محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

percolate: سرایت کردن

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

successive: متسلسل، سلسله وار، زنجیروار، به ترت ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowing look: نگاه معنادار

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidate: تحکیم کردن، استحکام بخشیدن، تحکیم ب ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

everchanging: دائم التغییر، همیشه متغیر، با/دارای ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceaseless: بی پایان

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll back: عقب نشینی ( کردن )

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this same: همین

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most obviously: به روشنی هر چه بیشتر، پرواضح است که

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bequeath: به جا گذاشتن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loser: متضرر، خاسر، زیان دیده، زیان رسیده، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continued: همیشگی، پیوسته، دائمی، مداوم

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play off: به جان هم انداختن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

improving: بهبود، پیشرفت، بهترسازی، بهسازی، اص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: دستورالعمل، برنامه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raised by: ناشی از، برآمده از، برخاسته از، منت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take forward: ( به ) پیش بردن، پیشبرد

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the extent that: تا جایی که

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rape survivor: نجات یافته از تجاوز، بازمانده تجاوز ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sometimes: گهگدار، گاهگدار

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: متقن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: سازگاری ، سرنهادگی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

when: که در آن هنگام، که در این زمان

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striving: در تکاپو، در حال تکاپو

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recourse: دست به دامن چیزی شدن، ملتجی شدن، پن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prove: مشخص کردن، مشخص بودن، مشخص شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lens: دریچه، منظر، مجرا، چشم انداز throug ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach to the heart of: به بطن چیزی دست یافتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real world: دنیای واقعی، جهان راستین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unhelpful: غیرسودمند، بیهوده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missing data: داده های ناموجود، فقدان داده ( ها )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accounting: محاسبه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

troops: سربازان، لشکریان، سپاهیان، قشون، نظ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

include: جای دادن، جای گرفتن، در برگرفتن، مش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfazed: بی واهمه، تاثیرنپذیرفته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guidebook: راهنمانامه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demote: be demoted = ( به مرتبه پایین ) تنز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homecare: مراقبت خانگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insult: کوچک کردن، خرد کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explicitly: آشکارا ، به روشنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if appropriate: در صورت لزوم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endow: برخوردار ساختن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public investment: سرمایه گذاری دولتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roadwork: جاده سازی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upgraded: بهبودیافته، ارتقایافته

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incessant: پایان ناپذیر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is wrong: یک جای کار میلنگه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confer: واگذار کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annihilation: نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later life: گهگاه به جای آن later years هم می گ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workers: کارمندان، کارکنان، کارگران، شاغلان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is known that: مشخص/معلوم است که . . .

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave one out: روش حذف یک داده ( نوع خاصی از روش ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyriﬁcation: شکنج دار شدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more frequent: مکرر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

founding fathers: بنیانگذاران، پایه گذاران، پایه ریزا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tensor based morphometry: ریخت شناسی مبتنی بر شکل

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voxel based morphometry: ریخت سنجنی مبتنی بر تراکم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single center: تک کانونی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gay sex: لواط

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: به میان کشیدن، به میان آوردن، داخل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: درخصوص، در ارتباط با، مربوط به، مرت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeter: الهه مادر ( دیمیتر مادر پرسفون است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

options: فرصت ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discarded items: خرت و پرت، آت وآشغال، اقلام دورریخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first: اول آنکه. . . ، در وهله نخست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built up area: ناحیه پرسازه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving: پیشروی، جابجایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep: گستره، عرصه، میدان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

both: و همچنین، و نیز evidence, both qua ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the way: آن سان، آن سانی که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prominence: come to prominence = برجسته شدن، اه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

processed: فراوری شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birth mother: مادر تنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building: ایجاد، تشکیل، تاسیس، شکل دهی، وضع، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: آغاز دوباره، شروع از سرنو، پاک کردن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuse: رواج دادن، ترویج

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nimby: هرجا باشد، در حیاط خلوت ما نباشد ( ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interests: ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: reach ؛ رسیدن when the thermometer ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در عین حال

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commodification: کالایی شدن، کالاشدگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notoriously: رسواگونه، به طور رسواگونه ای، بافضا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: مصادف

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

included: مندرج، درج شده، قرارگرفته، گنجیده، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgrow: سبقت/پیشی جستن، سبقت/پیشی گرفتن، فر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

student: فراگیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wax and wane: نوسان داشتن، پیوسته فراز و فرود داش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a number of: شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale: افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: دم ودستگاه، سازوبرگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Informal for hitchhike = مجانی با م ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پایداری

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن، استقبال کردن، در خود ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rallying point: نقطه اتحاد متحدکننده، متحدساز، گردآ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: عبور ( کردن از )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting: برپایی، شروع، آغاز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritization: اولویت گذاری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appear to: ظاهرا، به ظاهر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: روشنگر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is this: همین است

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more simply: به بیان ساده تر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely related: سست پیوند، دارای ارتباط سست

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintaining: حفاظت، حفظ، تداوم، ابقا، ادامه حافظ

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more commonly: به طور اعم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwine: در هم تنیدن، به هم تنیدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal in: معامله/مبادله کردن سرو کار داشتن با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: احتمالا، امکان دارد، ممکن است

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone to: مایل به

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست انجام، در جریان، جاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neglected: فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، مورد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on the fence: دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictable: پیش بینی ناپذیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to light: پرده برداری/روشن سازی شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encompass: در خود داشتن، در خود گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectations: توقعات، تصورات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make use of: بکارگیری، بهره گیری، بهره بری، بهره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way to: سر/گردن نهادن، سر فرود آوردن، از پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail sale: خرده فروشی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self rule: خودمختاری، خودگردانی، خودفرمانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

option: امکان، فرصت possibility, opening = ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

networked: شبکه بندی شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarters: سکونتگاه، اقامتگاه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enumerated: ذکر شده، برشمرده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventing: ابداع، اختراع مبدع، مخترع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolating: منزوی سازی، جداسازی، سواسازی، قرنطی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: convincing= thefreedictionary. com/ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the point: نکته را نگرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self interest: منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preset: ازپیش تعیین شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with: 1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب wo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow out: تخلیه، خالی کردن، خالی سازی، تهی سا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complete with: به همراه، همراه با

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centered on: centred on = بر حول، بر محور، با گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: پژوهش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: to be alleviated = فروکش کردن، فرون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

termed: نام داشتن، نام گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

originated: ابداع شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip out: از قلم انداختن، حذف کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

١١ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی