پاسخ‌های پورصالحی (٣١٤)

یعنی خوابم برد- یه چُرتی زدم

are you hitting on me باید باشه که یعنی داری مخمو میزنی؟  

برای رنگ و لعاب دادن به چیزی یا خوب جلوه دادن آن (بزک کردن چیزی)  که زیاد دل‌پذیر نیست از اصطلاح sugarcoat به معنای شکر مالی کردن استفاده میشه DON'T SUGARCOAT IT    اون رو خوب جلوه نده‌ یا  ماست مالی نکن

به معنی "الگوریتم تبرید شبیه‌سازی‌شده" هست که  یک الگوریتمِ فراابتکاری است که از پدیده‌ طبیعی  تبرید مواد یا فرآیند آنیلینگ جامدات در طبیعت الهام گرفته. فرآیند آنیلینگ به گرم کردن جامدات و س ...

روند کار، چرخه کار ،‌جریان کاری  که باعث خودکار شدن فرایندهای کسب و کار میشه

advice  غیر قابل شمارش هست و جمع بسته نمیشه my father gave me some good advice   به دو صورت زیر هم میشه نوشت my father gave me some good pieces of advice  یا   my father gave me a good piece of advice my father gave me some good bits of advice  یا  my father gave me a good bit of advice 

به آدم  همه‌چیزدان و اهل مطالعه  گفته میشه  بعضا به معنی book worm (خرخون) هم هست  همچنین به افرادروشنفکر  (intellectual) هم گفته میشه میشه از  boffin هم براش استفاده کرد  لقبیه که برای اشاره به روشنفکران یا افرادی استفاده می شه که به دلیل علایق فکری خود با مردم عادی دور از ارتباط هستند و فاقد واقع گرایی، عقل سلیم، علایق جنسی و غیره هستند

پردازش حجم زیادی از داده ها یا به اصطلاح "جونده  عدد "

"drill something into someone"  = to tell something to someone again and again until the person knows it  یعنی  گفتن چیزی به کسی بارها و بارها تا زمانی که شخص آن را بداند توی سر کسی فرو کردن، شیرفهمش کردن، ملکه ذهنش کردن

معانی مختلفی داره 1.  If a reason, argument, etc. is compelling, it makes you believe it or accept it because it is so strong  (قانع کننده ) :  مثل compelling evidence یعنی شواهد قانع ...

Ides  در گاهنامه قدیم روم روز پانزدهم مارس و مه و ژوئیه و اکتبر و سیزدهم ماههای رومی هست. عید هم گفته میشه. در تقویم رومی باستان ،Quintilis  یا Quinctilis ماه بعد از جونیوس (ژوئن) و قبل از Sextilis (آگوست) بود.  Quintilis  در لاتین به معنای پنجم هست. این پنجمین ماه از اولین تقویم منتسب به رومولوس بود که با مارتوس ("ماه مریخ" ، مارس) آغاز شد و 10 ماه داشت.

Preferred Reporting Items for Systematic Reviews and Meta  (PRISMA)   ( موارد ترجیحی در گزارش مقاله‌های مروری منظم و فراتحلیل‌ها ) ابزار جدیدی است که دستورالعمل‌هایی را برای گزارش‌دهی جس ...

تحلیل کتاب سنجی استفاده از روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل کتاب ها ، مقالات و سایر نشریات به ویژه در محتوای علمی است. این روش بیشتر در زمینه کتابخانه و علوم اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد.

ETL، مخفف 3 کلمه Extract (استخراج)، Transform (تبدیل) و Load (بارگذاری) و به معنی نوعی فرآیند یکپارچه سازی داده است که بر اساس 3 فرآیند ( استخراج، تبدیل و بارگذاری ) انجام می‌شود و برای ترکیب داده‌ها از منابع مختلف استفاده می‌کند.

معادل"جلوی قاضی و ملق بازی" هست

فعل suggest  رو نمی‌تونیم با فعل با to استفاده کنیم  به جاش می‌شه از اسم یا گروه اسمی استفاده کرد. اگر خواستین بعد از suggest از فعل استفاده کنین، باید با ing باشه. بعد از suggest، می‌تونین clause  هم استفاده کنین . خیلی از اوقات suggest رو با wh- words   (how/when/where/etc)  به کار می‌بریم.

A silly person; a simpleton   یک فرد احمق؛ ساده لوح

وقتی می خواهید به کسی درسی بدید، منظور  اینه که اونارو به خاطر کاری که انجام دادند مجازات می کنید تا دیگه اون کار رو انجام ندن. 

  stick in the mud به آدم بی عرضه ، طفره رو ، محافظه کار ،قدیمی مسلک ، ضد حال گفته میشه stuck  هم که گذشته stick  هست

1. نوع خاصی از شخصیته که به نظر می رسه یک شخص دارد و اغلب با شخصیت واقعی یا خصوصی او متفاوته مثلا   He had a shy, retiring side to his personality that was completely at odds with his public pe ...

به معنی جمع کردن ثروت ، پول زیاد به دست آوردن ثروتمند شدن به این معنی که شما کاری انجام میدید که ارزش ایجاد می کنه

جفتش یکیه و بیشتر  He loves me  استفاده میشه مگه اینکه  استفاده دیگه ای ازش بشه مثل تأکید یا مقایسه کردن.   مثلا  "He doesn't support me, but he does love me." یا مثلا میگی He loves me  دوستت میپرسه Does he really love you?  و تو تاکید میکنی که آره  Yes. he does love me

مخفف نیست به صورت اینفورمال هست به معنی   vacation مثال:  You've got a nice big vacay to look forward to

something that becomes successful very quickly یک شبه موفق شدن همون که میگیم : ره صد ساله رو یک شبه پیمودن

دفتر یا اداره امور مدنی اموری مثل سامانه ثبت شرکت ها و املاک، ثبت خانواده، تابعیت، اسناد رسمی و ... درواقع مدنی برای توصیف چیزهایی استفاده میشه که به مردم یک کشور و حقوق و فعالیت های آنها مربوط هست

1. integration  اسم هست به معنی ادغام، یکپارچگی The president was opposed to racial integration  (رئیس جمهور با ادغام نژادی مخالف بود)   2. integrated صفت هست به معنی یکپارچه The community has become more integrated over the years   (جامعه در طول سال ها یکپارچه تر شده اس)

encyclopedia of knowledge  یعنی داشتن دانش و اطلاعات  وسیع و کامل در مورد تعداد زیادی از موضوعات متنوع  اطلاعات  کامل و منحصر به فرد او

از پا در نمیام (در برابر ناملایمات) تاب میارم 

 دچار فروپاشی ذهنی شدن  در بحران احساسی بودن   Be emotionally in crisis ضربه روحی خوردن  

خونسردیتو حفظ کن، کوتاه بیا،‌ جوش نزن calm down  loosen up   settle down   simmer down  

با من مدارا کن یه لحظه تحمل کن   یا یه لحظه اجازه بده (که توضیح بدم) باهام کنار بیا

انتخاب انجام کاری به این دلیل که شخص  فکر می کنه درسته یعنی به کسی اجازه بدید کاری رو که لازم میدونه رو انجام بده به معنی "هر طور صلاحته"

زمانی استفاده میشه که  کسی رو ملاقات کردید درواقع اطلاعی از اومدنش نداشتید  این دیدار بدون برنامه قبلی بوده به معنی "مرسی که سر زدی" هست

Global Positioning System سیستم موقعیت یاب جهانی

هردو  1.به معنی چیزی که زیاد یا همیشه اتفاق می افته (دائمی) He's in constant trouble with the police   دائما با پلیس درگیره 2. به معنی ثابت ماندن   The fridge keeps food at a constant temperature   یخچال غذا را در دمای ثابت نگه می دارد   به عنوان اسم هم استفاده میشه به معنی "یک عدد یا مقدار خاص که هرگز تغییر نمی کند"      

معادل انگلیسی ضرب المثل You must lie on the bed you have made You pays your money and you takes your choice/chance

معنی زیادی داره بستگی داره کجا و در چه زمینه ای استفاده بشه توصیه میکنم گوگل کنید

keep an eye on someone/something  حواست به چیزی یا کسی باشه keep an eye out for something   چشم به راه بودن بپا بودن، مواظب چیزی بودن keep a tight rein on someone/something  به شدت چیزی ...

یک عبارت رسمیه که وقتی یک وکیل بحث خود را تمام می کنه ازش استفاده می شه.  به معنی من دیگه حرفی ندارم. یعنی صحت  حرفهام ثابت شده نیازی به اثبات دیگه ای نیست    در موقعیت های روزم ...