کاربری

/kArbari/

معنی انگلیسی:
use

لغت نامه دهخدا

کاربری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) عمل کاربر. فیصله دادن امر. کار بپایان رساندن.

فرهنگ فارسی

عمل کاربر فیصله دادن امر
عمل کاربر فیصل. امور بانجام رسانیدن کارها بسرعت و خوبی .

فرهنگستان زبان و ادب

[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← کاربری زمین

مترادف ها

control (اسم)
بازرسی، کنترل، کاربری، باز بینی

پیشنهاد کاربران

Function
شیرازی
کاربری یعنی چع
use
usage
occupancy
کاربری: [ اصطلاح کفاشی]: قطعات چرمی که کاربر برش زده و کارتمام کن با وصل کردن بهم رویه را آماده می کند.
کاربری :[اصطلاح ملک و مسکن] یکی از حالات خانه - آپارتمان - زمین - زمین محصور - عمارت مسکونی، تجاری، تجاری مسکونی، پاساژ، تعمیر گاه، چاه تلمبه - جنگل - چهار دیواری و آموزشی، بهداشتی - اداری - مزروعی، باغ
...
[مشاهده متن کامل]
- اماکن مقدس - بازارچه - باغچه - بقعه - بنای احداثی - پرورشگاه - تجارتخانه - و … می باشد که در اسناد مالکیت درج می شود.

بپرس