پیشنهادهای محسن خادمی (٦,٨٩٢)
اختصاص دادن، در نظر گرفتن، تقسیم کردن، واگذار کردن
تخصیص بودجه
تخصیص، اختصاص، تقسیم، توزیع
اختصاص دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن
جامع، کامل
گزارش کامل/جامع
اطلاعات کامل/جامع
حیاتی، بسیار مهم
متحدان، متفقین
متحد، هم پیمان
جنگِ شناختی - تعریف کلی: جنگ شناختی قابلیت های سایبری، اطلاعاتی، روانی و مهندسی اجتماعی را با هم ادغام نموده و در هماهنگی با سایر ابزار های قدرت می ...
متحدان نظامی
اتحاد چهار جانبه
اتحاد موقتی
اتحادعمیق
اتحاد سیاسی
پیمان تهاجمی
اتحاد ملی
اتحادناگسستنی
اتحاد لازم
اتحاد همه جانبه
اتحاد شکننده
متحدشدن
اتحاد محکم و پایدار
پیمان بستن، متحدشدن
پیمانی را فسخ کردن
حمایت کامل
موافقت کامل
کامل ، کلی، جامع، شامل همه چیز
تابع، هم پیمان، وفادار، طرفدار، حامی
سوگند وفاداری خوردن به
بیعت، وفاداری، تبعیت، طرفداری، حمایت
اظهار داشتن، ادعا کردن
ادعایی را رد کردن، ادعایی را تکذیب کردن
خلاف ادعایی را ثابت کردن
همه فن حریف، همه کاره
اتحاد، صف بندی، گروه بندی، صف آرایی
کشور های متعهد و غیر متعهد
متحدکردن، صف آرایی کردن، متحدشدن، به هم پیوستن
متعهد
بیگانگی، جدایی، تنهایی
بیگانه کردن، باعث دوری شدن، رنجاندن، واگذارکردن، انتقال دادن
خارجیانی که به تابعیت کشور محل اقامت در آمده اند
غریبه ای که باید از کشور اخراج شود
اجنبی، بیگانه، خارجی، غریبه
حالت آماده باش
در حالت آماده باش کامل قرار دادن
آژیر خطر، آماده باش دادن، اعلام خطر کردن، به حالت آماده باش در آمدن
عضو انجمن شهر، عضو هیئت قانونگذاری شهر