تاریخ
٣ سال پیش
متن
Religious education is poorly and superficially taught in most schools.
دیدگاه
٢

تعلیمات دینی در اکثر مدارس به صورت ضعیف و به طور سطحی آموزش داده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We would vigorously oppose such a policy.
دیدگاه
٣

ما شدیداً با چنین سیاستی مخالف خواهیم بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The vegetables in the garden vegetate vigorously.
دیدگاه
٠

سبزیجات موجود در باغ به شدت رشد می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He shook the blankets vigorously to get rid of the dust.
دیدگاه
٠

او برای خلاص شدن از گرد و غبار ، پتوها را به شدت تکان داد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She chafed her cold hands vigorously.
دیدگاه
١

او دستان سرد خود را به شدت به هم می مالید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
How vigorously will the local companies defend their turf?
دیدگاه
١

شرکتهای محلی چقدر با قدرت از قلمرو خود دفاع خواهند کرد؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The plan's success depends on how vigorously the UN will back it up with action.
دیدگاه
٢

موفقیت این طرح به این بستگی دارد که چقدر با قاطعیت سازمان ملل متحد با اقدام از آن پشتیبانی می کند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
This was the most emphatic statement in the President's speech.
دیدگاه
٤

این قاطع ترین سخنان رئیس جمهور بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The cooking show put a great deal of emphasis on the freshness of ingredients.
دیدگاه
١

نمایش آشپزی تأکید زیادی بر تازگی مواد تشکیل دهنده کرده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The senator spoke out against the war with great emphasis and emotion.
دیدگاه

سناتور با پافشاری و احساسات زیادی علیه جنگ صحبت کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The house is encircled by a high fence.
دیدگاه
٠

خانه توسط حصار بلندی احاطه شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Police stopped him for driving erratically.
دیدگاه
٠

پلیس او را به دلیل رانندگی نابهنجار متوقف کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
In her study, books were arranged erratically on chairs, tables and shelves.
دیدگاه
١

در مطالعه وی ، کتابها به صورت نامنظم روی صندلی ها ، میزها و قفسه ها چیده شده بودند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The machine is working erratically - there must be a loose connection.
دیدگاه
٠

دستگاه به صورت نامنظم کار می کند - باید یک اتصال شل وجود داشته باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His stories of past glory seem exaggerated, and we find them hard to believe.
دیدگاه
٢

داستان های او درباره شکوه گذشته اغراق آمیز به نظر می رسد و ما به سختی آن ها را باور می کنیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They should be sceptical of exaggerated claims for what such courses can achieve.
دیدگاه
٠

آنها باید در مورد ادعاهای اغراق آمیز در مورد آنچه که چنین آموزه هایی را می توانند کسب کنند، شک داشته باشند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They exaggerated the enemy's losses and understated their own.
دیدگاه
٢

آنها در تلفات دشمن اغراق کردند و در مورد ضررهای خود حقیقت را اظهار نکردند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Reports of his drinking have been wildly exaggerated.
دیدگاه
١

گزارش های مربوط به نوشیدن او به شدت اغراق آمیز بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There was a degree of exaggeration in his description of events.
دیدگاه
٢

در توصیف او درباره وقایع یک درجه اغراق وجود داشت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It would be an exaggeration to say that we were close friends.
دیدگاه

اغراق خواهد بود اگر بگوییم ما دوست صمیمی بودیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It would be an exaggeration to say I knew her well-I only met her twice.
دیدگاه
١

اغراق خواهد بود اگر بگویم من او را خوب می شناختم - فقط دو بار با او ملاقات کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The situation can be described, without exaggeration, as disastrous.
دیدگاه
٠

وضعیت را می توان بدون اغراق ، فاجعه بار توصیف کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was justifiably proud of his achievements.
دیدگاه

او به حق از دستاوردهای خود احساس غرور می کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Their record on human rights has been justifiably criticized.
دیدگاه
١

سوابق آنها در مورد حقوق بشر به طور قابل توجیهی مورد انتقاد قرار گرفته است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They were very surprised by the prevalence of anti - government sentiments.
دیدگاه
١

آنها از رواج ( تداول ) احساسات ضد دولتی بسیار متعجب ( شگفت زده ) شدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
In fact, East Anglia's sickness prevalence rate is 6 higher than the predicted 18 namely 20
دیدگاه
١

در حقیقت ، میزان شیوع بیماری East Anglia 6 بیشتر از 18 پیش بینی شده یعنی 20 است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
In inner cities the prevalence of depression among mothers of young children is even greater.
دیدگاه
١

در شهرهای داخلی، شیوع افسردگی در مادران کودکان خردسال حتی بیشتر است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Consequently, it was forecast that the prevalence of heroin use might also begin to fall from 1988-
دیدگاه
٢

در نتیجه پیش بینی شد که شیوع مصرف هروئین نیز ممکن است از سال 1988 شروع به کاهش کند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The prevalence of conflict in Gascony during this period reflects the vulnerability of minors to the political ends of their elders.
دیدگاه
١

رواج درگیری در گاسکونی در این دوره نشان دهنده آسیب پذیری افراد زیر سن قانونی از اهداف سیاسی بزرگان آنها است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Will the prevalence of heroin use increase, decline or become stable?
دیدگاه

آیا شیوع مصرف هروئین افزایش ، کاهش یا پایدار خواهد ماند؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Iron deficiency anemia, as evidenced by a high prevalence of low hemoglobin levels, was a widespread problem.
دیدگاه
٠

کم خونی ناشی از فقر آهن ، همانطور که با شیوع بالای سطح هموگلوبین پایین مشهود است ، یک مشکل گسترده ( شایع ) بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Exercise provides many benefits for your health.
دیدگاه
١٢

ورزش فواید زیادی را برای سلامتی شما به ارمغان می آورد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Our company provides benefits such as health insurance and paid vacations.
دیدگاه
٣

شرکت ما مزایایی مانند بیمه درمانی و مرخصی استحقاقی ( با حقوق ) را ارائه می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The new public swimming pool will benefit the entire community.
دیدگاه
٥

استخر شنای عمومی جدید به نفع کل جامعه خواهد بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I hope this advice benefits you in some way.
دیدگاه
٠

امیدوارم این مشاوره به نوعی برای شما سودمند باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We're having a benefit to raise money for the children's hospital.
دیدگاه
٠

ما از مزایای جمع آوری پول برای بیمارستان کودکان برخوردار هستیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Who will be the main beneficiary of the cuts in income tax?
دیدگاه
١

چه کسی ذینفع اصلی کاهش مالیات بر درآمد خواهد بود؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was the chief beneficiary of his father's will.
دیدگاه
٢

او مهمترین وارث وصیت نامه پدرش بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Her husband was the chief beneficiary of her will.
دیدگاه
٣

شوهرش وارث اصلی وصیت نامه او بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
دیدگاه
٢

تئاتر ملی ذینفع اصلی فیلم بزرگ میلیونر خواهد بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The main beneficiary of it was the agricultural worker and the principal loser the landowner.
دیدگاه
٣

ذینفع اصلی آن کارگر کشاورزی و بازنده اصلی صاحب زمین بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
If the trust is due at once, the beneficiary can claim with priority over other creditors.
دیدگاه
٠

اگر اعتماد به یک باره حاصل شود، مکفول له می تواند با اولویت نسبت به سایر طلبکاران مطالبه کند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was a major beneficiary of the video boom and used his profits to diversify and expand abroad.
دیدگاه
٠

او یکی از ذینفع اصلی رونق ویدئو بود و از سود خود برای متنوع سازی و گسترش در خارج از کشور استفاده کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
These new agents may be most beneficially combined with chemotherapeutic agents to which melanoma has been refractory in the past.
دیدگاه
٠

این عوامل جدید ممکن است بیشترین ثمربخشی را در ترکیب با عوامل شیمی درمانی داشته باشند که ملانوم در گذشته مقاوم به آنها بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Mutually beneficially cooperation has entered into a new period of all-round development.
دیدگاه
٠

همکاری سودمند متقابل وارد دوره جدیدی از توسعه همه جانبه شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Thus attempts beneficially the exploration of innovation talents training pattern in our country.
دیدگاه
٠

بنابراین سعی می شود به طور سودمند الگوی آموزش استعدادهای نوآوری را در کشور ما کشف کند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
This means, the children have to feel, that they acted badly, and they have to feel, that they can also act beneficially, if they make the effort.
دیدگاه
٠

این بدان معنی است که کودکان باید احساس کنند که بد عمل می کنند و احساس کنند که اگر تلاش کنند می توانند به طور سودمند هم عمل کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Sunshine and water are beneficial to living things.
دیدگاه
٣

آفتاب و آب برای موجودات زنده مفید است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Never copy foreign things blindly or mechanically.
دیدگاه
٠

هرگز موارد خارجی را کورکورانه و بدون فکر کپی نکنید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't just blindly accept what you are told.
دیدگاه
١

فقط آنچه را به شما گفته می شود کورکورانه قبول نکنید.