محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روان بنه: روان بنه یا طرحواره: نخستین واحدهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free from: در امان از free from harm : از آسیب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اناتومیک: کالبدی، کالبدشناسانه، وابسته به کال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

part of: سهمی از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make friends: دوست یابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

making friends: دوست یابی، دوست پیدا کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fru: واحد قابل تعویض field - replaceabl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cru: CRU Customer Replaceable Unit

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

characters: حروف، علائم Chinese characters : حر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

argue: مدعی بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in any way: درهرصورت، درهرحال، به هر رو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hera: الهه ازدواج و وفاداری به همسر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change your mind: تغییر عقیده دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aphrodite: آفرودیت الهه آفرینش است؛ در زبان کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athena: الهه عقل و منطق ( و کنترل احساسات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demeter: الهه مادر ( دیمیتر مادر پرسفون است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persephone: الهه خامی و بی تجربگی و بازیگوشی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hestia: الهه معنویت ( هستیا زنی معنوی است ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hestia: الهه معنویت ( هستیا زنی معنوی است ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put it simply: ساده بگوییم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put it more simply: ساده تر بگویم/بگوییم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tall poppy syndrome: بیماری زیرآب زنی/ چوب لای چرخ گذاری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: تبدیل ارز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kill time: فوت وقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

problem analysis: تحلیل مساله/مشکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

textspeak: شکسته نویسی، محاوره نویسی، عامیانه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have had enough: بس بودن، کافی بودن I'd had enough ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jobless: عاطل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sedate: تزریق ( داروی ) آرامبخش/مسکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel deprived: احساس محرومیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoplifting: مغازه دزدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

communication apprehension: ارتباط هراسی، ارتباط گریزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line of: گذرگاهِ، راستایِ، مسیرِ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line of research: مسیر پژوهشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self feedback: خودبازخورددهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self neglect: خودفراموشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noninstrumental: غیرسودمند، غیرمفید، غیرموثر، ناموثر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time perspective: از منظر زمان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self dialogue: خودهمکلامی، خودگفتگوگری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

introduced by: مطرح در، مطروحه در

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the aims to which: هدفی که در جهت آن اهدافی که در جهت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goal setting: هدف گذار ( ِی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

previously identified: پیش شناخته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try and: "informal for "try to عامیانه ی try ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay summary: خلاصه موجز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual process: پردازش دوگانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual process theory: نظریه پردازش دوگانه ( روان شناسی ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: برنامه ای مناسب کودکان

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: هجوم غم

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

total: تعداد کل امتیازات گرفته شده برابر ش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

between: دیوار مابین اتاق ها

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: او مسافت را به دقت اندازه گرفت؛او ف ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: این واقعیت که بیکاری هنوز دارد افزا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

application: این ها حقایق جالبی اند، اما هیچ کار ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

application: پس از اولین رنگ زنی، قدم به عقب گذا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explore: دانشمندان، جنگل را به امید رویت پرن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convincing: من استدلال او را بسیار قانع کننده ی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysfunctional: از آن جا که در خانواده ای نابسامان ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once: او زمانی معلم بود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once: او ماهی یک بار به مادرش زنگ می زند.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generation: نسل مادربزرگم تلویزیون نداشتند.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional: والدین خیلی سنتی او نمی توانستند بف ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do well: عملکرد خوبی داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hiccup: وقفه، سکته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boom and bust: رونق و رکود a situation in which a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boom and bust: رونق و رکود a situation in which a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go wrong: به راه/روبه راه نبودن، اشتباه شدن/ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same difference: به ظاهر متفاوت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contractors: طرفین قرارداد، پیمانکاران، مقاطعه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contractors: طرفین قرارداد، پیمانکاران، مقاطعه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embodied: 1 بدنمند 2 گنجیده، نهفته، موجود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

language learner: زبان آموز، فراگیر/فراگیرنده زبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

l2: زبان دوم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

l1: زبان اول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

l1: زبان اول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unintentionally: اشتباهی، اشتباها، غیرعمد، سهوا، غیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll back: عقب نشینی ( کردن )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unknowingly: ناآگاهانه، ندانسته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collapsed: فروپاشیده، فروافتاده، فروریخته، متل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collapse: از هم پاشیدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ways of thinking: طرز تفکرات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smooth out: هموارسازی، تخفیف، کاستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expressively: آشکارا، به وضوح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope with: پرداختن، حریف شدن، چیره شدن، جوابگو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: عبور ( کردن از )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laundering: پولشویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laundering: پولشویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if possible: در صورت ممکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقتباس کردن: برگرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اقتباس کردن: برگرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly: پسوند: سازگار با، دوستدارِ، متناسبِ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change of course: تغییر جهت، تغییر مسیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change course: تغییر جهت دادن، رو کردن به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implement: پیاده کردن، کاربست، کارگزاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transborder: فرامرزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go into reverse: پسرفت، پسروی، برگشت، عقبگرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superefficient: فوق کارآمد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

path dependence: وابستگی به مسیر Path dependence exp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turned inside out: واژگون، واژگونه، برعکس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inside out: واژگون، واژگونه، وارونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialize: صنعت زدایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialise: صنعت زدایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialisation: صنعت زدایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deindustrializing: صنعت زدایی، صنعت زدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vengeance: انتقام جویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vengeance: انتقام جویی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combined with: همراه با، به همراه، توام با، در کنا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

combined with: همراه با، به همراه، توام با، در کنا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very rapid: بسیار سریع، پرسرعت، پرشتاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habitat: سکونتگاه، محل اسکان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narrow: کم شدن، کاهش یافتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with no doubt: بی هیچ تردیدی، بی هیچ شکی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with no: بی هیچ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a variety of: انواعِ، مختلف، جورواجور، متنوع، گون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wipe clean: 1 پاک کردن :to clean something by w ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international world: جهان بین الملل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aligned to: هم راستا/همسو/هماهنگ/همخوان/موافق/م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aligned to: هم راستا/همسو/هماهنگ/همخوان/موافق/م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

felt: محسوس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

populations: جمعیت ها، مردمان، نفوس، جوامع، گروه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

populations: جمعیت ها، مردمان، نفوس، جوامع، گروه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conclusively: قطعا، مسلما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustified: ناموجه، غیرموجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invidious: غیر منصفانه، غیرموجه، ناموجه، ناعاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

u turn: زیروروشدگی، دور کامل، وارونی، وارون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artefact: محصول، وسیله، ابزار، شی، دست ساخت، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embeddedness: تثبیت شدگی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ordinary people: مردم عادی/معمولی، عامه مردم، مردم ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinary people: مردم عادی/معمولی، عامه مردم، مردم ع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

property owning: مالکیت دارایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tempted: فریفته، اغواشده، وسوسه شده، تحریک ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ie: از جمله، فی المثل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satellite city: شهر اقماری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misunderstanding: درک نادرست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maoist: مائوئیست، مائوگرا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinking and practice: پندار و کردار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tools: آلات، ادوات، لوازم، اسباب، وسایط، س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

symbolized by: . . . نماد آن است symbolized by th ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pioneered: be pioneered by : به پیشگامی . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pioneered: be pioneered by : به پیشگامی . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: تهی از، خروج از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come into play: وارد عمل شدن، وارد صحنه شدن، پا به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very dangerous: پرخطر، پرمخاطره، پرهراس، بسیار ترسن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name of the game: با ترجمه تحت الفظی هم می توان معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the name of the game: به مدخل name of the game رجوع کنید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slotted: چفت ( شده ) ، جور ( شده ) ، به خوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: slot in : جای دادن در، گنجاندن در، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slot in: جای دادن/گرفتن در، قرار دادن/گرفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in some ways: از جهاتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a hint: مطلب را گرفتن، متوجه مطلب شدن، متوج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a hint: مطلب را گرفتن، متوجه مطلب شدن، متوج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشارتا: معنی: به اشاره متضاد : صراحتا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deny: نفی کردن، نافی/نفی کننده بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very strong: پرقدرت، پرنیرو، پرتوان، پرمایه، پرز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built on: بنا بر، بر پایه، بر مبنای، مبتنی/مب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

megaregion: اَبَرمنطقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pearl river: رود پِرل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realize: محقق کردن، عینیت بخشیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provided: ارائه شده، قیدشده، تامین شده، فراهم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bureau of statistics: اداره آمار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referred: مورد ارجاع

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low wage: کم درآمد، کم مزد، کم دستمزد، دستمزد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low wage: کم درآمد، کم مزد، کم دستمزد، دستمزد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsustained: ناپایدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overemphasize: زیادی تاکید داشتن، تاکید زیادی داشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buck: پشت پا زدن، تن ندادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

based upon: برای معانی بیشتر مدخل based on را ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

built upon: برای معانی بیشتر مدخل built on را ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built upon: برای معانی بیشتر مدخل built on را ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the low side: مدخل be on the low side را ببینید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low side: مدخل be on the low side را ببینید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the low side: It implies that there are fewer tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the high side: درجه زیادی داشتن، بالادرجه بودن، مق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high side: مدخل on the high side را ببینید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moyenne duree: میان مدت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eventism: کوتاه مدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fix: راهکار، علاج، پاسخ، درمان، دوا، تعم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct: ( به ) پیش بردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilemma: دوگانگی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

express as: نشان دادن به صورت/به شکل/در قالب To ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellow creatures: هم نوعان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellow inmate: هم بند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allies: متحدان، هم عهدان، همدستان، قربا، من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supporters: هواداران، طرفداران، هواخواهان، پشتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip off: روبرداری، پرده برداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

post: پسوند: پسا، پس از، مابعد China emb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucking: مکش، مک زنی، میک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucking: مکش، مک زنی، میک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuel: سوخت رسانی، نیروبخشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one party: تک حزبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one party: تک حزبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draconic: دراکولایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draconian: دراکولایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one child policy: سیاست تک فرزندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

destabilized: بی ثبات، متزلزل، ناپایدار، غیرپابرج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilized: بی ثبات، متزلزل، ناپایدار، غیرپابرج ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی