صاحب بابائی
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
time sensitive١٦:٢٩ - ١٤٠١/٠٤/١٧وقتی این اصطلاح درباره کاری یا چیزی به کار می ره یعنی اون چیز باید هرچه سریع تر انجام بشه یا گفته بشه و اگه دیرتر بشه ممکنه دیگه فایده نداشته باشه. ... گزارش
18 | 0
punch down٢٢:٤٩ - ١٤٠١/٠٣/٠٧( بریتیش ) حمله کردن یا انتقاد از کسی که موقعیت و قدرت ( علمی، سیاسی، رسمی، خانوادگی، دوستانه و. . . ) پایین تری از شما دارد. گزارش
34 | 0
ipa٠١:٣٨ - ١٤٠١/٠٣/٠٣ممکنه به نوعی نوشیدنی الکلی اشاره داشته باشه: a type of light - coloured beer similar to bitter, typically with a higher than average alcohol and hop ... گزارش
41 | 0
education welfare officer١٧:٤٥ - ١٤٠٠/١١/٠٦سرپرست وضعیت تحصیلی. مقامی دولتی در برخی کشورها از جمله انگلیس که وظیفه برسی وضعیت تحصیلی، و وجود امکانات و شرایط اساسی تحصیلی برای دانش آموزان در ت ... گزارش
74 | 0
tick١٥:٥٠ - ١٤٠٠/١١/٠٤"?can you hold on two ticks, Terry" ( بریتیش ) ثانیه. "میشه دوثانیه صبر کنی، تری؟"گزارش
71 | 0
entrusting٠٢:١١ - ١٤٠٠/١١/٠١"entrusting darkness to deceive his god's attention" در این مثال به معنی اعتماد کردن هست: "به تاریکی اعتماد کرد تا خدای خود را فریب دهد. "گزارش
74 | 0
app١٦:٥٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٦( غیر رسمی ) درخواست، سفارش. مثال: I got "app". I already got some hot dogs "سفارش" دادم. از قبل چندتا هات داگ سفارش دادم.گزارش
92 | 0
panel١٣:٣٦ - ١٤٠٠/٠٩/٢٣گردهمایی. مثال: - where are you going - I got a panel. we gonna see The Silence there. - کجا میری - یه گردهمایی دارم. قراره اونجا فیلم �سکوت� ر ... گزارش
106 | 1
crumpled up١٧:٣٠ - ١٤٠٠/٠٨/٢٤داغون، شکسته، ناامید، غرق در مشکلات. معنی لفظی: مچاله شده. گزارش
80 | 0
devouring١٩:٣٠ - ١٤٠٠/٠٧/٢٠همچنین به معنی سواستفاده از کسی. نفع بردن از کسی و سپس دور انداختن آن فرد.گزارش
94 | 0
cop on١٨:٣٤ - ١٤٠٠/٠٥/١٣شک کردن ( بریتیش ) مثال: nobody would cop on with you هیچکس به تو شک نمی کنهگزارش
90 | 0
blessing١٨:٢٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢٩I've come to ask for your blessing اومدم تا برام "دعای خیر" کنی. گزارش
99 | 1
assist١٦:٣٧ - ١٤٠٠/٠٢/٠١در فوتبال عادی و فوتبال آمریکایی به پاس منجر به گل گفته می شود. گزارش
120 | 0
banged up١٥:٤٦ - ١٤٠٠/٠٢/٠١ممکنه به عنوان یک اصطلاح به معنی " آب خنک خوردن " استفاده بشه. ( گذراندان وقت در زندان ) همچنین در لغت ممکنه برای فرد ضربه خورده یا درب و داغون استف ... گزارش
83 | 0
client١٨:٠٥ - ١٣٩٩/١٢/١٣بیشتر به معنی "موکل" استفاده می شه. شخصی که وکیل مسئولیت دفاع از اون در دادگاه رو به عهده می گیره.گزارش
117 | 1
medium١٢:٣٣ - ١٣٩٩/١٢/٠٩همچنین به کسانی گفته میشه که روح احضار می کنن و یا مثلا جن گیری می کننگزارش
92 | 1
washbag١٢:٠٣ - ١٣٩٩/١١/٢٨کیف کوچکی که برای نگهداری لوازم بهداشتی و وسایل شستشوی شخصی استفاده می شود.گزارش
74 | 0
black٢٣:١٠ - ١٣٩٩/١١/٠٢یه مثال که بهش بر خوردم, و بیشتر یه اصطلاحه: I'm back in the black زندگیم دوباره خوب شدهگزارش
67 | 1
hash١٥:٥٤ - ١٣٩٩/١١/٠٢قدیم اسم یه غذا بود که متشکل از گوشت، سیب زمینی و پیاز بود البته الان هم شاید استفاده داشته باشهگزارش
83 | 1
look dapper١٥:٣٠ - ١٣٩٩/١١/٠١اصطلاح به معنی تمیز و آراسته بودن. یا به صورت آمیانه خوشتیپ بودن یا تیپ زدنگزارش
48 | 0
how short are you١٣:٥٢ - ١٣٩٩/١١/٠١این عبارت یک اصطلاحه و به مسائل مالی مربوط میشه: چقدر پول می خوای؟ چقدر پول کم داری؟گزارش
44 | 0
husk٢٠:١٥ - ١٣٩٩/١٠/١٨مثالی که امروز بهش بر خوردم: the voice with the "husk" of Kim Carnes صدایی با "پوسته" ی کیم کارنسگزارش
51 | 0
ditched١٣:٠١ - ١٣٩٩/١٠/١٨این کلمه به عنوان فعل میتونه، بهم زدن یا خاتمه دادن به رابطه معنی بشه همچنین میتونه به معنی دور کردن یه نفر از خودت بخاطر ملالت حرف زدن با اون شخص با ... گزارش
41 | 0
edge١٦:٤٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧به معنی لبه، یا کناره البته ممکنه به معنی پهلو ( انسان یا شی ) هم استفاه بشهگزارش
62 | 0
trim١٦:٣٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧یه مثال که بهش بر خوردم و بیشتر در بریتیش استفاده میشه: "You feel trim" "لاغر شدی"گزارش
57 | 0