drawback

پیشنهاد کاربران

عیب. ایراد. اشکال. نقطه ضعف
مثال:
Can you think of any drawbacks?
آیا می توانید به عیب و ایراد و نقطه ضعفی فکر بکنید؟
یعنی مشکل. ایراد. حتی یعنی بدی
تنها بدی این مداد این هستش که. . .
در کانتکست ببینیم:
The only drawback of the car is its gear lever.
تنها عیب این ماشین دنده ش هست.
مانع. سد
عیب وتقص
a disadvantage or problem; the negative part of a situation
مشکل یا عیب، بخش منفی یک شرایط و وضعیت
One of the drawbacks of working for a big company is that you have to follow a lot of rules
...
[مشاهده متن کامل]

Every strategic choice has its benefits and drawbacks
"the main drawback of fitting catalytic converters is the cost"

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/drawback
اشکال , ایراد , عیب
a disadvantage or the negative part of a situation:
One of the drawbacks of living with someone is having to share a bathroom.
یکی از ایرادات زندگی با یک نفر دیگه این است که توالت به را به صورت مشترک استفاده می کنیم .
مترادف با downside
نقطه ضعف
disadvantage
موقعیت یاهر چیزی که خوب نیست یا سبب مشکل میشه
اِشکال، ایراد، مشکل
برای دارو به معنی عوارض. ‏
ایراد
عیب
بعد منفی
خصیصه ی از یک موقعیت یا یک چیز ، که نمایانگر نکته ای منفی از آن موقعیت یا چیز است ،
مثال:
Every strategic choice has its benefits and drawbacks .
ترکیب benefits and drawbacks یک ترکیب معمول و کاربردی ست .
drawback ( عمومی )
واژه مصوب: استرداد
تعریف: بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتی‏که این کالاها مجدداً صادر شوند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس