پیشنهادهای محمد یعقوبی (٢٠٨)
بز گ جلوه دادن
ظاهر شدن ( زمانی که انتظار ندارید )
راجب موضوعی برای مدتی فکر کردم. تو ترجمه مب گیم فکر کردم ولی تو مفهموش کمی فرق داره
از کسی بخاطر رفتارش شکایت کردن. شکایت کردن، غر زدن
وقتی دیگه کسی کمک یا حمایت نمیکنی
راجب موضوع کسل کننده صحبت کردن
راه حل مشکلی را با فکر پیدا کردن. مترادف work sth out
مخالف بودن مترادف disagree
دوستان معنای درستش میشه مشتاق.
به معنای آب water کلمه کوچه بازاری هستش
پرنده. یه کلمه عامیانه است
توالت Toilet
غیر قابل پیش بینی.
خیلی سریع. Quickly
یکی از معنیش میشه انتقاد کردن. Pull someone down
معنای اصلیش میشه عجیب. مترادف bizarre یا weird. It is off the wall
مترادف weird. عجیب
سخت نگرفتن. مثلا Please go easy on me. لطفا بهم سخت نگیر
آدم فضول
آدمی که مشکوکه. He is fishy
به طور کامل پر شدن، مثل هتل کامل رزرو شده یا سالن کنسرت که کامل پر شده باشه.
کوچترین واحد یک کلمه است که دیگر تجزیه نمی شود. مثلا کتابخانه. اگر کلمه خانه را برداریم کتاب می شود تکواژ. تکواژ مستقل ( آزاد ) که به تنهایی معنادا ...
مترادف top banana ادم گردن کلفت
به انگلیسی ravish.
کند. مثالی که دوستمون زدن درست هستش. اسلحه کند
زیبا و شکننده
گواهی دهنده
تدرست، سالم
کوه خضر در قم واقع شده. در منطقه بنیاد هستش. مثل بام تهران میمونه.
شارژ کردن
سرزمین تحت اشغال
مبادله کردن.
پیشگو. He is a predictor
ناامید کنندن
کافیه دیگه
آدم یبس
هدفی تعیین کردن
مختلف. مترادف different
پیچیده کردن. Don't complex the situation. شرایط پیچیده نکن
کمک کردن. با حرف اصافه with
به معنی بد تر شدن هستش. Every thing goes dog.
عقب نشینی کردن. مثل Fall back تو بازی کانتر همیشه می گفت
تعادل. Try to keep balance in your life
متنفر بودن. نمی تونم تحملش کنم
چیز های کم ارزش.
پوزخند زدن