پیشنهاد‌های مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٦١٣)

بازدید
٣,١١٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول غلط است وپل درست آن است چون این اوراق بهادار مانندپل بر روی رودخانه عبور را آسان میکند البته عبور از روی معامله و مبایعه کالا به کالا که کاری دشو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برجستگی وکوهپایه هایی که از خاک فشرده رس و آهک وکچ است چون مانند کویر لوت لات و بی گیاه و فقیر است آنراکلوت می نامیم شمال شهر سبزوار یک رشته ارتفاعات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوه یا کهن که بخاطرشتران دو کهن آنرا کوهان نامیده ایم برآمدگی و برجستگی زمین می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برآمدگی زمین که در اصل کوهان زمین است و ما با تخفیف مخفف آنرا کوه می نامیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

kaffeبه معنی بسنده کافی و بس است آن kafاست که به معنی ید ودست پنجه ها تا ساعد است والی دست کامل ید میباشدکه یداللله یعنی دست خدا جلت اسمائه است کف خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با غرور خرامان مانند پرنده نر گام برداشتن وافاده فروختن مانند کرگز وعقاب سی درجه بالها را باز نگهداشتن ومانند مواقع عادی بال ها را به پهلوهانچسباند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نواختن آلات موسیقاری وسازهای بادی را هم به تقلیدار ساز های زهی بکار گرفته اند یاز را بامضراب و زخمه نوازش و دشمن را با تیغ وشمشیر مینوازند به همان دل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یک بیسواد نام برای فرزندش انتخاب کرده وبیسواد دیگری در اداره آمار وزارت کشور ثبت دفتر نموده هردومهلا عربی هستندیکی ریشه در نحل وعسل دارد یکی هم تقاضا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون دعوت مدعوین است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی جدا جدا و عربی آن رج و ردیف است و زمینی که در وسط یک زمین مرغوب یک رگه ای به عرض یک متر و طول بیش از صد متر در منطقه کویری و کم آبی و کشت غرق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلعیدن همان قاپ گرفتن اسب وشتر است که بسیار خطر ناک است چون در سبزوار در زبان محلی میگویند قلوپست بلعیدن فلان مطاع خود را شنیدم فکر میکنند قاپ از قلو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرانگر گرفته شده از نام وندالها که قبیله ای بودند در مرکز اروپا ودر چندین مورد تهاجم مسبب ویرانی در اسپانیا و فرانسه شدند تا سرانجام در انقلابها وجن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی بز میجه است که نوعی تمساح است در دامن کوه های شاره و دلبر سبزوار زیاد دیده شده درخشکسالی چند سال پیش گله گوسفندان ما که با دوتاچوپان ودوقلاده س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزغاله مار است که مانند تمساح است با طول کمتر ودست وپای بلندتر به حدی که دهانش به پستان بزها میرسد وآن را می مگد ضمنا میگ درست پارسی است که هنوز در خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرو نشینی بنا در زمین وقتی ساختمانی زیر سازی محکم و استاندارد نداشته باشد خواه نا خواه نشست میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجمن گرفته یعنی با ستارگان خبره کار کنفرانس و نشست تبادل و همفکرگرائی بر گزار نموده البته نشست واژه نکره ونا مفهوم است و دیگر کاربرد ادبی که هیچ بلک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منزل و بیت عربی است ضمنا مسکن واژه ای هم پارسی و هم عربی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپرده دپوزیت تمام این واژگان کابردی را داریم ولی بسکه با واژه گان بیگانه کار کرده ایم راه خانه را گم کرده ایم که هیچ بلکه شماره پلاک کاشانه خود را فر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دپوزیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشتیبان معاهده و تعهد سپرده اعتباری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شارژر. دستگاه شارژ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پس بهتراست بگوئیم بیشگیر ش کن چون خیلی وقتها پرکامل و لبریز نمیکنیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشگیر. مانند باتری وکپسول گاز و هوارا بیش میکنیم تا مقدار محتوی آن بیشتر شود لاتین میگوید شارژ وما خراسانیها میگوئیم آن را پرکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوکه کاره انباشته شارژ وقتی غلات جدا شده از کاه را با جارو بر روی هم انباشته و شارژ میکنیم و آماده بسته بندی میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شارژ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدا کردن اسب و قوچ بره گوسفند و بره آهوی رام شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدا کردن گاو و گوساله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیم و امید است خوف همان بیم و ترس است و رجا امید است پس مومن باید هم از گناه و بزه خود بیمناک ولی در مقابل باید به رحمت بیکران حضرت پروردگار جلت اسما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چُر chur با لاتین باید اینگونه چر نوشت چون o در لاتین آ و الف خوانده میشودالایهالحال ما بحثی در لاتین نداریم و محافظ و نگهبان واژگان خودمان هستیم هر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بلندی ناچیزی که فقد دهقان هنگام آبیاری متوجه میشود و نقطه گذاری میکند که باید برداشته شود مُهُر خیلی از تپه ماهور کوچکتر است متاسفانه فرهنگ مارا ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبر نقره ای با میل سرمه دان نقره ای که جز لوازمات آرایش عروس خانم های رجال ثروتمند بود ضمناً قدیم به عروس خانم های رجال بی بی عروس میگفتند قدیم در ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرندگان دست آموز کوچکتر از بوقلمون را در خراسان توتو می نامند و هنگام فراخوانی یا دعوت بدانه خوردن هم با صوت رسا صدا میزنند توتو. تو تو تو تو همه جمع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آسمان صاف و پرستاره درشب، وهیچ پارس زبان بیکار نبوده که برای عرب از مایوس ویائس آنهم مخصوص آسمان شب نام عربی بسازد گیرم که نظر دوستان درست باشد پس می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منقاشک بر خلاف نامش انبر بلندی که ده سانتی از قد سماور ذغالی بلندتر بود و با آن آتش سماور را. کم وزیاد میکردند و خودجوشان نیکلا ساخت روس انبر هم با س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ودر این رونویسی واژگان دکان غلام ملاشمس حق واژه نگاری ما مانند هلال سه روز آخر ماه در محاق است مگر بر اثر تیرگی سحاب نیلوفریدغیر از رخ ماه سپهر را تی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِقَابِلِ مقابل کوبی چنگ ونبرد. . الف تِقابُل فبول نظر و رای صاحب نظر قبول صاحب اندیشه و امعان مانند مخلص و مخلص است افسوس که فتیله چراغ عمرم پایین م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایه آس اساس بنیان بن ریشه پی ستون و شاید به احتمال قوی پی پا. ه موجب حرکت بدن است از این واژه گرفته شده چون در قدیم دشمنان قوی و غدار خود را وقتی بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فن و فان واژه پارسی اصیل است میخواست میز گرد خبرگان ژئوپلتیک و تاریخ وباستانشناسان غربی و شرقی که بعد وعده صدق نه صادق صادق. کاربرد ادبی ندارد و مانن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخدیر مواد مخدر. . پرده نشینی بانوان بزرگ حرم علیا مخدّرات حرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقیاس فاصله در کشاورزی بیش از صدمترمحل کشتزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحدی در کشتزاررتقریبا به طول صدمتروعرض ده الی پانزده متر که تقریبا تا پانزده نفر نشسته سر دو پا چه در وجین و چه در درو آنرا اداره کنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَللِه لحظه کمتر از نیم ساعت مثلا در قدیم در بیابان کارگران میگفتند یک کلله دیگر کار کنیم ظهر است به فتح کاف وسکون لام اول و کسره لا م دوم وسکون ه آخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نورافشان، درخشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نور افکن، پرژکتور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لامع پرتوفکن نورانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نور افکن پرژکتور برقشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخشندـگی لامع نورافشان نور پراکن نور افکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسیکه تدارکات لش. ر و سپاه و حتی در منازعات دودستـی روستاها تا چند سال پیش آن شخص سر دسته که معاش وارتزاق مردانش را بدوش میکشید میگفتند اوژنگی دسته ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محل بر آمدن نور روشن سازی اذهان مردم تنور روشنائی شعله و نار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اصل نام این بیماری پوستی سگ گیر است چوناز سگ انسان هم میگیرد و به انسان سرایت میکند ولی در طول مرور زمان بدل به سگیل گردید