پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٥١)

بازدید
٣,٤١٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوبش:خوشش. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوفر شتافت وز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَبت:گِبت، زنبور عسل. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَِبت خانه: لانه زنبور. کبوتر خانه:لانه کبوتر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گِبت:کَبت، زنبور عسل. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد. منج بر وزن کنج، در کنج سقف یا دیوارها زنبورها خانه می سازند البته میم اول منج هم یادآور مگس است که ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متفقین جنگ جهانی اول و دوم برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای خود قائل شدند می دانیم که ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی من با تو چنانم ای نگار یمنی خود در غلطم که من توام یا تو منی "ابوسعید ابوالخیر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به تخم مرغ آب پز، تخم مرغ جوشوندِه می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرزنگو[ م ُ زَ ]: در گویش شهرستان بهاباد به مَرزَنگوش یا مَرزَنجوش، مُرزَنگو می گویند. در این شهرستان اغلب تخم مرغ جوشانده یا آب پز را همراه با� نمک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مرزنگو[ م ُ زَ ]: در گویش شهرستان بهاباد به مَرزَنگوش یا مَرزَنجوش، مُرزَنگو می گویند. در این شهرستان اغلب تخم مرغ جوشانده یا آب پز را همراه با� نمک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خاله زنک ( ~. زَ نَ ) خاله زنو ( ~. زَ نو ) گفته می شود. اما معنای خاله زنک یا خاله زنو در گویش شهرستان بهاباد : به مرد یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به خاله زنک ( ~. زَ نَ ) خاله زنو ( ~. زَ نو ) گفته می شود. اما معنای خاله زنک یا خاله زنو در گویش شهرستان بهاباد : به مرد یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربران با نام های مختلف گفته است دین فلان است و بهمان، بطلمیوس هم، دانشمند یونانی بیش از دو هزار سال پیش، با مشاهدهٔ حرکت ظاهری ماه و خورشید، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سطوت بر وزن ثروت و چون ثروت است. متاسفانه ثروت حمله می کند و باعث گرانی ها شده است. متاسفانه ثروت بر علم و استعداد ها غلبه پیدا کرده است. متاسفانه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چته:چیه . چته، دوباره خونه را گذاشتی رو سرت یا چیه، دوباره خونه را گذاشتی رو سرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یالا. [ یال ْ لا ] ( صوت ) در تداول عامه مخفف �یااﷲ� است و هنگام ورود به منزلی غیر از منزل خود با صدای نسبتاً بلند که اهالی منزل متوجه شوند که بیشتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاصه یعنی : Nice to mit u خوشبختم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . جواب Nice to mit u to منم خوشبختم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خلاصه یعنی خوشبختم. Nice to mit u خوشبختم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . جواب Nice to mit u to منم خوشبختم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَاقَ : اولین صیغه فعل ماضی، از ریشه ی ( سوق ) به معنای سوق داد، راند، کشاند. وَ قَدْ سَاقَنِی إلَیْکَ أَمَلِی ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) وآرز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از تفسیر استاد قرائتی: ﻳَﻮْمَ ﻳُﻜْﺸَﻒُ ﻋَﻦ ﺳَﺎﻕٍ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻳَﻮْمَ: ﺭﻭﺯیکه. ﻳُﻜْﺸَﻒُ: کشف می شود. ﻋَﻦ: از. ﺳَﺎﻕٍ: ساق پای. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ﺗﺮﺍﻗﻲ"ﺟﻤﻊ "ﺗﺮﻗﻮﺓ" ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﮔﻠﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر قرائتی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توضیح مزلف: مزلف. ( مُ زَ لَّ ) [ عربی . ] ( اِمف . ) ( اسم ) ۱ - آنکه دارای زلف است . ۲ - معشوق زلف دار . ( کلمه مجعولی است که ازکلمه فارسی زلف س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مؤونه یا موونت یا موونه:سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موونت یا موونه: سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم برمی آی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موونت: موونه، سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم برمی آید، ...

پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود. خیر:خوبی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود. خیر:خوبی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِیدُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عِشْتَ سَعِیداً وَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً شَهِیداً ( از زیارت امام حسین ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شیطونه میگه. شیطونه میگه بیم، شیطونه میگه برم، شیطونه میگه بپرم، شیطونه میگه بزنم، . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جمع ِ حِجة، حِجَج است به معنای حج ها - سالها ( چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد. ) ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧِّﻲ ﺃُﺭِﻳﺪُ ﺃَﻥْ ﺃُﻧﻜِﺤَﻚَ ﺇِﺣْﺪَﻱ ﺍﺑْﻨَﺘَﻲَّ ﻫَﺎﺗَﻴْﻦ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع ِ حِجة، حِجَج است به معنای حج ها - سالها ( چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد. ) ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧِّﻲ ﺃُﺭِﻳﺪُ ﺃَﻥْ ﺃُﻧﻜِﺤَﻚَ ﺇِﺣْﺪَﻱ ﺍﺑْﻨَﺘَﻲَّ ﻫَﺎﺗَﻴْﻦ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به فتح حاء و تشدید جیم در لغت قصد به سوی چیزی است. و در شریعت قصد به سوی بیت الحرام یعنی کعبه است به اعمال مخصوصة در وقت مخصوص. و در پاره ای از لغات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربران گفته است بر اساس بینش و باور فردی من حج فلان است و بهمان، بطلمیوس هم، دانشمند یونانی بیش از دو هزار سال پیش، با مشاهدهٔ حرکت ظاهری ماه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حضرت امیرالمومنین ( علیه السلام ) در شعرى که منسوب به اوست می گوید: اِلهی لَئن عَذَّبْتَنی اَلْفَ حِجَّة *** فَحَبْلُ رَجائی مِنْکَ لا یَتَقَطَّعُ م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شاید از این رو به نعمت ها، نیکویی ها، عطاها و بخششها ایادی گفته می شود که این ها حاصل دستان یک فرد است. اَنَا لا أَنْسی ایَادیَکَ عِنْدی وَ سِتْرَکَ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَللّهُمَّ احْمِلْنا فی سُفُنِ نِجاتِکَ وَ مَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ وَ اَوْرِدْنا "حِیاضَ" حُبِّکَ . . . ( از مناجات خمسة عشره امام سجادعلیه الس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پیشنهادات کاربران برای معنی "حیض" در همین نرم افزار آمده است: حیض ( خون قرمزی که از زنان در حالت سلامتی و عادی از آنان خارج می شود ) به معنای قاعد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شرح دعای ابوحمزه ثمالی استاد مصباح یزدی: یا سَیِّدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُنَاجیکَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ سرورم، تو ر ...

پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توکل. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] ( عربی، مصدر ) اعتماد کردن. || پناه و واگذاشتن به ( خدا ) اِلهی اِنْ کانَ قَلَّ زادُنا فِی الْمَسیرِ اِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لیحقنوا از ریشه حَقن. حَقن دَم کسی ؛ رهانیدن او را از مرگ و کشتن. از کشتن خلاص دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرخاء: فروهشتن. فروگذاشتن. فروکردن. اِرخاء ستر ؛فروگذاشتن پرده یعنی افکندن پرده. افکندن پرده را اِرخاء سَتر گویند. غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخَی ع ...