پیشنهاد‌های نازنین عظیمی (١٩٤)

بازدید
٧٣٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل انگلیسی آن Cinematheque است. سینماتک واژه ای است فرانسوی که معادل فارسی آن فیلم خانه می باشد. ماموریت آن حفظ و آرشیو آثار و ابزار مرتبط با سی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Maybe we’re just not compatible’ شاید ما بچه دار نمی شویم. به دو گیاه یا انسان یا دو موجود که پیوندپذیر یا آمیزش پذیر نیستند هم می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی غذا هم هست. She had just had her birthday, and to celebrate, we ordered all kinds of delights تولدش نزدیک بود و برای آنکه جشن بگیریم انواع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابرباکتری، باکتری های مرگبار مقاوم به دارو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدون وقت قبلی جایی رفتن مثلا دکتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساعت بدن، ریتم شبانه روزی بدن، ساعت بیولوژیک بدن، ساعت خواب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بار مالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مانا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سگ ولگرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش آهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با فراغ بال، راحت و آسوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

emotionally با شور و هیجان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زننده به معنی زننده یا چیزی که دل را می زند هم هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تملق آمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

a figure in formation dances, such as the lancers and Scottish reels, in which couples split up and move around in a circle in opposite directions, p ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوشوقتم. ( در تعارف )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فراک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

screw up her eyes چشم هایش را تنگ کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از حدقه درآمده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش نوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل انداختن گونه یا لپ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی تفاوت مثلا با لحنی بی تفاوت گفت. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تل سر بچگانه مثل تل خرگوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سِر شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لب و لوچۀ آویزان pucker of the lips

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

silk dress لباس حریر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کم نور مثل فضای کافه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هوس آلود

پیشنهاد
٤

هستی گرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناجور - ناجورترین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خشک و رسمی مثلا، برخوردشان خشک و رسمی بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شانه خالی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به صفر رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاسوئیچی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی لطف و مهر، ملال انگیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خراش خورده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسیس سوئدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمنا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف اضافه how nothing bromidic ever spilled from his lips چطور هیچ حرف اضافه ای از دهانش خارج نمی شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واپس زدگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کس دیگری بودن Do you think he’s already spoken for? تو فکر می کنی مَرده با یکی دیگه ست؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنا بخشی به کار عبارت �معنا در سرکار� به این موضوع اشاره دارد که شغل، به فرد تجربه ی معناداری را ارائه نماید، چیزی که برای او ارزش داشته باشد. این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی دست کسی بلند شدن، پیش گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

لاس زدن

پیشنهاد
٢

داری اشتباه می زنی!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دلگرم شدن از چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خون گرمی ذاتی، خودخوش بودن برای حل مشکل دیگران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شاخسار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی امان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to behave in a way intended to make people admire or support you خودنمایی کردن