ablative

/ˈæblətɪv//ˈæblətɪv/

معنی: مفعول به، مفعول عنه، مفعول منه، کاهنده، رافع، اازا، صیغه الت، مربوط به مفعول به یا مفعول عنه
معانی دیگر: سایا، ساییده، فرسایشی، سایشی، فرسایش پذیر، (دستور زبان) مفعول به، ازی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: denoting a grammatical case in some inflected languages that indicates direction or place, time, manner, or agency.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the ablative case.

(2) تعریف: a word or phrase in the ablative case.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having the capacity for or susceptibility to ablation.

جمله های نمونه

1. ablative material on the rocket nose cone
ماده ی فرسایش پذیر در دماغه ی موشک

2. By progressively melting and falling off, an ablative heat shield can form a very effective protective barrier.
[ترجمه گوگل]با ذوب شدن و ریزش تدریجی، یک سپر حرارتی فرسایشی می تواند یک سد محافظ بسیار موثر تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]با ذوب شدن و پایین افتادن، یک سپر حرارتی ablative می تواند یک مانع محافظ بسیار موثر ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The thermodegradation of GS-40ablative silicone resin was studied with TG, DTA and IR.
[ترجمه گوگل]تجزیه حرارتی رزین سیلیکون ابلیتی GS-40 با TG، DTA و IR مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The of - ۴۰ ablative سیلیکون با with، DTA و IR مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The elements which affected the ablative properties of silicone rubber heat shields were discussed.
[ترجمه گوگل]عناصری که بر خواص فرسایشی سپرهای حرارتی لاستیکی سیلیکونی تأثیر می‌گذارند مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]عناصری که بر خواص ablative سپر حرارتی silicone سیلیکون تاثیر می گذارند مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An end of the ablative device (50) includes an opening (5 that receives a stationary contact (2.
[ترجمه گوگل]انتهای دستگاه فرسایشی (50) شامل یک دهانه (5) است که یک تماس ثابت را دریافت می کند (2
[ترجمه ترگمان]انتهای دستگاه ablative (۵۰)شامل یک دهانه (۵)است که یک تماس ثابت را دریافت می کند (۲)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paper analyses ablative mechanism of firebrick lining in imperial smelting furnace, presents the improvement measures in Shaoguan Smelter and results thus achieved.
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم فرسایشی پوشش آجر نسوز را در کوره ذوب امپراتوری تجزیه و تحلیل می‌کند، اقدامات بهبود در ذوب شائوگوان و نتایج به دست آمده را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله مکانیسم ablative آستر firebrick در کوره smelting سلطنتی را تجزیه و تحلیل می کند و اقدامات بهبود را در Shaoguan smelter و نتایج حاصل از آن انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The normally matte-black ablative coating on her dorsal surfaces flickered with patterns of cirrostratus and lapis ocean and glowing orange sunset.
[ترجمه گوگل]پوشش معمولاً مات و سیاه مات بر روی سطوح پشتی او با الگوهای سیرواستراتوس و اقیانوس لاجورد و غروب نارنجی درخشان سوسو می زد
[ترجمه ترگمان]معمولا روکش ablative سیاه مات در سطوح پشتی با الگوهای of و لاجورد و غروب نارنجی درخشان چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The effects of filler fiber and flame retardant on ablative performance of EPDM insulation are studied.
[ترجمه گوگل]اثرات فیبر پرکننده و بازدارنده شعله بر عملکرد فرسایشی عایق EPDM مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اثرات فیبر پرکننده و مقاوم بودن شعله بر عملکرد ablative از عایق بندی EPDM مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The results show that direction of the material has great influence on its ablative performance.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که جهت ماده تأثیر زیادی بر عملکرد فرسایشی آن دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که جهت مواد تاثیر زیادی بر عملکرد ablative دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chemical non equilibrium viscous shock layer flows over a teflon ablative wall are calculated numerically.
[ترجمه گوگل]جریان لایه شوک چسبناک غیرتعادلی شیمیایی بر روی دیواره تفلون به صورت عددی محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]لایه شوک non شیمیایی equilibrium بر روی یک دیواره teflon teflon به صورت عددی محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our numerical simulation reproduced the experimental result of laser ablative Rayleigh - Taylor instability in Osaka University.
[ترجمه گوگل]شبیه‌سازی عددی ما نتیجه تجربی ناپایداری Rayleigh - Taylor ablative لیزری را در دانشگاه اوزاکا بازتولید کرد
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی عددی ما نتیجه آزمایشی of laser - تیلور را در دانشگاه اوساکا تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه گوگل]مصداق: مقوله ی مصداق در دستور زبان لاتین برجسته است و شش تمایز اسمی، مصداقی، مضارفی، تنسی، داتیو و ابطال دارد
[ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I can still remember that a few decades on, just as I can recall all the Latin prepositions that take the ablative case, courtesy of a rhyme.
[ترجمه گوگل]من هنوز می توانم آن را پس از چند دهه به یاد بیاورم، درست همانطور که می توانم تمام حروف اضافه لاتین را که به اقتضای یک قافیه، حالت ابطال دارند، به یاد بیاورم
[ترجمه ترگمان]هنوز می توانم به یاد بیاورم که چند دهه بعد، همان طور که می توانم همه the لاتین را به یاد بیاورم که مورد ablative، تواضع یک شعر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, lets look at the Dative of agent today. Instead of the ablative of agent, with periphrastic constructions, the dative of agent is used.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اجازه می‌دهیم به Dative of agent امروز نگاه کنیم به جای ابطال عامل، با ساخت های پریفراستیک، از داتیو عامل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اجازه دهید به the of امروز نگاه کنیم به جای of عامل، با ساخت های اطناب آمیز، the عامل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفعول به (اسم)
ablative

مفعول عنه (اسم)
ablative

مفعول منه (اسم)
ablative

کاهنده (صفت)
subtractive, ablative, decreasing, regressive, decrescent, depreciatory, flagging

رافع (صفت)
ablative

ازا (صفت)
ablative

صیغه الت (صفت)
ablative

مربوط به مفعول به یا مفعول عنه (صفت)
ablative

تخصصی

[پلیمر] فداشونده، فرساینده

انگلیسی به انگلیسی

• (grammar) of or pertaining to the ablative case (used to indicate direction, location, or agency)
grammatical case that indicates direction or location or agency (grammar)

پیشنهاد کاربران

حالت مفعولٌ عنه، حالت ازی ( دستور زبان )
مفعولٌ عنهی، ازی ( دستور زبان )
ablative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ازی
تعریف: ← حالت ازی
انعطاف پذیر

بپرس