پیشنهادهای نازنین عظیمی (١٨٥)
تراس سبز
کسی از شما نظر نخواست stick/put in your oar
رنجیده خاطر
اتصال ترجیحی اتصال ترجیحی در علم شبکه، به گونه ای از فرایندها گفته می شود که در آن یک کمیت مانند ثروت یا اعتبار، بین افراد و اشیا به بر اساس اینکه ...
پریشان احوالی، پریشان احوال
احتمالگرا احتمال گرا
aggrieved hard - done - by person شخص آسیب دیده
Nervous and agitated, as if pursued عصبی و آشفته. انگار دنبالش کرده باشند. . ex: He seemed rushed and hunted
شیوۀ صحیح نگارش فارسی این واژه ( پیشخان ) است. پیشخان هتل، پیشخان آشپزخانه، پیشخان مغازه پیشخوان با این سبک نوشتار به کسی اطلاق می شود که در مراسم رو ...
تاسف برانگیز
پاپیچ پاپیچ پشمی سیاهی تا زانو به دور پاهاش بسته شده بود. ( سمفونی مردگان - عباس معروفی )
پَسا ساختارگرایی
dote upon/on دلبسته شدن
به عمد
ضد آب شلوار ضد آب
خوددار
فرز - چابک - زرنگ - قبراق - زبر و زرنگ - دست و پادار
پراکنده گویی آشفته و به هم ریخته شتابزده و نامنظم در هم بر هم
دور کاو دور کاوها دور کاوی
تیغه کوه southeast spur تیغه ی جنوب غربی
Hit the road بزن به چاک!
بقاجو
to start to want to travel or do something different هوس کاری را کردن. اشتیاق به انجام کار متفاوتی داشتن. رغبت به انجام کاری. میل شدید به انجام کاری ...
دست نخورده و بکر مثلا راه دست نخورده ای مملو از درختان جنگلی و گیاهان وحشی
a person who illegally follows and watches someone, especially a woman, over a period of time منبع: کمبریج دیکشنری بِپا از مصدر پاییدن کسی
be hung up on sth منبع: کمبریج دیکشنری خود را درگیر کسی یا چیزی کردن، به چیزی پایبند بودن، ذهن را به شدت درگیر چیزی کردن to be extremely interested ...
to try to persuade or influence someone منبع: کمبریج دیکشنری I'm working on my father to get him to take me to the airport. مجاب کردن، تاثیر گذاشت ...
در پزشکی منظور از attending همان attending physician است. یعنی زشک متخصصی که همیشه در بخش حضور دارد و بر کار مراقبت از بیماران نظارت می کند.
comfort food غذای خانگی
grind out - ground out to say something in a rough, angry, or emotional way ‘You don’t love him, ’ he ground out. با حالتی خشن و خارج از نزاکت چیز ...
مشایعت کردن، بدرقه کردن، همراهی کردن برای خروج یا خداحافظی to go to the door of the building with someone who does not live or work there, when they ...
به کسی پریدن، تشر زدن، پرخاشگرانه چیزی گفتن، to act out violently in a fit of anger or frustration مثال: When she learned what he had done, she snap ...
utter به زبان آوردن she bit out a curse
هیجان
چه بسا