پیشنهاد‌های مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٤)

بازدید
١,٧٥٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جابجایی نیرو با تجهیزات زمینی از راه هوا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیاده کردن نیرو در عمق منطقه دشمن از راه هوا مانند نیروی هوا برد است ولی هولبرد نیست چون در هلی برن با تجهیزات زمینی اغلب به اعماق منطقه از راه هوا پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کافه شیرینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حلواکده شیرینی سرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حلوا شده شیرینی سازی شیرینکده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حلواگری شیرینی پزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حلوا شده عسلین شیرینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نفرین شده جوف و گرسنگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تک برگ برنده رو نشده در هال و قمارخانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

الحق در حق من اجحاف میشود که با این توضیحات کامل نام من در زیر نام افرادی باشد که هدفشان باز گو کردن نامشان در بالابردن تیراژ وازگان تکراری است که وا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کی =پادشاه که در شعر زره پوشی حر در نسخ میرعزا میخوانیم عرقچین کِی زیر مغفر نهم پس آنگه کله خود بر سر نهم ولی متاسفانه تعزیه خوانهای بیسواد اکثرا آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کاید= کیقباد مخفف کی و قباد که لقب شاهان ساسانی بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کیا به معنی اجداد و نیاکان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نام بزرگ و مهتر که از واژه کی که زیباترین نام پارسی است مانند کیخسرو یعنی شاه شاهان کیارش یعنی بزرگ کمانداران کیکاووس یعنی شاهنشاه بزرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گاو رانه است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خر رانه در خرمن می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چوب بلندی که در سر ان یک نیش تیز فلزی دو سه میلی متری دارد که با ان گاو ها یا خر های زیر یوق کشاورزی را می رانند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دستره دست اره بریغ بر بغ بر باغ بر میم بر تاکبر شخبر و شاخبر است خوشه بر علف بر است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دستره یا دست اره است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همان شاخه بر و دستره یا دست اره است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همان دستره و دست اره است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همان باغ بر و دستره یا دست اره می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بریغ یا بریق خوشه انگور و غوره است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همان دستره می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چاقوی اضراس داری که تیغه ان مانند چاقو در دسته آن که از شاخ آهوو یا بز است میخوابد و اکثر روستاییان ان را در جیب خود دارند چون هم چاقو است و هم داس ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیغه فلزی مانند کفچه نانوایی اما با دم کوتاه که دم فلزی آن در دسته چوبی بشکل عددهشت پارسی تا انتها فرو رفته و اگر چندتا انگشت در جلو تیغه نصب شود درس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بایتی داس بزرگی که مردان دروگر چست و چالاک با آن در گندمزار درو میکنند و لذا بایتی برای درو جو مناسب نیست چون خوشه انرا می ریزد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

داس کوچک زنانه و بچگانه است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بَشَلَه=باش اره است که از داس کوچکتر است و برای بریدن علفزار و تقریبا داس زنانه است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان ورچک است که بر اثر لهجه های گوناگون در خراسان و افغانستان لام آن بدل ر شده است و همان دستبند می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پدافند=دفاع نمودن و ضربه زدن به دشمن در حین دفاع لذا این واژه با پاتک فرق دارد چون در پاتک هم حمله دشمن گرفته میشود و هم حمله بدشمن ناکام میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پد آفند=پاد آفند پاد کردن آفند دشمن خنثی کردن هجوم دشمن و ناکام کردن او از حمله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

آفند= تک زدن هجوم اوردن حمله کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آفندازک=آفنداک کوچک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قوس و قزح است چون مانند آفندازک خمیده و بزرگ دیده میشود او را آفنداک گویند و در اصل آفندازک مصغر آفنداک است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوع کوتاه تر آن را دَرِّه میگویند چون به هرجا اصابت کند میدراند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آفندازک دو دم یعنی هم دم منحنی آن تیز و هم دم بیرونی و خمیدگی ان و با آن سر و دست دشمن را قطع میکردند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنگ افزاری که در باغبانی کار برد دارد و با ان شاخ وبرگ زائد درخت را می زنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قطعه فلزی داس مانند بسیار تیز و با ندازه یک ژوبین و تیر سنان و نیزه بلند است که از سلاح های سرد خطرناک ایرانی است ولی با آمدن سلاح آتشین از ان در باغ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پرفند=پردانش نبرد است ولی از آنجایی که نبرد در دیدگاه ایرانی لطف خوشی نداشته به شخص محیل ومکار هم پرفند میگویند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آ فند=مخفف آهنگ فنون نبرد است آغاز جنگ وستیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

توشیح= وشح و اوشاح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

توشیح = همان تنفیذ حکم و انتخاب ان مقام توسط مقام بالاتر می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

توشیح=امضاء پادشاه که معمولا بر احکام برحسب بزرگ منشی بجای ذیل نامه بر حاشیه ان بود بحای توضیح بر حسب احترام توشیح گفته اند یعنی حاشیه زینت گردیده به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

توشیح=زینت از زر و جواهر بر حاشیه پیکر مثل حمایل که یک تسمه بر دور کمر و دو تا تسمه از روی دوش تا تسمه کمر بود که درقرن حاضر تسمه روی دوش را فقد به ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

توشیح=توشیح= تزئین نامه و حکم منتخب آرایش حاشیه و تذهیب است ولی از بس این واژه را در دربار پادشاهان هنگام امضای پادشاه بر حکمی� نام بردند مردم فکر کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یوشح =حاشیه آرا چه با قلم چه با گلدوزی و سوزن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

یوشح=حاشیه پرداز تذهیب گر حواشح قران یا حدیث و یا تصویر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نضیج =در گردش ایام کسب تجربه کردن و پخته شدن است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نضیج=پخته در کار مانند خرمایی که بر اثر تابش خورشید ومکیدن شیره درخت خرما رسیده شده است و این واژه تحریف معنایی پیدایی کرد از وقتی که به گوشت پخته هم ...