تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای دیگر آن، مرغی است سیاهرنگ.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

�ریگی در سُم دارد�/ قلعۀ حیوانات شن نرمی که حاصل شده است از تفتت سنگریزه ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

وقتی تشدید داشته باشد به معنای همت و اراده در جهت نیل به مقصود بکار می رود. مثلاً در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �بیایید همّ خود را صرف کنیم تا محصول یون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قیرمالیده ، آغشته به قیر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �حیوانات ناشتائیشان را خوردند و. . . � که میشه خوراکی که بعد از مدتی خورند را گویند. همچون بعد از روزه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �به . . . عکس باسمه ای ملکه ویکتوریا . . . خیره شده بودند. � پس همان عکس چاپی بزرگ منقش دیوار است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفتیش، بازدید کردن و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توی کتاب مزرعۀ حیوانات آمده �و در هوا شلنگ برداشتن� ، که گویا حالت دویدن با قدمهای بلند و همزمان پریدن سوی هوا از فرط خوشحالی ست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جایی که در آن اسلحه ( به معنای عام ) نگاه دارند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسلحه و ساز و برگ و چاقو و آلات و ادوات جنگ و نبرد و شکار و قصابی و سلاخی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پارچه ای نخی، که آن را اندازند و پر از اثاث کنند و بر شانه گره زنند و حمل کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آنچه به وقوع پیوست. آنچه واقع شد. آنچه رخ داد. واقعه، رخداد، حادثه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیروزمندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در قلعه حیوانات آمده : �سکوئیلر . . . صدای ذیلی داشت. �

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آوای گاو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همزمان به سود و به زیان کسی رأی دادن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به گمانم یعنی به محض آنکه در کتاب قلعه حیوانات دیدم �و به مجردی که از حیز انتفاع بیفتیم با بی رحمی تمام قربانی می شویم. �

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخور و نمیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واقعیت یا رخدادی که موجب آزار فردی شود. بهش بربخورد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَکاهُل؛ به سستی و تعلل گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنای چیزی غیرواقعی و دور از واقعیت است. مثلاً قواعد حقوق که مربوط به ضروریات زندگی اجتماعی ( واقعیت ) هستند، برای آنها جایگاهی مقدس و آرمانی متص ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

وَجیْهُ المِلَه؛ کسی که مورد توجه و علاقه مردم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

وجهی که چند موضوع در آن اختلاف دارند. مثلاً رسیدن به رفاه، از طرق مختلف. این طرق مختلف همان وجه تمایز است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مُصِراً ؛ با اصرار بتاکید : مصرا خواستار شد . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنای چوپانی نیز هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی چیزی رو می دونی اما در بحث کردن برای دفاع از مقصود خودت، باید خودت رو به نفهمی بزنی و مطالب استفهامی بکار ببری.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع بلیه. به معنای رنج و سختی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نهایت. بنابراین.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افروختگی، روشنایی، اشتغال، شعله ور شدن. "افروزشِ نائره انقلاب"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع ترجمه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کولاک ( به روسی: кула́к ) به دهقانان مرفه و ثروتمند روسی گفته می شود. در گذشته کولاک های روسی شبیه سایر سرمایه داران جهان در محدوده ده خود به استثما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرق و نحل؛ به معنای مسلک هایِ دینی یا مذهبی یا فلسفی یا عرفانی و یا ملی ست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع موزع، به معنای دسته یا گروهی از افراد یا سازمان ها که به انتشار و پخش و منتشر کردن چیزی می پردازند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توزیع کننده، پخش کننده، انتشار دهنده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به طرفداران انقلاب های ریشه ای یا رادیکال گفته می شود که به گونه ای افراطی عمل می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

[ ب ِ ئَن ْ ع َ ها ] ؛ بنابراین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غَوامِض جمع غامِض؛ به معنای دشواری هایِ در مسیرِ رسیدن به مقصود. تنگنایی ها، دشواری ها، صعب ها.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مستوفی در معنای دیگر آن به معنای تمام و کمال است. مثلاً �یونانیان، در زمینۀ حقوق فطری، مباحثی مستوفی عنوان کرده، . . . �/حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ...

پیشنهاد
٠

به قضات دادگستری گویند از این جهت که احکام صادره از سوی آنان به سانِ یک قانون که لازم الاجراست عمل می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسطة العقد [ س ِ طَ تُل ْ ع ِ ] ؛ واسطۀ عقد، پیوند دهندۀ دو زمینه مختلف به وسیلۀ یک شخص. مثل واسطة العقد بودن وزیر میان هیأت دولت و وزارتخانه اش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَوارُد همانطور که ظاهراً نشان می دهد از ریشه �وارد� شدن است اما در اینجا مقصود وارد شدن و داخل شدن همزمان دو شخص است به یک موضوع. مثل: �در مورد هر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناچار، ناگریز از امری. مثلاً آشنایی با ارباب رجوع می تواند لامحاله در رفتار ما تأثیرگذار باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شایسته تر از دیگران بصورت طبیعی برای منصوب شدن در سِمَت و جایگاهی. مثلاً معاونان ریاست جمهوری در آمریکا بالاستحقاق رئیس مجلس سنا هم هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلای جمع جلیل، به معنی بزرگواران، افراد محترم و ممتاز.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شامل شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای دور از ذهن نوامیس، قانون است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِحتِجاجات؛ جمع احتجاج، به معنای دلایل، برهان ها دلایل و برهان هایی که در پی اثبات یا نفی یک مسئله بکار می روند.

پیشنهاد
٠

محتواش همان مغالطۀ دور باطل در منطق است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فک کنم هر آنچه انجام داده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان صاحب اختیار است که در وهلۀ اول به خداوند تعلق دارد.