محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ONE: یکی از as one Indian observer has p ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrospective: واپس نگرانه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consequent on: ناشی از، حاصل از، منتج از ، برگرفته ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mistrust: بی اعتمادی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

agenda: دستورالعمل، برنامه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesized: تلفیق شده

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low carbon: کم کربن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wanting: غایب، ناموجود، غیرموجود، ناکافی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that is why: به همین دلیل است که

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reframe: پیکربندی مجدد، دوباره پیکربندی کردن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bulk: انبوه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frontiers: سرحدات

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fighting: مبارز با، در مصاف، در جنگ/نبرد/پیکا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter: بی توجه به

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

makes sense: معقول/معنادار است

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pace: سنجش ( با قدم )

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organization: تشکّل، سازوبرگ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bidder: خریدار، مزایده گر، مزایده کننده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affected by: تحت تاثیر، دستخوش، دچار، گرفتار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentrating: تمرکز، متمرکزسازی، تغلیظ، با تمرکز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the former: مورد اول، مورد سابق، مورد سابق الذک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupting: از هم گسیختگی، مختل سازی، اختلال، م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enveloped: محصور، محاط، پوشیده، ملفف، پیراگرفت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i have no idea: هیچ نظری/ایده ای/ذهنیتی ندارم، هیچ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salubrious: مفید، فایده بخش، موثر، نافع، سودبخش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrelated: مرتبط به هم، به هم مرتبط

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carve up: تجزیه کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drawbacks: مضرات

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redevelop: توسعه مجدد، بازتوسعه، نوسازی، بازسا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

felt: محسوس

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good quality: باکیفیت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

middle ages: قرون وسطی ( سده های میانی، قرون میا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dependable: مطمئن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

percolate: سرایت کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

successive: متسلسل، سلسله وار، زنجیروار، به ترت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowing look: نگاه معنادار

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidate: تحکیم کردن، استحکام بخشیدن، تحکیم ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

everchanging: دائم التغییر، همیشه متغیر، با/دارای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceaseless: بی پایان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll back: عقب نشینی ( کردن )

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this same: همین

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most obviously: به روشنی هر چه بیشتر، پرواضح است که

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bequeath: به جا گذاشتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loser: متضرر، خاسر، زیان دیده، زیان رسیده، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continued: همیشگی، پیوسته، دائمی، مداوم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play off: به جان هم انداختن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

improving: بهبود، پیشرفت، بهترسازی، بهسازی، اص ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: دستورالعمل، برنامه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raised by: ناشی از، برآمده از، برخاسته از، منت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take forward: ( به ) پیش بردن، پیشبرد

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the extent that: تا جایی که

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rape survivor: نجات یافته از تجاوز، بازمانده تجاوز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sometimes: گهگدار، گاهگدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: متقن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: سازگاری ، سرنهادگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

when: که در آن هنگام، که در این زمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striving: در تکاپو، در حال تکاپو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recourse: دست به دامن چیزی شدن، ملتجی شدن، پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prove: مشخص کردن، مشخص بودن، مشخص شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lens: دریچه، منظر، مجرا، چشم انداز throug ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach to the heart of: به بطن چیزی دست یافتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real world: دنیای واقعی، جهان راستین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unhelpful: غیرسودمند، بیهوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missing data: داده های ناموجود، فقدان داده ( ها )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accounting: محاسبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

troops: سربازان، لشکریان، سپاهیان، قشون، نظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

include: جای دادن، جای گرفتن، در برگرفتن، مش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfazed: بی واهمه، تاثیرنپذیرفته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guidebook: راهنمانامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demote: be demoted = ( به مرتبه پایین ) تنز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homecare: مراقبت خانگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insult: کوچک کردن، خرد کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explicitly: آشکارا ، به روشنی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if appropriate: در صورت لزوم

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endow: برخوردار ساختن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public investment: سرمایه گذاری دولتی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roadwork: جاده سازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upgraded: بهبودیافته، ارتقایافته

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incessant: پایان ناپذیر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is wrong: یک جای کار میلنگه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confer: واگذار کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annihilation: نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later life: گهگاه به جای آن later years هم می گ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workers: کارمندان، کارکنان، کارگران، شاغلان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is known that: مشخص/معلوم است که . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave one out: روش حذف یک داده ( نوع خاصی از روش ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyriﬁcation: شکنج دار شدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more frequent: مکرر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

founding fathers: بنیانگذاران، پایه گذاران، پایه ریزا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tensor based morphometry: ریخت شناسی مبتنی بر شکل

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voxel based morphometry: ریخت سنجنی مبتنی بر تراکم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single center: تک کانونی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gay sex: لواط

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: به میان کشیدن، به میان آوردن، داخل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: درخصوص، در ارتباط با، مربوط به، مرت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeter: الهه مادر ( دیمیتر مادر پرسفون است ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

options: فرصت ها

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discarded items: خرت و پرت، آت وآشغال، اقلام دورریخت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first: اول آنکه. . . ، در وهله نخست

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built up area: ناحیه پرسازه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving: پیشروی، جابجایی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep: گستره، عرصه، میدان

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

both: و همچنین، و نیز evidence, both qua ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the way: آن سان، آن سانی که

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prominence: come to prominence = برجسته شدن، اه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

processed: فراوری شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birth mother: مادر تنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building: ایجاد، تشکیل، تاسیس، شکل دهی، وضع، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: آغاز دوباره، شروع از سرنو، پاک کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuse: رواج دادن، ترویج

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nimby: هرجا باشد، در حیاط خلوت ما نباشد ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interests: ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: reach ؛ رسیدن when the thermometer ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در عین حال

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commodification: کالایی شدن، کالاشدگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notoriously: رسواگونه، به طور رسواگونه ای، بافضا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: مصادف

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

included: مندرج، درج شده، قرارگرفته، گنجیده، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgrow: سبقت/پیشی جستن، سبقت/پیشی گرفتن، فر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

student: فراگیر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wax and wane: نوسان داشتن، پیوسته فراز و فرود داش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a number of: شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale: افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: دم ودستگاه، سازوبرگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Informal for hitchhike = مجانی با م ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پایداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن، استقبال کردن، در خود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rallying point: نقطه اتحاد متحدکننده، متحدساز، گردآ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: عبور ( کردن از )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting: برپایی، شروع، آغاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritization: اولویت گذاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appear to: ظاهرا، به ظاهر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: روشنگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is this: همین است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more simply: به بیان ساده تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely related: سست پیوند، دارای ارتباط سست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintaining: حفاظت، حفظ، تداوم، ابقا، ادامه حافظ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more commonly: به طور اعم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwine: در هم تنیدن، به هم تنیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal in: معامله/مبادله کردن سرو کار داشتن با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: احتمالا، امکان دارد، ممکن است

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone to: مایل به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست انجام، در جریان، جاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neglected: فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، مورد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on the fence: دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictable: پیش بینی ناپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to light: پرده برداری/روشن سازی شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encompass: در خود داشتن، در خود گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectations: توقعات، تصورات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make use of: بکارگیری، بهره گیری، بهره بری، بهره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way to: سر/گردن نهادن، سر فرود آوردن، از پا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail sale: خرده فروشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self rule: خودمختاری، خودگردانی، خودفرمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

option: امکان، فرصت possibility, opening = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

networked: شبکه بندی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarters: سکونتگاه، اقامتگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enumerated: ذکر شده، برشمرده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventing: ابداع، اختراع مبدع، مخترع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolating: منزوی سازی، جداسازی، سواسازی، قرنطی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: convincing= thefreedictionary. com/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the point: نکته را نگرفتن

١ سال پیش

مدال‌های محدثه فرومدی