محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolating: منزوی سازی، جداسازی، سواسازی، قرنطی ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: convincing= thefreedictionary. com/ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the point: نکته را نگرفتن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self interest: منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنف ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preset: ازپیش تعیین شده

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with: 1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب wo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow out: تخلیه، خالی کردن، خالی سازی، تهی سا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complete with: به همراه، همراه با

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centered on: centred on = بر حول، بر محور، با گر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: پژوهش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: to be alleviated = فروکش کردن، فرون ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

termed: نام داشتن، نام گرفتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

originated: ابداع شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip out: از قلم انداختن، حذف کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: :attend to work for or be a servan ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: اضافه بر، افزون بر، مضاف بر، مزید ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wilderness: مناطق وحشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

character: فطرت، طینت، وجود، هویت، سگال، ذات، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: کنش، نیرو، پربازدهی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: دورنما

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: مستولی/غالب/چیره بودن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furnish: تامین، برآوردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

followed by: متعاقبا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innately: طبعا، فطرتا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antecedents: سوابق، پیشینه، مقدمات نیاکان، آبا، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncalled for: نابجا، بی مورد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

differential: نابرابری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lasting: به مدت these are wars – lasting abo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obscure: تحت تاثیر قرار دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of no use: بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: پودمانی/پودمان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derived from: منتج از، ناشی از، حاصل از، برخاسته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal contact: رابطه/ارتباط فردی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renunciation: صرف نظر، گذشت، سلب حق، رد، تکذیب، ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occurred: واقع where it is occurred = محل وقو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrete: چندپاره، چندتکه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make do with: به کم ساختن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take advantage of: بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

characterized by: مشخصه آن . . . است this city is cha ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing complex: مجتمع مسکونی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay for: هزینه چیزی را پرداختن/تقبل کردن، به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overshadow: کم اهمیت سازی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boundaries: سرحدات، حدود و ثغور، محدودیت ها

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as is concerned: تا جایی که ( به کسی یا چیزی ) مربوط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impeccable: بی نقص، بی عیب

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguments: استدلالات، براهین، ادله، علل، دلایل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to this end: بدین منظور

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party: be ( a ) party to = دست داشتن در، د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sided: یک جانبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take shape: قالب یافتن، قالب گرفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly used: معمول، رایج، عموما مورد استفاده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack of dawn: سپیده دم، بامداد، بامدادان، طلوع فج ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locked in: ثابت، راکد، قفل شده، تغییرناپذیر، د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deem: تصور کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoking: برانگیزاننده، پدیدآور

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discussed: مورد بحث issues discussed in the ne ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in nature: ماهیتا، طبعا، فطرا، فطرتا، بالطبع

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delineation: تفکیک، تحدید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

even though: هر چند که، اگرچه که

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ineffective: بی ثمر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: تسهیل کننده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call of duty: ندای انجام وظیفه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applications: نرم افزارها، اپلیکیشن ها، برنامه ها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track down: پیگیری ( کردن )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

least developed: کم توسعه یافته ترین، دارای کمترین ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

several hundred: چند صد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalizing: عادی سازی، قاعده مندسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downscaled: مقیاس کاسته، مقیاس کاهی شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

less developed: کمترتوسعه یافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overestimate: بیش از حد/بیش از اندازه تخمین زدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dashed lines: خط چین ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up: ( عکس/تصویر ) بزرگ شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land clearing: پاکسازی اراضی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pantropics: نواحی گرمسیری، مناطق حاره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macro level: کلان سطح

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transportation system: سامانه حمل و نقل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignoring: نادیده انگاری، چسم پوشی، فروگذاری، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy intensity: شدت مصرف انرژی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discount rate: نرخ حداقل بهره بانکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discussed above: بحث شده در بالا، مطروحه در بالا، فو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste system: سامانه دفع زباله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arising from: برآمده از، حاصل از، منتج از، فرآمدِ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

addressing: رسیدگی ( به ) ، نظارت ( بر )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weakest: ضعیف ترین، از همه ضعیف تر، دارای بی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weighing: سنجش، سنجش اهمیت، اهمیت سنجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: درنظرگیری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living organism: موجود زنده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observed: مورد مشاهده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail: تشریح کردن، به طور دقیق نشان دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high consumption: پرمصرف

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbon intensive: شدیدا کربن زا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon intensive: شدیدا کربن زا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occurring: در حال وقوع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low carbon: کم کربن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bunker fuel: سوخت انباری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interact: اثر متقابل داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: روشن سازی کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbon tax: مالیات بر کربن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upgraded: بهبودیافته، ارتقایافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: مصنوع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylized: سبک دهی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylize: سبک دهی کردن/شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will: گاهی می توان زمان آینده را در زبان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disentangle: مرتب سازی، منظم سازی، جداسازی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service function: کارکرد خدمات/خدماتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limited: ناچیز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity grid: شبکه برق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electricity grid: شبکه برق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in use: در حال مصرف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjust: منطبق کردن، مطابقت دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well studied: به خوبی مطالعه شده، نیک مطالعه شده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping list: لیست خرید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

located in: واقع/مستقر در

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass transit: حمل ونقل عمومی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mass transit: حمل ونقل عمومی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floor area: زیربنا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

floor area: زیربنا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multi family: چندخانواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached house: خانه نیمه مجزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached: نیمه مجزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

districts: مناطق، نواحی، حوزه ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonmotorized: غیرموتوری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grain system: شبکه خطوط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accompanied by: توام با

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neotraditional: نوسنتی، نوسنت گرایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aiming: نشانه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affected by: تحت تاثیر، دستخوش، دچار، گرفتار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorly qualified: بی کیفیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: به مصرف رساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meso: متوسط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even though: هر چند که، اگرچه که

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail transit: حمل ونقل ریلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

references: منابع، مآخذ

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbon sequestration: ترسیب کربن ( به روند ذخیره کربن موج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon sequestration: ترسیب کربن ( به روند ذخیره کربن موج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandates: دستورات، احکام، مقررات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redevelop: توسعه مجدد، بازتوسعه، نوسازی، بازسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redevelopment: بازتوسعه، توسعه مجدد، نوسازی، بازسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redevelopment: بازتوسعه، توسعه مجدد، نوسازی، بازسا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco communities: بوم جوامع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

car free zone: منطقه عاری از خودرو/بی خودرو/بدون خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telecommunity: جامعه ( دارای ) ارتباط از راه دور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land development: توسعه ارضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direct: جهت گیری، جهت دهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: serve : به کار گرفتن served : به کا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bus rapid transit: سامانه اتوبوس تندرو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

larger scale: بزرگ مقیاس تر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master planned: دارای طرح جامع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roadway lanes: خطوط سواره رو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lanes: خطوط

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expropriating: مصادره، سلب مالکیت، خلع ید، غصب، اج ...

٤ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی