پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٥١)

بازدید
٣,٤٢١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هانوی ( Hanoi ) پایتخت ویتنام برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً آمریکا به ویتنام گفت: بگو ها ( ( بله ) ) تا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هانوی ( Hanoi ) برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً آمریکا به ویتنام گفت: بگو ها ( ( بله ) ) تا جنگ نشود اما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی أَقْبِلْ: پیش بیا، جلو بیا. معنی أَقْبَلَ: پیش آمد، جلو آمد. ریشه ی کلمات بالا:قبل. قَبل: پیش، جلو. برای یادسپاری بهتر، بیایید از کلمات و عب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی أَقْبِلْ: پیش بیا، جلو بیا. معنی أَقْبَلَ: پیش آمد، جلو آمد. ریشه ی کلمات بالا:قبل. قَبل: پیش، جلو. برای یادسپاری بهتر، بیایید از کلمات و عب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فرهنگ لغت ها ( لغتنامه ها ) علامت اختصاری "مُق" از کلمه ی "مقابل" برای نشان دادن متضاد کلمه استفاده می شود. مقابل:ضد، مخالف [ سپید مقابل سیاه است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قندیلِ یخ ، قندیلی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شودو در گویش شهرستان بهاباد به آن، قَنتیله می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به قندیلِ یخ، قَنتیله می گویند. قندیل یخی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به قندیلِ یخ، قَنتیله می گویند. قندیل یخی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکه تکه کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جبر[ریاضی] این کلمه از کتاب حساب الجبر و المقابله اثر محمد بن موسی خوارزمی، ریاضیدانِ ایرانیِ قرن ۳ق، نشأت گرفته است. خوارزمی اصطلاح جبر را برای افزو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جبر[ریاضی] این کلمه از کتاب حساب الجبر و المقابله اثر محمد بن موسی خوارزمی، ریاضیدانِ ایرانیِ قرن ۳ق، نشأت گرفته است. خوارزمی اصطلاح جبر را برای افزو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

پیشنهاد
١

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثوابت، جمع ثابت است و بطور کلی به چیزهایی که ثابتند مثل کوه ها می توان گفت البته به ستاره هایی که پیشینیان آن ها را ثابت می پنداشتند ولی با چشم مسلح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً معلم به دانش آموزان می گوید در موبایل یک مماس بر دایره رسم کنید و سپس از آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به کباب کچل یا کباب بی مو گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل ناقص ( اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ، افعالی است که همه صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نمی شود. فعل ناقص را ناقص از آن گویند که معنی آن بدون خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فصل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان از بازی های ذهنی کمک گرفت در مورد ذباب می توان چنین گفت که گاهی مگس با اذیت کردن روح، روان و جسم آدمی را ذوب می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِناث. جمع ِاُنْثی است ̍. ماده ها. مقابل ذکور. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ می شود. در آیات قرآن اُناث نداریم. أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاجرات :باز دارندگان، منع کنندگان. برای یادسپاری آسان تر می توان از بازی ذهنی کمک گرفت مثلاً چه زمانی پدری فرزندش را زجر می دهد وقتی که او را مثلاً ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Input یعنی ورودی مثلا ورودی اطلاعات به کامپیوتر. اما برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد. اگر : Input= in put In یعنی در . put یعنی گذاش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قُلقُل ( اسم صوت ) 1. صدای ریختن مایعات درون ظروف دهان تنگ که هوا مانع ورود سریع این مایعات می شود 2. صدای جوشیدن مایعات. ( به وجه اشتراک این دو توجه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo سکسکه. هکو در اصل هکه /hekke/ بوده است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hiccup انگلیسی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق الکتریکی یا عایق حرارتی می شود به چیزهایی گفته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عوایق جمع کلمه ی پر استفاده و آشنای عایق است. عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق ا ...

پیشنهاد
٠

آب درِ خونه تلخه یا به عبارتی آیا آب درِ خانه تلخ است؟ آیا آب پشت در خانه که خیلی نزدیک به خانه است تلخ است که شما آب جای دورتری را برای خوردن و مصرف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دو به هم زن:کسی که رابطه ی بین دو نفر را با حرف یا حتی رفتار کدر یا تیره و تار می کند. برای مثالِ رفتار می تواند دو به هم زن با اشاره و یادآوری موضوع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خنده ممتد. غَش غَش خندیدن:خندیدن به حد بیتابی، خنده از ته دل.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غَش غَش خندیدن:خندیدن به حد بیتابی، خنده از ته دل. هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خنده ممتد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن /Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شپ شپ. [ شُ شُ ] ( اِ صوت ) در گویش شهرستان بهاباد شُپ شُپ اشک ریختن؛ ریختن اشک بسیار و با قطرات بزرگ.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

أَجَلْ وَ لَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعَادُّونَ مِنْ أَنَامِکَ أَنْ نُحْصِیَ مَدَی إِنْعَامِکَ سَالِفِهِ وَ آنِفِهِ مَا حَصَرْنَاهُ عَدَداً وَ لاَ أَحْص ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. قَصَبِی:نایم. وَ لَحْمِی وَ د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنبِت:اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات مصدراند ) خلاصه، مَنبِت به معنای محل رویش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مَنبِت:اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات مصدراند ) خلاصه، مَنبِت به معنای محل رویش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات هر دو مصدراند ) مَنبِت هم اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و به معنای محل رویش و روی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَضراس جمع ِ ضِرْس و ضِرس یعنی دندان. به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...

پیشنهاد
٠

اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...