تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

( عامیانه ) خرفت، ابله. مثال: Do not speak to that shithead over there ?OK, which one of you shitheads took my phone You stupid shithead! Get ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) یا اصلاح شو یا اخراج شو. یا رفتارتو درست کن یا گازشو بگیر دودتو ببینم. یا آدم باش ( خوب باش ) یا برو. مثال: I've warned you about tu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) گلدون جنسی/آدمک جنسی. متظاهر به سکسی بودن ( کسی که تمایلات جنسی خودشو به رخ میکشه ) . مثال: About 20, 000 young sex pots hit Hollywoo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( عامیانه ) زن سکسی، زن پر جاذبه جنسی، زنی که فوق العاده سکسی و جذابه. مثال: With some new clothes and makeup, I bet she would be quite a sex kitt ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آدم بددهن، کسی که زیاد فحش میده. مثال: Hey, you little sewer mouth! If I hear you speaking like that around your grandmother again, yo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) عصبانی بودن، خون جلوی چشم رو گرفتن، خشمگین شدن. مثال: I see red when anyone disrespects my wife Bill really saw red when the tax bill ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - کالیفرنیا ) خدافظ. مثال: Gotta go now. Seeyabye Yeah, I've had enough of your ignorant views. Seeyabye مترادف: see you see ya see yo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) خداحافظ. مثال: See you, old chum. Give me a ring مترادف: see ya see you later seeyabye ( کالیفرنیا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) 1. آدم پست، فلک زده، بدبخت، حقیر، آشغال ( برای مرد ) . 2. کاندوم ( مخصوصا استفاده شده ) . مثال: Brynn is a scumbag I really wish my ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) 1. آدم پست، فلک زده ، بی ارزش، تفاله ( برای مرد ) . 2. مایع منی. مثال: You scum! Get out of here Frankie is a scum You’d better cle ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) سیگار. مثال: We sat on the back porch smoking a couple of prime Cuban seegars There’s nothing like a fine seegar after a nice bowl of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( عامیانه ) توافق کردن، موافقت کردن. مثال: His mother and I don't see eye to eye about his decision to drop out of college We seem to see eye to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کله گنده، شخص ارشد و مهم، بانفوذ. مثال: He left business school and became a big cheese in the City

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توپ جمع کن. پسری که توی یه بازی مثل فوتبال و تنیس توپ هایی که از زمین خارج میشن رو جمع میکنه. مثال: Later, he became a ball boy at the city's sta ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظم نوین جهانی = New World Order مثال: The direction of the new world order will be greatly affected by chance By a Darwinian process, a new world ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آقازاده، نجیب زاده، ژن خوب، شازده، اصیل. عضوی از یک خانواده یا اجداد ثروتمند، طبقه مرفه و بالا. مثال: That senator is a blue blood, s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) طوفان توییتری. افزایش سریع فعالیت درمورد یک موضوع خاص در توییتر. ظهور ناگهانی یک هشتگ پرطرفدار در توییتر. مثال: Trump released a Twi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه و تحقیرآمیز ) فردی که به واکسینه شدن خودش میباله و افتخار میکنه، عکس از واکسینه شدنش توی صفحات مجازی میزاره. زیاد از واکسن زدنشون دم میزن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) ضد واکسن. مثال: My dad is still anti - vax and says he isn't afraid of covid like the rest of us مترادف: anti vaxxer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) علائم طولانی مدت Covid19. مثال: Feeling better but my sense of smell hasn't come back; looks like I've got the long COVID

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) کوتاه کردن یا تراشیدن موهای بدن مرد به منظور زیبایی ظاهر. مثال: Ashton Kutcher needed some manscaping to prepare for his latest role ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( عامیانه ) فردی که از فرهنگ رایج بیزاره. به هرچیزی که خارج از جریان اصلی باشه تمسخر میکنه، از هرچیزی که محبوب باشه متنفره. به تفکرات مستقل خودشون ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) مردی که ریش و لباس هایی مثل چوب برا داره. این افراد در شهر زندگی میکنن و ظاهری با ظرافت دارن ( شبیه به Lumbersexual هستن ) . مثال: I'm ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) مردی که ظاهری شبیه به چوب برا داره: ریش بلندو نامرتب، شلوار جین، پیراهن جین و چهارخونه. نقطه مقابل متروسکشوال هست چون به ظاهر خودش کمتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) مردی که توی مد و آراستگی خیلی عالیه. چنین مردی زمان و پول زیادی رو صرف ظاهر و آرایش خودش میکنه و به علایق کلیشه ای زنها هم اهمیت میده. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. جانمی ( تعجب با هیجان هنگام سورپرایز ) . 2. سکس ( to make love ) . مثال: So she came over to my place and we made some whoopee He ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) داستان بلند = دروغ و دمبل، داستان باورنکردنی. مثال: My uncle has always been fond of telling tall stories about his time overseas. I u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) درخواست غیرمعقول، درخواستی که انجامش مشکله, یه کار به ظاهر غیرممکن. مثال: That’s a tall order. Do you think anyone can do it Baking h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) بی پرده حرف زدن، رک حرف زدن، صادقانه سخن گفتن، حقیقت را به زبان آوردن. مثال: We don't have much time, so let's dispense with the forma ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) سر سخنگو. 1. خبرگوی یا گوینده اخبار که سر و گردنش روی صفحه نمایش معلومه . شخصی که در نمای نزدیک ازش فیلمبرداری میشه و فقط کله ش معلومه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) لاف زدن، گزافه گویی ( درمورد توانایی ها، مکلات، مهارت و. . . ) مثال: She talks big but can't produce anything. He has some deep need t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) قصه ام کلثوم، داستان غم انگیز. وقتی شخص جزئیات مشکلش رو میگه و نارضایتی های شخصیش رو نشون میده و بهانه هایی واسه شکست میاره. مثال: Ma ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) حرفهای شیرین، حرفهای اغوا کننده. با حرف های شیرین تشویق کردن و به کاری واداشتن. چاپلوسی. مثال: I can't believe I let him sweet talk ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) کیک یه دروغه = وعده دروغین، وعده ای که دروغه. این اصطلاح از بازی ویدیویی پورتال ۲۰۰۷ گرفته شده و زمانی استفاده میشه که چیز بزرگی از طر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) مجمع متفکران، اتاق فکر . جایی که متفکران بزرگ دور هم جمع میشن تا چاره ای برای یه مشکل در حال یا آینده پیدا کنن. مثال: She spent a few ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) 1. عرض نکردم، تحویل بگیر، نگفتم، بفرمایید. 2. خسته نباشی، وقتی کاری رو خوب انجام میدید. مثال: There you are! I knew you'd get the han ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) همینه که هست، همین و بس، حرف مرد یکیه . مثال: You are going to your sister's recital and that's that! No more complaining

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. زندگی واقعا همینه. 2. چیزی منفی درمورد یک صنعت ( مخصوصا سرگرمی ) . مثال: There's no business like show business You've just got t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) اسکناس ده دلاری آمریکا. مثال: That nigga owes me a ten spot مترادف: tenner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) اسکناس ده دلاری، اسکناس ده پوندی، دهی. مثال: Could you give me a tenner How did you use the tenner I gave you yesterday مترادف: ten ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) 1. دانشجوی فنی. 2. فردی که توی استفاده از وسایل الکترونیکی مهارت داره ( آدم فنی ) . 3. . کسی که خدمات فنی یه صحنه مثل نور و صدا و . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) غیررسمی سیب زمینی. مثال: ?More taters, anybody i feel like eating taters

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه انگلستان ) بای، خدافظ. مثال: see you later. tata

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - ادبیات سیاه پوستان ) مراقبت از تجارت، به کار و کاسبی سرگرم بودن = take care of business He’s TCB; that’s where he is

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( عامیانه ) عالی، خوب. مثال: They put on a tawny festival down there for spring break Who is throwing this tawny party anyway

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) 1. برنده شدن، سر بودن, سزاوار بالاترین افتخار. 2. بدترین بودن در یک سری اعمال منفی . مثال: You've done some nice murals, but this one ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( عامیانه ) 1. استراحت کوتاه در بین کار. 2. جدایی موقت بین زوجین. مثال: OK, everyone, let's take a break for half an hour Let’s take a break her ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. شیفت عصر ( از اوایل عصر تا نیمه شب ) . 2. همکار چند قطبی ( خلق و خوش توی شیفت های کاری عوض میشه ) . مثال: I worked the swing shift ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) معامله برادرانه. 1. هر نوع قراردادی هر دو طرفبه طور غیرقانونی سود میبرن. 2. قراردادی که بین کارفرما و رهبران و مقامات اتحادیه کارگران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( عامیانه ) 1. عزیزم، قند عسلم ( برای کودکان یا شریک عشقی ) 2. فردی مهربان، سخاوتمند و صمیمی. مثال: How was school today, sweetheart A: "Tom cam ...