تاب
( در روابط )

بپرس