پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
کاربند کردن: [ اصطلاح عمران] بستن رج ها
شمشه کشیدن: [ اصطلاح عمران] صاف کردن سطح ملاتی که بر روی دیوار کشیده شده است به وسیله شمشه.
کرم بندی: [ اصطلاح عمران] وسیله ای بتنی است برای هدایت کردن جریان آب
مغزه گیری: [ اصطلاح عمران] تشخیص مقاومت فشار بتن
نازل: [ اصطلاح عمران] کلاهک سوراخ داری که روی دستگاه پیستوله قرار می گیرد و مواد از داخل آن عبور می کند.
نفس کش: [ اصطلاح عمران] نام دیگر دستگاه تهویه است.
نیزه: [ اصطلاح عمران] در میان اصطلاحات کارگاهی به محل اتصال دو کمان قوس نیزه می گویند.
ورز دادن: [ اصطلاح عمران] مالش دادن یا پنچه کردن چیزهایی مثل ملات
قوس ( Arch ) [ اصطلاح کفاشی]: قسمت میانی، باریک و خمیده کفش که قوس پا روی آن خم می شود.
سوراخ/حلقه ( Eyelets ) [ اصطلاح کفاشی]: سوراخ های که از طریق روکش، رویه یا روسازی برای بند کشیدن کف ایجاد می شوند. واژه ی " سوراخ " از زبان هند و ار ...
سینه ( Breast ) [ اصطلاح کفاشی]:روکش پوشش نما و سطح خارجی نمای رو به جلوی بالای پاشنه که زیر پا قرار می گیرد. یقه یا گیره ( Collar or Toggle ) [ اصط ...
جورابگیر ( Counter ) [ اصطلاح کفاشی]: یک تکه ماده سخت یا چرم که پشت رویه دور یقه قرار می گیرد. همچنین میتواند درون و میان رویه و آستر پنهان شود یا هم ...
روکش ( Facing ) [ اصطلاح کفاشی]:: یک لایه متریال ( معمولاً دو تا ) که بر روی بالا و جلو کفش قرار گرفته یا برخی از انواع بستار برای آوردن آنها از طرفی ...
لبه نازک شده ( Feather edge ) [ اصطلاح کفاشی]: جایی که لبه رویه و زیره به هم می رسند.
فوکسینگ ( Foxing ) [ اصطلاح کفاشی]: یک صفحه بیرونی که پشت پاشنه را می پوشاند و دور کفش می پیچد.
پاشنه ( heel ) [ اصطلاح کفاشی]: در پشت کفش قرار دارد و قسمتی از زیره هستند که از پشت کفش نسبت به جلو آن بیرون آمده است. پاشنه ها در ارتفاعات مختلف وج ...
میخ ته کفش ( Heel Lift ) [ اصطلاح کفاشی]: قسمت انتهایی روی گل میخ پاشنه، که در تماس با زمین است.
آستر ( Lining ) [ اصطلاح کفاشی]: بیشتر کفش ها آستر دارند که درون رویه و کنار کفش را می پوشانند. آسترها راحتی را افزایش داده، می توانند گرما ایجاد کنن ...
بندها ( Laces ) [ اصطلاح کفاشی]: ساخته شده از چرم، ریسمان، رشته نخ یا مواد مصنوعی هستند و برای بستن یک کفش به پای پوشنده به کار میروند.
کفی کفش ( Insole ) [ اصطلاح کفاشی]: یک لایه متریال بین زیره و پا که برای افزایش راحتی، همچنین پوشاندن ساختار درز رویه و زیره است.
پاف ( Puff ) [ اصطلاح کفاشی]: تقویت کننده سبک در رویه که به کفش شکل و حمایتش را می دهد. شبیه به یک پنجه کفش درونی.
کنار کفش ( Quarter ) [ اصطلاح کفاشی]: پشتی رویه که پاشنه را به سمت جلو رویه می پوشاند. در واقع ناحیه از کفش است و می تواند قسمتی از یک تکه یکسره متری ...
زیره ( Sole ) [ اصطلاح کفاشی]: قسمت زیرین کفش که در زیر پا می نشیند و در تماس با زمین است.
نشیمنگاه ( Seat ) [ اصطلاح کفاشی]: ناحیه گود پاشنه که در قسمت عقب زیره می نشیند.
سرپنجه ( Tip ) : [ اصطلاح کفاشی]: انتهایی ترین قسمت پنجه.
دهانه یا گلو گاه ( Throat ) [ اصطلاح کفاشی]: بالای جلوی رویه که در قسمت فوقانی پنجه کفش قرار دارد.
پنجه ( Toe ) [ اصطلاح کفاشی]: ناحیه رو به جلوی رویه کفش. پنجه در فرم های مختلف می آید و یک فاکتور اصلی در تفاوت سبک هاست.
پنجه کفش ( Toe Cap ) [ اصطلاح کفاشی]: یک پوشاننده کوک شده روی پنجه برای ایجاد اثر تزیینی و استحکام بخشیدن به پنجه که می توانند برای حفاظت در چکمه های ...
زبانه ( Tongue ) [ اصطلاح کفاشی]: جاسازی چرمی در امتداد رویه که قسمت بالای پا را می پوشاند و به راحتی بند کفش ها روی آن اضافه می شود. همچنین در اوضاع ...
خط بالا ( Topline ) [ اصطلاح کفاشی]: لبه بالایی روی که ممکن است یک حاشیه یا تکنیک لبه گذاری داشته باشد.
تکه بالا ( Top Piece ) [ اصطلاح کفاشی]: بخشی از پاشنه که در تماس با زمین است. به این خاطر تکه بالایی نامیده می شود که کفش ها از وارونه ساخته می شوند ...
رویه ( Upper ) [ اصطلاح کفاشی]: یک قسمت کامل از کفش که پا را می پوشاند.
بخش میانی رویه کفش ( Vamp ) : قسمت جلویی رویه که جلوی پا را می پوشاند و به سمت عقب تا مفصل شصت پا گسترش می یابد.
دور کمر ( Waist ) [ اصطلاح کفاشی]: قسمتی از کفش یا آخرین قسمت آن که با انحنای روی پا و قوس پا در ارتباط است.
حاشیه چرمی دور ( Welt ) : نوار باریک متریالی که رویه را به زیره کفش متصل می کنند.
لب تا: [ اصطلاح کفاشی]: لبه چرم لویس می شود و به اندازه 3 میلیمتر تا می خورد و به اصطلاح لب تا می شود.
لب بر ( لب بر قواره ) [ اصطلاح کفاشی]: به قسمت از چرم گفته می شود که با تیغ بریده می شود و باید تمیز کار شود چون محل دید است یا چرخکاری می شود.
زیر کار[ اصطلاح کفاشی]: قسمت پایین رویه کفش یا پستایی که زیر قالب می رود را زیر کار گویند. پهنای آن 10 تا 15 میلیمتر است. زیرکار ؛ مقابل روکار. ( یا ...
زیر سوار[ اصطلاح کفاشی]: دو لبه از چرم که یکی رو و دیگری زیر است. لبه که زیر است را زیر سوار می گویند. که حدود 5 تا 10 میلیمتر است.
دسته تیغ ( چاقو قواره ) [ اصطلاح کفاشی]: ابزاری در کفاشی که چرم را برش می دهد که به اصطلاح دسته تیغ یا کاتل می گویند.
سوار کاری[ اصطلاح کفاشی]: دو تیکه چرم زیر سوار و لب بر که روی هم قرار می گیرند سوار کاری می گویند.
لب سوز[ اصطلاح کفاشی]: موقع لویس کاری با دست یا ماشین لویس طوری لویس می شود که لبه چرم نازک و تیز به اصطلاح لب سوز است. که در لویسکاری پایه زیر سوار ...
کارتمام کن ( پستایی ساز ) ( پس لایی ساز ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کاری که قطعات برش خورده چرم که لویس، سوار و چرخکاری می کند و به اصطلاح رویه کفش را آم ...
اندازه گیر ( مدل گیر ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کاری که از هنر پستایی پیش کاری و تقریبا همه هنرهای کفش آگاه است و تجربه و خلاقیت زیادی در طراحی دارد. به ...
زیاتی زنی ( زیادی ) [ اصطلاح کفاشی]: آستر کفش بعد از دوخته شدن اضافاتی دارد که با قیچی زده می شود.
رومیزی کن[ اصطلاح کفاشی]: شاگرد کارتمام کن است. غیر از چرخکاری و لویس کاری تقریبا همه کارها را انجام می دهد.
کاربر[ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که باید تجربه کاری زیادی داشته باشد چون باید بداند موقع برش کار قسمت های مختلف کفش ( رویه یا پشت ) از کجای چرم گرفته ش ...
کاربری: [ اصطلاح کفاشی]: قطعات چرمی که کاربر برش زده و کارتمام کن با وصل کردن بهم رویه را آماده می کند.
نعلی کن ( نعلکی کن ) [ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که بعد از کارکشی زیره کفش را به استادی می چسباند.
کارکش ( پیشکار ) [ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که رویه کفش را روی قالب کفش بوسیله میخ ثابت می کند.