پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٤)
محراب= حربگاه میدان جنگ و نبرد و لذا چون نماز جنگ با نفس اماره است محل اقامه نماز امام جماعت
چره چوحرجهنده است به ترکش انفجار خم پاره و سلاح های انفجاری چره میگویند هنوز در افغانستان که فرهنگستان نداشته اند ترکش نمیدانند چیست چون ترکش جعبه چر ...
چره=جره به معنای جهنده چست و چالاک فرز
پارسی جره هست لذا جره هم واژه پارسی است منتها حرف ج ( جیم ) معرب شده و به معنای چست وچالاک است
انچه ترکش انفجار می نامیم پرزه = پرش گری که زاییده میشد ولذا در یک سلاح انفجاری صدها پرزه تولید میکند
ربایش و سرقت پول و زیورآلات به سرعت برق و کمتر از ثانیه
هلکوپتر وپرنده بالگردی که مترادف هواپیما می باشد ضمنا در بالا نوشته اند متضاد هواپیما اشتباه است بلکه مترادف هواپیما است و هیچ ضدیت با طیاره ها نداد ...
پروازگر چرخ بال پرنده بسیار مفیدی که امروز نقش ویژه امداد ی در سازمانهای خدماتی وامدادی دارد
نام پرنده عمودپرواز که نام لاتین آن هلکوپتر است ولی متاسفانه فرهنگستان سوم در دهه هشتاد شق القمر کرده که چنین نام نامناسب بالگرد یا چرخ بال را بر پرو ...
این نام زشت را فرهنگستان فعلی بر پرنده مفید ساخت دست بشر گذاشت که بهترین نام پارسی را می بایست نامش پروازگر باشد چون در همه جا قادر به پرواز است
برقی که چشم قدرت دیدن ان را ندارد در فلسفه فیلسوف مشرق زمین در منظومه عربی میخوانیم یامن هو اخطفی لفرط نوره الباطن و الظاهرو ظهوره که بعضی ها ظهو ...
کیف زنی یا جیب بری دریک طرفه العینی در یک چشم بر هم زدن
ابخسبداری=تعداد زیادی بند خاکی با مهندسی سنتی در دامنه کوه که زمین ان سنگ و ریگ است کشیدن است تا هم سیل مهار شود و هم اب باران در زمین تزریق شود که ج ...
ابخسبداری=همان طرح جهاد کشاورزی بود که به غلط نام آن را آبخیز داری نهاده اند بر اثر ابخسب داری میتوان گفت آبخیز داری در دراز مدت حاصل آید ولی آبخیز د ...
ابخیزداری=چشمه جوشنده اب داشتن است که از ان اب بر میخیزد وشرح بالا از تحفه های غلط فرهنگستان اخیر است که از سر گشاد سرنا را باد نموده و شرح حال آبخسب ...
بنام خداوندی که دهن و دندان میشکند
شیخ الرئیس رئیس بزرگتر ها رئیس مهتر ها رئیس پیر مردان
سر و راس اصناف مثل رئیس الشعرا شیخ الرئیس
کسی که در راس وجود دارد مدیر دایره و اداره و شرکت
رئیس=کسی که در راس امور است سرور قبیله را هم رئیس می نامند
سرور=نام خانمها در اهل تشیع ونام مردها در اهل سنت مثل سلطان
سرور=شخص سر وار است یعنی بر هم سر است که معنی عربی ان رئیس است چون رئیس از راس گرفته شده و همان سرور است
سلطان در مذهب تشیع نام مونث است ولی در اهل سنت نام مذکر می باشد
پادشاه و کسیکه سلطنترمیکند و بررمنطقه تسلط کامل دارد و از امیر یک کشور بالاتر است و لذا شاه مستعمره را به هیچ وجه نمی توان گفت سلطان مثل کشورهای عربی ...
سلطان= شخصی که بر سرزمین وکشوری تسلط یافته وبر مردمش حکومت میکند سلطان وسیله تسلط هم هست که در مسلط اوردم
مسلط= کسیکه توسطه ابزار یا ماشینی بر کار مسلط شده و تسلط دارد و جمع ماشین آلات را سلطان می نامند که در ایه سوره الرحمن میخوانیم یامعشر الجن والانس. . ...
اب دم دست آبی که در دست قرار داشت
آب دست=هنر هنر متدان خاتم کاری منبت کاری نگار گری نقاشی خطاطی ووووهمه اب دست نام داشت مثل کاری که یک بزرگتر به هنرمند میدادسفارش میکرد یک اب دست نشان ...
ابی که در آفتابه لگن های نگاره دار زیبا و گران قیمت پیش از خوردن غذا و بعداز خوردن غذا خدمتگذار مجلس به مهمانهای عمومی وخصوصی بدون اینکه از جای برخیز ...
پیشگام
سپاس=معادل اهدنا صراط المستقیم است یعنی برو که گمراه نگردی و همیشه پندار و رفتار و کردار تو نیکو باشد پس دعای زیبایی در اوستا میباشد که تقریبا برابر ...
سپاس =دعاخیر اوستایی است
از چهل گرفته شده یعنی چهل تا سنگ و کلوخ روی هم چیدن جهت اخطار و احذار و یا نشان دادن راهی که مسافر میرود در کویر لم یزرع تا وقت برگشت گم نگردد البه ک ...
مترسک داخل مزرعه که بیشتر برای احذار واخطار شبانان و هراس دزدان جالیزار در سر مزرعه نصب میکنند چونان از دور میدانند که زمین کشت شده وگوسفند نباید به ...
پارسی آن به چشم نیامده است
دیده ای مثل او ندیده است نظر کسی بر او نیفتاده است
بی مانندنیست ولی تا کنون نظر کسی بر او نیفتاده تا کنون مثل او دیده نشده بنظر نیامده است
کسیکه حکاکی و نگاره های نقش زده بر فلزات را آب طلا و یا نقره و یا برشو میدهد
زمینی که شکسته یا برق زده است و زیاد آب را میخورد خودمان دشتی داریم که درکودکی خودم رعد و برق زد مرحوم حلج شیخ ولی الله اسراری فیلسوف معاصر ونوه فیلس ...
به سفره آبی که در زیر زمین زیاد در ان آب خوابیده است آبخسب میگویند
ستوری که تا بنهر اب برسد از ان بترسد ودر ساحل نهربخسبد این عیب بزرگ را معمولا حمار دارد چون حیوانات دیگر کمتر از این ترفند ها استفاده میکنند
بنام افریدگاردر هم شکننده دندان جبارین و جبر کنتدگان است که جبار معنی جبران کننده هم هست ولی در این ایه شریفه جبار جبران کننده نیست چون وقتی میگوییم ...
تفنگ=انواع واقسام سلاحهای پرتابگر چه آتشین چه ارتجاعی چه بادی و انواع و اقسام بسیار زیادی دارد در هر قسمت
تفنگ=ابزار یا سلاح و جنگ افزار سبک و انفرادی که مانند فنگ خونخوار است و در اصل توش فنگ است ولی مخفف شده شده فنگ
فنگ=زالو است که خونخوار می باشد و هرچیزی که خونخوار باشد فنگ میگویند مثل تفنگ یعنی داخل ان گلوله خونخوار است
مجرم=گناهکار وکسی که جرمش محرز شده میباشد واتهامش براثر اقرار یا شهود یاکارشناسی پلیس محرز است ولی هنوز محکوم نیست وهر وقت که مدلعموم وقاضی وهیئت منص ...
متهم=کسیکه فعل خلافی باو نسبت داده شده و یا بر اثر جرمی تحت پیگرد قرار گرفته ولی هنوز جرم ثابت نشده چنانچه جرم ثابت ومحرز شود مجرم و متخلف است ولی کن ...
تضمین= گرو گذاشتن آبرو واعتبار چه در اسناد و چه در رهانیدن شخص متهم یا متخلف چون باز بین متهم و متخلف فرق بسیار است
تضمین=ضمیمه کردن اعتبار شخص معتبری در قباله یا سند و لذا ضمیمه کردن آیات حدیث شعر و غزل در شعر شاعر را هم تضمین میگویند و آن معانی فوق کاربرد تضمین و ...
طشتک=واحد مقیاس تقسیم آب رودخانه یا قنات