پیشنهادهای رامین حبیبی (٣٤٤)
معنای دیگر آن، مرغی است سیاهرنگ.
�ریگی در سُم دارد�/ قلعۀ حیوانات شن نرمی که حاصل شده است از تفتت سنگریزه ها
وقتی تشدید داشته باشد به معنای همت و اراده در جهت نیل به مقصود بکار می رود. مثلاً در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �بیایید همّ خود را صرف کنیم تا محصول یون ...
قیرمالیده ، آغشته به قیر.
در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �حیوانات ناشتائیشان را خوردند و. . . � که میشه خوراکی که بعد از مدتی خورند را گویند. همچون بعد از روزه.
در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �به . . . عکس باسمه ای ملکه ویکتوریا . . . خیره شده بودند. � پس همان عکس چاپی بزرگ منقش دیوار است .
تفتیش، بازدید کردن و. . .
توی کتاب مزرعۀ حیوانات آمده �و در هوا شلنگ برداشتن� ، که گویا حالت دویدن با قدمهای بلند و همزمان پریدن سوی هوا از فرط خوشحالی ست.
جایی که در آن اسلحه ( به معنای عام ) نگاه دارند.
اسلحه و ساز و برگ و چاقو و آلات و ادوات جنگ و نبرد و شکار و قصابی و سلاخی.
پارچه ای نخی، که آن را اندازند و پر از اثاث کنند و بر شانه گره زنند و حمل کنند.
آنچه به وقوع پیوست. آنچه واقع شد. آنچه رخ داد. واقعه، رخداد، حادثه.
پیروزمندانه
در قلعه حیوانات آمده : �سکوئیلر . . . صدای ذیلی داشت. �
آوای گاو
همزمان به سود و به زیان کسی رأی دادن.
به گمانم یعنی به محض آنکه در کتاب قلعه حیوانات دیدم �و به مجردی که از حیز انتفاع بیفتیم با بی رحمی تمام قربانی می شویم. �
بخور و نمیر
واقعیت یا رخدادی که موجب آزار فردی شود. بهش بربخورد.
تَکاهُل؛ به سستی و تعلل گویند.
به معنای چیزی غیرواقعی و دور از واقعیت است. مثلاً قواعد حقوق که مربوط به ضروریات زندگی اجتماعی ( واقعیت ) هستند، برای آنها جایگاهی مقدس و آرمانی متص ...
وَجیْهُ المِلَه؛ کسی که مورد توجه و علاقه مردم است.
وجهی که چند موضوع در آن اختلاف دارند. مثلاً رسیدن به رفاه، از طرق مختلف. این طرق مختلف همان وجه تمایز است .
مُصِراً ؛ با اصرار بتاکید : مصرا خواستار شد . .
به معنای چوپانی نیز هست.
وقتی چیزی رو می دونی اما در بحث کردن برای دفاع از مقصود خودت، باید خودت رو به نفهمی بزنی و مطالب استفهامی بکار ببری.
جمع بلیه. به معنای رنج و سختی.
در نهایت. بنابراین.
افروختگی، روشنایی، اشتغال، شعله ور شدن. "افروزشِ نائره انقلاب"
جمع ترجمه.
کولاک ( به روسی: кула́к ) به دهقانان مرفه و ثروتمند روسی گفته می شود. در گذشته کولاک های روسی شبیه سایر سرمایه داران جهان در محدوده ده خود به استثما ...
فرق و نحل؛ به معنای مسلک هایِ دینی یا مذهبی یا فلسفی یا عرفانی و یا ملی ست.
جمع موزع، به معنای دسته یا گروهی از افراد یا سازمان ها که به انتشار و پخش و منتشر کردن چیزی می پردازند.
توزیع کننده، پخش کننده، انتشار دهنده.
به طرفداران انقلاب های ریشه ای یا رادیکال گفته می شود که به گونه ای افراطی عمل می کنند.
[ ب ِ ئَن ْ ع َ ها ] ؛ بنابراین
غَوامِض جمع غامِض؛ به معنای دشواری هایِ در مسیرِ رسیدن به مقصود. تنگنایی ها، دشواری ها، صعب ها.
مستوفی در معنای دیگر آن به معنای تمام و کمال است. مثلاً �یونانیان، در زمینۀ حقوق فطری، مباحثی مستوفی عنوان کرده، . . . �/حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ...
به قضات دادگستری گویند از این جهت که احکام صادره از سوی آنان به سانِ یک قانون که لازم الاجراست عمل می کند.
واسطة العقد [ س ِ طَ تُل ْ ع ِ ] ؛ واسطۀ عقد، پیوند دهندۀ دو زمینه مختلف به وسیلۀ یک شخص. مثل واسطة العقد بودن وزیر میان هیأت دولت و وزارتخانه اش.
تَوارُد همانطور که ظاهراً نشان می دهد از ریشه �وارد� شدن است اما در اینجا مقصود وارد شدن و داخل شدن همزمان دو شخص است به یک موضوع. مثل: �در مورد هر ...
ناچار، ناگریز از امری. مثلاً آشنایی با ارباب رجوع می تواند لامحاله در رفتار ما تأثیرگذار باشد.
شایسته تر از دیگران بصورت طبیعی برای منصوب شدن در سِمَت و جایگاهی. مثلاً معاونان ریاست جمهوری در آمریکا بالاستحقاق رئیس مجلس سنا هم هستند.
جلای جمع جلیل، به معنی بزرگواران، افراد محترم و ممتاز.
شامل شدن.
معنای دور از ذهن نوامیس، قانون است.
اِحتِجاجات؛ جمع احتجاج، به معنای دلایل، برهان ها دلایل و برهان هایی که در پی اثبات یا نفی یک مسئله بکار می روند.
محتواش همان مغالطۀ دور باطل در منطق است.
فک کنم هر آنچه انجام داده است.
همان صاحب اختیار است که در وهلۀ اول به خداوند تعلق دارد.