تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

دهن لق، بی ملاحظه، بی ثبات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه بیشتر به معنی خاص و یا عجیب و غریب بودنه، اونم به طرزی که جالب به نظر بیاد. معادل �خل و چل� شاید به خاطر بار منفی زیادی که داره، درست نباشه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چین و چروک های روی پوست گفته می شه که در اثر استرس و اضطراب ایجاد می شن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کلاه گذاشتن سر کسی، کسی که سرش کلاه گذاشته شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

to sleep something away به جای پرداختن به کار یا فعالیتی به خوابیدن مشغول بشین. با خوابیدن از شر چیزی خلاص بشین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فاحشه خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

صرفاً اون معنی رو نمی ده. a person who anonymously supplies information about covert or illegal action in the organization where they work

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مثال کاربردی و عامیانه: I'm dabbing: هیجان زده هستم، ذوق کردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نام روستا برگرفته از کلمه فتا به معنی جوانمردی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

این عبارت یک اصطلاحه و به مسائل مالی مربوط میشه: چقدر پول می خوای؟ چقدر پول کم داری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( بریتیش ) حمله کردن یا انتقاد از کسی که موقعیت و قدرت ( علمی، سیاسی، رسمی، خانوادگی، دوستانه و. . . ) پایین تری از شما دارد. ‏

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

وقتی این اصطلاح درباره کاری یا چیزی به کار می ره یعنی اون چیز باید هرچه سریع تر انجام بشه یا گفته بشه و اگه دیرتر بشه ممکنه دیگه فایده نداشته باشه. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

"کم پیدایی"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اصطلاح به معنی تمیز و آراسته بودن. یا به صورت آمیانه خوشتیپ بودن یا تیپ زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

این کلمه به معنی "مدرسه" است و مفرد می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

این کلمه به عنوان فعل میتونه، بهم زدن یا خاتمه دادن به رابطه معنی بشه همچنین میتونه به معنی دور کردن یه نفر از خودت بخاطر ملالت حرف زدن با اون شخص با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

گاهی میتونید" لجباز" یا "لجوج" ترجمه کنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مثالی که امروز بهش بر خوردم: the voice with the "husk" of Kim Carnes صدایی با "پوسته" ی کیم کارنس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ممکنه به نوعی نوشیدنی الکلی اشاره داشته باشه: a type of light - coloured beer similar to bitter, typically with a higher than average alcohol and hop ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

در مسائل جنسی به معنی همجنس گرا یا همنجس گرایی. ‏

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بی کم و کاست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

به معنی لبه، یا کناره البته ممکنه به معنی پهلو ( انسان یا شی ) هم استفاه بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

You can "handle" more than you think تو از چیزی که فکر میکنی بیشتر "به درد میخوری"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

مراسم ختم. مراسم یادبود برای مردگان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

یه مثال که بهش بر خوردم و بیشتر در بریتیش استفاده میشه: "You feel trim" "لاغر شدی"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

گاهی ممکنه "به هیچ وجه" ترجمه بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

یه مثال که بهش بر خوردم, و بیشتر یه اصطلاحه: I'm back in the black زندگیم دوباره خوب شده

پیشنهاد
٣٧

سرپرست وضعیت تحصیلی. مقامی دولتی در برخی کشورها از جمله انگلیس که وظیفه برسی وضعیت تحصیلی، و وجود امکانات و شرایط اساسی تحصیلی برای دانش آموزان در ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

به صورت غیر رسمی و آمیانه به معنی دنیا یا عالم استفاده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

کیف کوچکی که برای نگهداری لوازم بهداشتی و وسایل شستشوی شخصی استفاده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

"entrusting darkness to deceive his god's attention" در این مثال به معنی اعتماد کردن هست: "به تاریکی اعتماد کرد تا خدای خود را فریب دهد. "

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

بیشتر به عنوان دعوا کردن یا نزاع استفاده میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

San Francisco Police Department

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

"?can you hold on two ticks, Terry" ( بریتیش ) ثانیه. "میشه دوثانیه صبر کنی، تری؟"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

برای دارو به معنی عوارض. ‏

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

شک کردن ( بریتیش ) مثال: nobody would cop on with you هیچکس به تو شک نمی کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

1. زمین تمرین. 2. منطقه آموزشی - نظامی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

بدون شک. ‏ شک نکن. ‏ مسلماً. یقیناً.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

این کلمه به معنی دستشویی یا همون bathroom هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

داغون، شکسته، ناامید، غرق در مشکلات. ‏ معنی لفظی: مچاله شده. ‏

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

ممکنه به عنوان مخفف Metropolitan Police استفاده بشه. ‏

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

قدیم اسم یه غذا بود که متشکل از گوشت، سیب زمینی و پیاز بود البته الان هم شاید استفاده داشته باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

در روزنامه به معنی مقاله. ‏

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

ممکنه به عنوان یک اصطلاح به معنی " آب خنک خوردن " استفاده بشه. ( گذراندان وقت در زندان ) همچنین در لغت ممکنه برای فرد ضربه خورده یا درب و داغون استف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

به تدریج خراب کردن/نابود کردن/قطع کردن چیزی. ‏

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

شیرابه ی زباله. ‏

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

حماقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

( غیر رسمی ) درخواست، سفارش. مثال: I got "app". I already got some hot dogs "سفارش" دادم. از قبل چندتا هات داگ سفارش دادم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

وقفه. وقفه انداختن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

همچنین به کسانی گفته میشه که روح احضار می کنن و یا مثلا جن گیری می کنن

١