پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٩٦٨)

بازدید
٥,٥٧٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی، به گنجشک، چغور/choghur/ و به گنجشک کوچک، چغورک/choghurok/ گفته می شود. در ضمن در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی، به گنجشک، چغور/choghur/ و به گنجشک کوچک، چغورک/choghurok/ گفته می شود. در ضمن در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک، چُغوت/choghut/ می گویند و به گنجشک کوچک یا همان چغوت کوچک و یا جوجه چغوت در بهاباد، چُغو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک، چُغوت/choghut/ می گویند و به گنجشک کوچک یا همان چغوت کوچک و یا جوجه چغوت در بهاباد، چُغو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زردپی آشیل. زَرْدپِیِ آشیْل ( Achilles tendon ) زردپی پشت قوزک پا. ماهیچه های پشت ساق پا را به استخوان پاشنۀ پا وصل می کند. آشیل یکی از بزرگ ترین زر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالب است که در قرآن هم یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) داریم هم یَوْمِئِذٍ ( میم کسره دارد ) ، کلمه یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) بیش از شصت بار در قرآن ...

پیشنهاد
٠

قرائت دیگر از ضرب المثل: کلوخ انداز را پاداش سنگ است.

پیشنهاد
٠

قرائتی دیگر از این ضرب المثل: جواب سنگ، کلوخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دار:ﺩﺍﺭﺍﻟﻬﺠﺮﻩ ( ﻣﺪﻳﻨﻪ ) ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺗَﺒَﻮَّءُﻭ ﺍﻟﺪَّﺍﺭَ ﻭَﺍﻟْﺈِﻳﻤَﺎﻥَ ﻣِﻦ ﻗَﺒْﻠِﻬِﻢْ ﻳُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﻣَﻦْ ﻫَﺎﺟَﺮَ ﺇِﻟَﻴْﻬِﻢْ ﻭَ ﻟَﺎ ﻳَﺠِﺪُﻭﻥَ ﻓِﻲ ﺻُﺪُﻭﺭ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ID مخفف Identification به معنی "شناسایی ، تعیین هویت ، تطبیق و تمیز" می باشد. آی دی در شبکه های اجتماعی نقش زیادی دارد چرا که بسیاری از افراد از روی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نفیر: نفرات. نَفِیر اسم جمع، و به معنای گروهی از مردان است، بعضی گفته اند: جمع نَفْر. ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفیر: نفرات. نَفِیر اسم جمع، و به معنای گروهی از مردان است، بعضی گفته اند: جمع نَفْر. ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اَ ) [ ع . ] بدان، بدانید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به فتیر، پَتیل می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به فتیر، پَتیل می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِبرِج:زینت. زِبْرِجِهَا: زینت آن. بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زِبرِج:زینت. زِبْرِجِهَا: زینت آن. بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرگس شهلا ( Trumpet Daffodils ) مشخصات: شیپور گل بلندتر از گلبرگ های آن. گل نرگس شهلا بسیار زیبا و متداول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد بود:نابود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نابود مقابل بود است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ادبیات فارسی بلبل مظهر عشق است و مولانا در مصرع ؛ گویاترم ز بلبل ، در واقع خواسته خود را عاشق تر از بلبل معرفی کند و این عبارت کنایه از سرشار بودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم فور ( ghalamfor ) میخک. میخک صدور. بازی با کلمات برای یادسپاری آسانتر: خوردن میخک میخ بدن را سفت می کند و طرف را میخکوب می کند. ( مفید برای مرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخک. قلم فور. بازی با کلمات برای یادسپاری آسانتر: خوردن میخک میخ بدن را سفت می کند و طرف را میخکوب می کند. ( مفید برای مردان ) قلم فور، قلمی که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رودبار. ( اِخ ) نام مکانی است. از: �رود � �بار� ( پسوند مکان ) . ناحیه رود. مثل زنگبار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِل یا همان صابون خیاطی وسیله ای گچی یا روغنی در شکل های مختلف مانند مداد، خودکار، ماژیک و صابون معمولی بوده که کاربرد آن علامت گذاری الگو روی پارچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مِل یا همان صابون خیاطی وسیله ای گچی یا روغنی در شکل های مختلف مانند مداد، خودکار، ماژیک و صابون معمولی بوده که کاربرد آن علامت گذاری الگو روی پارچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. چیز نجس را در منبجس [ مُم ْ ب َ ج ِ ] می توان پاک کرد. منبجس: آب جاری وروان. جمع آن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. چیز نجس را در منبجس [ مُم ْ ب َ ج ِ ] می توان پاک کرد. منبجس: آب جاری وروان. جمع آن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای سوف. دریای قُلزُم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای سوف. دریای قُلزُم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای قُلزُم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

�حوریث� همان کوه �حوریب� است که در تورات ذکر شده و در واقع همان کوه طور است، ولی این که کدام یک صحیح است، برای ما روشن نیست. در این گونه موارد تصحیف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کرمان به پستانک، گولو/gulu/ می گویند. پستانک، پستونک یا گول زن/gulzan/آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. در گویش ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلُوْ گرفتن /alow/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر آتش گرفتن و شعله ور شدن در مورد گرم و داغ شدن هم در مورد بدن و دهان بکار می رود. مثال:�الو گرفتم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَلُوْ گرفتن /alow/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر آتش گرفتن و شعله ور شدن در مورد گرم و داغ شدن هم در مورد بدن و دهان بکار می رود. مثال:�الو گرفتم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلی/veyli/در گویش شهرستان بهاباد به معنای رها، ول، ولو، ولنگار، لاابالی و بی بندوبار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلی/veyli/در گویش شهرستان بهاباد به معنای رها، ول، ولو، ولنگار، لاابالی و بی بندوبار.

پیشنهاد
٠

اطلاعاتی درباره کلمه هاشم: هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

پیشنهاد
١

در پشت دیوارهای بلند کاخ یکی از پادشاهان تنوری بود که در آن نان می پختند در یک شب سرد زمستانی مرد فقیری از آنجا رد میشد ودر ان آخر شب راه به جایی ندا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شنیده ایم که محمود غزنوی یک شب شراب خوردو شبش جمله در سمور گذشت گدای گوشه نشینی لب تنور خزید لب تنور به آن بینوای عور گذشت علی الصباح بزد نعره ای ...