پیشنهاد‌های مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٤)

بازدید
١,٧٦٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طشتک یا تشتک=پیاله ای است مسی که در وسط ته آن یک سوراخ تعبیه شده است که وقتی در یک طشت و یا لگن بزرگ آب میگذارند در مدت چنددقیقه پرشود و غرق شود که م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آبخانه=طشتکخانه و خانه ای که میراب در انجا اب قنات را به سهامداران تقسیم میکند و حکم مقیاس ساعت را دارد وهنوز در قانون و عرف و اسناد ما اکثر قنات ها ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آبخانه = جاییکه سفره آب زیر زمینی اب زیاد است و مبدا قنات در ابخانه است و مغنی میگوید تازه به آبخانه قنات رسیده ام یعنی الان در جایی کار میکنم که محل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آب باز=کسی که اب را هرچه عمق داشته باشد دوست دارد وانرا به بازی میگیر مثل شناگر غاصی یا غواص یاسباح و لذا حیواناتی که با بار به آب میزنند مثل شتر اب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ملاقات در حال حرکت با حرکت دو طرفه بوده ولی ملاقات یکجانبه گذارا را هم تلاقی گفته اند و در است لق آن به معنای حرکت است مثلا چیزی که میجنبد یا به عربی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دستکش چیزی که با دست رسم میشوده و نقاشی میشود یا خط کشی میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستکش= چیزی که با دست کشیده میشود و حمل میگردد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارچک و پوششی بر پنجه دست است یا برای ارایش دست که مخفف ارایش شده ار که چکهم به معنی دست است شده ارچک واژه ناب پارسی است حال خواه برای بوکس و ورزش باش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ارچک= دستکش و در اصل پوشاکی است که مخصوص چک یا دست بافته شده است و این تحفه دستکش ارمغان فرهنگستان اول ایران است که هر واژه ای که ساخت ترکیب دوکلمه غ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چکنویس=دست نویس است حا قباله باشد برات باشد وصیت باشد هرنوشته ای که اصل سند دست نوشته یا دست نویس شده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چک= دست ید کف و چون سندپرداخت به وجه روز و به معنی وجه دستی است به آن چک میگویند مثل چکنویس یعنی دست نویس و هارون رشیدمامون را چک یا صک نوشت به ولایت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیور چک =که النگو و دستبند است و چک به معنی دست است و ور مخفف زیور است ولی امروز در خراسان و افغانستان دستبند پلیس که بر خطا کار میزند را هم میگویند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کتک کاری و زدن کسی که در اصل چوبینه کاری است که معنی چوب زدن دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوبینه ای که برای تادیب بر خطاکار می زدند وکم کم رسمیت عام یافت و کتک کاری را هم چنبه میگفتند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کتک کاری که در اصل چوبینه زدن است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آب خیز همان آب زه است که ما در خراسان مخفف انرا ابخز میگوییم و اصلا طوفان نیست اگر مرحوم اوحدی به طوفان نوح اشاره کرده چون در ان طوفان در قران امده ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هونه مخفف هاونه است که در آب انبار و یا چنبه استخر شرح داده ام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چنبه مخفف چوبینه ایپیستون مانند که بلندی ان به اندازه عمق استخر و یا کف آب انبار و قطر آن به اندازه حجم سیلندری که مانند هاون سنگی بی ته و بدون کف بو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبار سرپوشیده اب را یا حوض سر پوشیده را آب انبار میگویند لذا در خانه های قدیمی رجال حوض جدا بود و آب انبار جدا و کسی به آب انبار دسترسی نداشت و سقف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیوانی قوی مانند اسب و قاطر و گاو و شتر را که هماهنگ با دلو یا دول آب میکنند مثل سنگ پیاهنگ ترازو مثلا او یک ترف سنگ است و تا در کفه دیگر کالا میگذار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق ارتفاعی= به سهمی گفته میشود که شخصی از زراعت و یا گیاه خود رویی مانند ریواس را از زمین حق دارد ببرد مالک زمین نیست ولی انچه از زمین برآید و ارتف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

چون ف در عربی خودش یک واژه است و شل از فارسی به عربی رفته ولی در اینجا چون خطاب ندارد درست بنظر نمی رسد چون وقتی ف را بر سر شل میگذاریم باید یا فشلنا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

از واژه فشلتم قران ارایش فارسی گرفته و معنی آن پس شما سست شدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

پس سست شدن است این واژه ترکیبی از عربی و فارسی می باشد ف به معنای پس و شل هم که سست است مانند فان پس همانا فویلا پس وای بر آنها فبای پس بکدامین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

مرعوب شدن وتغیر اراده از هراس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

منظور ایه نورانی بسم الله الرحمن الرحیم است =بنام آفریدگاری که پروردگاراست وآمرزگار ولی من در آیه شریفه بصورت جمله معنی نکردم که بر من ایراد نگیرند و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کرت کشاورزی که با زاله ای که با پنجه در قدیم و اکنون با اداوات کشاورزی که پلکش نام دارد مزرعه را کرت کرت یا خویر خویر میکنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به ترازی که دهقانین در جلو اب به خویر که زراعت شده می بندند تا سرعت اب خاک را از زمین نبرد و مخفف ان اِسترو است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف زمین رو و تراز اب یا استرو است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمیرو=همان تراز و آهسترو یا استرو می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

استرو=تراز آب دهقانان در سرزمین که معمولا از هیزم یارسنگ چین درست میکنند در اصل آهسته رو است چون جلو سرعت ورود اب به زمین را کع سبب تخریب زراعت و زمی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تَعَیُّن=بدیده خاص نگریستن است نه خواص شدن و معنی خاصیت داشتن در فلسفه و عرفان است بیدل می فرماید آبم زخجالت زغرور و چه تَعَیُّن. . . بیدل مطلب جز ع ...

پیشنهاد
٥

بنام آفریدگارِ پروردگار وآمرزگار متاسفانه در هزارو چهارصدسال این آیه شریفه مترجمان ما اشتباه ترجمه کرده اند تا اینه من در اوایل انترنت اننرا در وبلاگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

باتلاقق=پاتلاق است یعنی زیر پایت لق و خطرناک است این واژه اصلا معنی های بالا را در اصل وریشه خود ندارد و همان پات لق است که پ از ورود عرب مبدل به ب ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

لاق به معنی لق و لرزان و خطر ناک هم هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ابادیس= تمام ابادی ها کل جهان تمام شهر هاوبلدها تمام ولایات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

علاوه بر ان که نام خاص است ومعنی الگوی آبا یعنی پدران را میدهد معنی زیبای جمع آبادی ها را در لاتین میدهد چون ادات وادوات جمع فرهنگها هنوز مشترک است م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام نام آفریدگار هم هست چون او سلام و سلیمان مطلق است و سلیمان هم از این واژه اشتقاق یافته چون همه از جن و انس و حیوانات و باد تسلیم اوبود که نامش ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبگیر و تله اب است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهری را که سپاه دشمن مسخّر کرده اند و اختیار خروج و ورود ان شهر را بدست گرفته اند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

استخرمحیطی است که اب را تسخیر گرفته است و اختیار اب وردی را در دست ابزار های خود دارد بر خلاف ابگیر که اب را گرفته ولی راه خروج اب ندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فروداد خوردنی ها ولی واحد یک جرعه آشامیدنی هم هست مثلا در خراسان نمیگویند یک جرعه میگویند یک قورت اب به من بده ولذا بلعیدن تدخینات و دود کشیدن مواد م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای قورت دادن آب و فرودادن اب است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای شکستن شیشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

سلام=تسلیم این معنی هایی که در بالا برای سلام شرح داده اند اصلا در سلام وجود ندارد و خود قران این واژه را تفسیر نموده در ایه ۵۶ احزاب میفرماید یسلمو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مستدام=پایدار پارسی است و این واژه هرگز پاینده نمیباشد چون منوط به حیات است پس معنی هم خانواده خودش از عربی همان ادامه دار و دائم است و عزیزان فرهنگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی که بدون زحمت و مفت و مجانی بدست آید را گویند و تقریبا مثل باد اورده است و لذا خاشاکی که در کناره زاله یک بندسار خاکی که پرای کشت پر آب باران میک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدای ضربه زدن یک جسم مسطح بر آب حوض یا استخر وصدای انداختن خود را در آب هم وقتی با سینه خود را در استخر یا حوض اب بیندازی صدای حاصله را شلپست گفته اند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای شکستن چوب خشک با یک ضرب یا زدن چوب بر زمین یا صدای ضربه سیلی خدای ناکرده بر کسی را هم میگویند چنان زد که شرقست صدایش بلند شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای افتادن سکه ازبلندی بر زمین سنگ فرش یا فلز