پیشنهادهای ش. (٥٩)
روان شناسی: تغییر رفتار. اصلاح رفتار.
خودشیفته ( اصطلاح روانشناسی )
اختلال شخصیت خودشیفته
[روانشناسی، روانپزشکی] اختلال نافرمانی مقابله ایی، مخفف ODD مصطلح است.
[روانشناسی، روانپزشکی] اختلال رفتار ایذایی
[روانشناسی، روانپزشکی] اختلال سلوک
[روانشناسی، روانپزشکی] افسرده خو
روانشناسی تطبیقی
متن آزمایشی و بی معنی که در صنعت چاپ، صفحه آرایی و طراحی گرافیک به کار می رود.
نخوت، خودبینی، تکبر
نخوت مستی افرادی که الکل می نوشند خود را آرمانی تصور می کنند. به این حالت نخوت مستی گفته می شود.
شما خودتان به تنهایی و بدون کمک دیگری چیزی دارید یا به دست آورده اید، مستقلا
در جریان [کار یا موضوعی] قرار داشتن. در جریان [کار یا موضوعی] بودن.
[روانشناسی]: شخص نسبت به افراد باهوش میل و کشش جنسی پیدا می کند. این میل، گرایش و سلیقه جنسی را نشان می دهد.
سندروم محرومیت
سندروم محرومیت تسریع شده
[به نقل از هزاره]: فورا، بی درنگ، آنا، در یک لحظه، در یک چشم به هم زدن.
[به نقل از هزاره]: تند، زود، فورا، سریعا، به سرعت؛ در دم، بلافاصله، بی درنگ.
[هزاره]: adj 1. زیرزمینی، تحت الارضی 2. مخفی، نهانی، نهفته، پوشیده، نامرئی
[هزاره]: adv 1. زیر زمین 2. در خفا، مخفیانه، زیرزمینی go underground: مخفی شدن، به طور زیرزمینی فعالیت کردن adj 1. [راه و غیره]: زیرزمینی 2. [فعالی ...
[هزاره]:adj بی دغدغه، آرام، راحت، بی تشویق، فارغ البال be untroubled: ناراحت نشدن، نگران نشدن، کک ( کسی ) هم نگزیدن
[هزاره]: regard sb/sth with/as کسی/چیزی را. . . دانستن، کسی/چیزی را. . . قلمداد کردن، به کسی/چیزی به عنوان. . . نگاه کردن، کسی/چیزی را به عنوان. . . ...
[هزاره]: [نقشه، فکر و غیره] اجرا کردن، تحقق بخشیدن، به مرحله عمل درآوردن، عملی کردن، به کار بستن، پیاده کردن؛ [قانون، فرمان] مُجرا داشتن، اجرا کردن؛ ...
[روانشناسی] عینی
دست بر قضا، بر حسب اتفاق
[روانشناسی، روانپزشکی] هیجان.
[نقل از هزاره] 1. دست کردن در 2. دست بردن به، دست زدن به 3. تکه هایی از . . . را خواندن، نگاهی انداختن به، ورقی زدن dip into a book: با کتابی ور رفتن ...
[نقل از هزاره] 1. همراه شدن با، هم پا شدن با، همسفر شدن با 2. [فکر، نقشه، طرح] به دست دادن، پیشنهاد دادن، ارائه کردن، دادن 3. [پول] در آوردن، به دست ...
[هزاره] adj. 1. دقیق؛ صریح؛ روشن 2. خاص، ویژه، معین، مشخص n. 3. داروی خاص، داروی اختصاصی 4. امر خاص، امر جزئی؛ ( در جمع ) جزئیات
معلم جایگزین
معلم جایگزین
معلم جایگزین
معلم جایگزین
معلم جایگزین
پرسش جهت دار، سوال جهت دار
نزدیک است به گریه بیفتد.
دعوای شدید کردن، شدیدا تنبیه کردن، متوقف کردن.
این کلمه هم اسم است، هم فعل.
[نقل از هزاره] ( عامیانه ) بالاخره کار خودت رو کردی!
[نقل از هزاره, He went on to say that . . بعد گفت که. . . ، آنگاه گفت که. . . ،
زوال حرکات تناوبی
[هزاره] از کسی طلب کردن، از کسی تقاضا کردن، از کسی توقع داشتن
کار خود را انجام دادن
[هزاره] 1. مشک 2. دبّه شیر 3. [شیر] زدن، کره گرفتن از 4. به هم زدن، متلاطم کردن 5. ( مجازی ) [احساسات] برانگیختن، به جوش آوردن 6. [دریا و غیره] به تل ...
[هزاره] feed sth into sb/sth خوراندن به، وارد کردن به، دادن به [سکه] انداختن در
Cross - disciplinary: Of, relating to, or involving two or more disciplins: interdisciplinary میان رشته ای
نام دیگر گیاه پوتوس طلایی.
What should we do? به نظرت چه کار کنیم؟ You should tell him the truth. بهتره حقیقت رو بهش بگی. It's cold. Should I turn the heating on? سرده. می خو ...
Startle به معنی مبهوت شدن نیست. برای مبهوت شدن لغات دیگری در انگلیسی استفاده می شود. کسی که startled می شود به نوعی از جا می پرد یا حیوان پا به فرار ...
توضیحات آکان درست است. Hairdresser به معنی آرایشگر ربطی به جنسیت ندارد. به هر فردی ( اعم از زن یا مرد ) که کار کوتاهی، شست و شو و استایل دهی موهای ز ...