پیشنهاد‌های نازنین عظیمی (١٨٥)

بازدید
٣٠١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش آهنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با فراغ بال، راحت و آسوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

emotionally با شور و هیجان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زننده به معنی زننده یا چیزی که دل را می زند هم هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تملق آمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a figure in formation dances, such as the lancers and Scottish reels, in which couples split up and move around in a circle in opposite directions, p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوشوقتم. ( در تعارف )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

screw up her eyes چشم هایش را تنگ کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از حدقه درآمده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش نوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل انداختن گونه یا لپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی تفاوت مثلا با لحنی بی تفاوت گفت. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تل سر بچگانه مثل تل خرگوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سِر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لب و لوچۀ آویزان pucker of the lips

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

silk dress لباس حریر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کم نور مثل فضای کافه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوس آلود

پیشنهاد
٣

هستی گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناجور - ناجورترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خشک و رسمی مثلا، برخوردشان خشک و رسمی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به صفر رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شانه خالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاسوئیچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی لطف و مهر، ملال انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خراش خورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسیس سوئدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف اضافه how nothing bromidic ever spilled from his lips چطور هیچ حرف اضافه ای از دهانش خارج نمی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واپس زدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با کس دیگری بودن Do you think he’s already spoken for? تو فکر می کنی مَرده با یکی دیگه ست؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنا بخشی به کار عبارت �معنا در سرکار� به این موضوع اشاره دارد که شغل، به فرد تجربه ی معناداری را ارائه نماید، چیزی که برای او ارزش داشته باشد. این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی دست کسی بلند شدن، پیش گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لاس زدن

پیشنهاد
٢

داری اشتباه می زنی!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دلگرم شدن از چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خون گرمی ذاتی، خودخوش بودن برای حل مشکل دیگران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شاخسار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی امان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to behave in a way intended to make people admire or support you خودنمایی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ته مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکه تکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خستگی ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آهنگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در مباحث نقد ادبی آمده است که شاعران مطالب را دراماتیزه یعنی نمایشی می کنند. به زبان ساده آن ها را قابل تجسّم و تصوّر می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مُمل در برابر مُخل قرار دارد. شرط ایجاز ادبی این است که مُخل نباشد و شرط اِطناب ادبی این است که مُمل نباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پارک بازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای easy این جا mellow هست. https://edumaxworld. com/skr/easy - wind - and - downy - flake - meaning

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گیاه یا علف هرس نشده