landau

/ˈlænˌdɑːw//ˈlændɔː/

معنی: کالسکه کروکی
معانی دیگر: گاری سرپوش دار (سرپوش آن از دو تکه برزنت درست شده است)، (نوعی کالسکه چهارچرخه) لندا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a four-wheeled horse-drawn carriage with wide facing seats, each having its own collapsible roof.

(2) تعریف: a former sedanlike automobile with a collapsible roof over the rear seat.

جمله های نمونه

1. At the same time, Landau persuaded the Boss to renege on statements that he never would play arenas or stadiums.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، لاندو رئیس را متقاعد کرد که از اظهارات خود مبنی بر اینکه هرگز در میدان‌ها یا استادیوم‌ها بازی نمی‌کند، چشم پوشی کند
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، لاندو رئیس را متقاعد کرد که روی اظهارات خود انکار کند که او هرگز در استادیوم یا استادیوم بازی نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Martin Landau dressed as another monarch in a dark suit and tie.
[ترجمه گوگل]مارتین لاندو مانند یک پادشاه دیگر در کت و شلوار و کراوات تیره لباس پوشید
[ترجمه ترگمان]مارتین لاندو را با کت و شلوار تیره پوشید و کراوات خود را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dr. Eli Landau, an Israeli, wrote a pork cookbook that includes his recipe for bacon frittata.
[ترجمه گوگل]دکتر الی لاندو، اسرائیلی، کتاب آشپزی با گوشت خوک نوشت که شامل دستور پخت فریتاتا بیکن است
[ترجمه ترگمان]دکتر الی ندو، یک اسرائیلی، یک کتاب آشپزی خوک نوشته که دستور پخت گوشت خوک را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The studies of plasma wave dispersion law and landau damping are of fundamental interest in plasma physics.
[ترجمه گوگل]مطالعات قانون پراکندگی موج پلاسما و میرایی لاندو از اهمیت اساسی در فیزیک پلاسما هستند
[ترجمه ترگمان]مطالعات مربوط به قانون انتشار موج پلاسما و damping landau دارای علاقه بنیادی در فیزیک پلاسما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Israeli Cabinet Minister Uzi Landau said the territory is not negotiable.
[ترجمه گوگل]اوزی لاندو، وزیر کابینه اسرائیل گفت که این سرزمین قابل مذاکره نیست
[ترجمه ترگمان]وزیر کابینه اسرائیل، یوزی لا ندو گفت که این منطقه قابل مذاکره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The landau with their two steaming horses were in front of the door when I arrived.
[ترجمه گوگل]وقتی من رسیدم لاندو با دو اسب بخارشان جلوی در بودند
[ترجمه ترگمان]آن کالسکه دواسبه در مقابل در ایستاده بود که من رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. AGENT LANDAU: ( on radio ) Bunkhouse. We're in the dorm.
[ترجمه گوگل]مامور لاندو: (در رادیو) Bunkhouse ما در خوابگاه هستیم
[ترجمه ترگمان]نماینده ادبی: (در رادیو)Bunkhouse ما در خوابگاه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The landau hadn't pulled up before she shot out of the hall door and into it.
[ترجمه گوگل]لاندو تا قبل از اینکه از در سالن بیرون شلیک کرد و به داخل آن شلیک کرد، بلند نشده بود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از در سرسرا بیرون برود سوار کالسکه شده بود و وارد آن نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the framework of the Landau theory of phase transition, we derived an expression of the ferroelectric critical size.
[ترجمه گوگل]در چارچوب نظریه انتقال فاز لاندو، ما بیانی از اندازه بحرانی فروالکتریک را به دست آوردیم
[ترجمه ترگمان]در چارچوب نظریه تحول فازی لا ندو، ما یک بیان از اندازه critical (ferroelectric ferroelectric)بدست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. AGENT LANDAU: ( on radio ) I'm with Agent Scully.
[ترجمه گوگل]مامور لاندو: (در رادیو) من با مامور اسکالی هستم
[ترجمه ترگمان]من با مامور اسکالی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dr. Landau also touts his Viennese-style pork neck schnitzel cut very thick.
[ترجمه گوگل]دکتر لاندو همچنین برش شنیسل گردن خوک به سبک وینی خود را بسیار ضخیم می کند
[ترجمه ترگمان]دکتر لا ندو نیز از نوع گوشت خوک مخصوص خود، که پر از نژاد خوک بود، تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. AGENT LANDAU: ( on radio ) Right across the room from her.
[ترجمه گوگل]مامور لاندو: (در رادیو) درست آن طرف اتاق او
[ترجمه ترگمان]نماینده ادبی: (در رادیو)درست در سرتاسر اتاق از او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conduit cars 2 and 6 posing with their crews, local boys and a landau near North Pier.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های کاندوئی 2 و 6 با خدمه‌شان، پسران محلی و یک لنداو در نزدیکی اسکله شمالی
[ترجمه ترگمان]ماشین های Conduit ۲ و ۶ با خدمه خود، پسران محلی و یک کالسکه بزرگ در نزدیکی اسکله شمالی ژست می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To understand this behaviour we must consider the magnetic quantisation in terms of the Landau levels.
[ترجمه گوگل]برای درک این رفتار، ما باید کمیت‌بندی مغناطیسی را بر حسب سطوح لاندو در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]برای درک این رفتار باید the های مغناطیسی را از لحاظ سطوح لاندو در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After visiting Province House, the Duke and Duchess of Cambridge rode on a landau carriage led by Canadian mounted police, known as mounties.
[ترجمه گوگل]پس از بازدید از خانه استان، دوک و دوشس کمبریج سوار بر یک کالسکه لاندو به رهبری پلیس کانادایی سوار شدند که به عنوان مانتی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]دوک و دوشس کمبریج، پس از بازدید از کاخ Province، سوار بر یک کالسکه چهار نفره به رهبری پلیس سوار کانادایی، که به نام mounties شناخته می شود، سوار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کالسکه کروکی (اسم)
landau

انگلیسی به انگلیسی

• lev davidovich landau (1908-68), russian scientist, nobel prize winner; family name
four-wheeled carriage with a folding top separated into two sections
a landau is a covered four-wheeled carriage pulled by four horses and used especially in the 19th century.

پیشنهاد کاربران

Landau is a type of carriage that has four wheels and a roof that can be folded down in two sections. It is usually horse - drawn and has two folding hoods that meet over the middle of the passenger compartment. The landau was perfected by the mid - 19th century in the form of a swept base that flowed in a single curve.
...
[مشاهده متن کامل]

لاندو نوعی کالسکه است که دارای چهار چرخ و سقفی است که در دو قسمت تا می شود. معمولاً با اسب کشیده می شود و دارای دو کاپوت تاشو است که در وسط محفظه مسافر به هم می رسند. لاندو در اواسط قرن نوزدهم به شکل یک پایه جارو شده که در یک منحنی واحد جریان داشت، به کمال رسید.

landau
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/landau• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/landau
درشکۀ روباز

بپرس