محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

جدید ٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: :attend to work for or be a servan ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: اضافه بر، افزون بر، مضاف بر، مزید ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: مستولی/غالب/چیره بودن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innately: طبعا، فطرتا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of no use: بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal contact: رابطه/ارتباط فردی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renunciation: صرف نظر، گذشت، سلب حق، رد، تکذیب، ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrete: چندپاره، چندتکه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing complex: مجتمع مسکونی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overshadow: کم اهمیت سازی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boundaries: سرحدات، حدود و ثغور، محدودیت ها

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party: be ( a ) party to = دست داشتن در، د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sided: یک جانبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take shape: قالب یافتن، قالب گرفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly used: معمول، رایج، عموما مورد استفاده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack of dawn: سپیده دم، بامداد، بامدادان، طلوع فج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locked in: ثابت، راکد، قفل شده، تغییرناپذیر، د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deem: تصور کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoking: برانگیزاننده، پدیدآور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ineffective: بی ثمر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: تسهیل کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call of duty: ندای انجام وظیفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applications: نرم افزارها، اپلیکیشن ها، برنامه ها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track down: پیگیری ( کردن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalizing: عادی سازی، قاعده مندسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downscaled: مقیاس کاسته، مقیاس کاهی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overestimate: بیش از حد/بیش از اندازه تخمین زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up: ( عکس/تصویر ) بزرگ شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land clearing: پاکسازی اراضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignoring: نادیده انگاری، چسم پوشی، فروگذاری، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discount rate: نرخ حداقل بهره بانکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arising from: برآمده از، حاصل از، منتج از، فرآمدِ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weakest: ضعیف ترین، از همه ضعیف تر، دارای بی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weighing: سنجش، سنجش اهمیت، اهمیت سنجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: درنظرگیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observed: مورد مشاهده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail: تشریح کردن، به طور دقیق نشان دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon intensive: شدیدا کربن زا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bunker fuel: سوخت انباری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interact: اثر متقابل داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: روشن سازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: مصنوع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylized: سبک دهی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylize: سبک دهی کردن/شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will: گاهی می توان زمان آینده را در زبان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disentangle: مرتب سازی، منظم سازی، جداسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electricity grid: شبکه برق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in use: در حال مصرف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjust: منطبق کردن، مطابقت دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping list: لیست خرید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

located in: واقع/مستقر در

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass transit: حمل ونقل عمومی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

floor area: زیربنا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached house: خانه نیمه مجزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached: نیمه مجزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

districts: مناطق، نواحی، حوزه ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonmotorized: غیرموتوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aiming: نشانه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affected by: تحت تاثیر، دستخوش، دچار، گرفتار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorly qualified: بی کیفیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: به مصرف رساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meso: متوسط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even though: هر چند که، اگرچه که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

references: منابع، مآخذ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon sequestration: ترسیب کربن ( به روند ذخیره کربن موج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandates: دستورات، احکام، مقررات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redevelop: توسعه مجدد، بازتوسعه، نوسازی، بازسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redevelopment: بازتوسعه، توسعه مجدد، نوسازی، بازسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

car free zone: منطقه عاری از خودرو/بی خودرو/بدون خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direct: جهت گیری، جهت دهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: serve : به کار گرفتن served : به کا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lanes: خطوط

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replace x by y: جایگزینی/تعویض x با y نشاندن y به ج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spearheaded by: به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yester: گذشته، قبل، پیش، پیشوند پار - ، دی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gridiron: مشبک، شطرنجی، پنجره ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suitable for children: مناسبِ کودکان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back alley: کوچه پشتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jumping off point: نقطه آغاز/شروع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most recently: همین اواخر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interventionist: مداخله گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the following: موارد نامبرده در زیر، موارد ذیل الذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the following: موارد نامبرده در زیر، موارد ذیل الذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

although: اگرچه که، هرچند که

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mid rise: با/دارای ارتفاع متوسط، نیمه بلند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tied aid: کمک ( های ) مشروط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنتور: شمارشگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suburbanize: حومه سازی، حومه شدگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

employment opportunities: فرصت های شغلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ubiquitous: همه گیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost of building: هزینه ساخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most often: غالب اوقات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such as: نظیرِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air rights: حق مالکیت هوایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passageway: مجرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

covenant: تعهد، ضمانت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

storm water: [عمران و معماری] آب رگباری [زمین شن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offsetting: خنثی سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offset: خنثی سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stem from: ریشه داشتن در، برخاستن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax reform: اصلاح ( امور ) مالیاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supporting: مویدِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stems from: ریشه در . . . دارد از . . . برمی خی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

required by: مورد نیازِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guided by: با تبعیت از، با پیروی از، با دنباله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrelated: نامرتبط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in contrast to: در مقایسه با، در قیاس با

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

managed to: موفق شدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recorded: به ثبت رسیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

service delivery: خدمات رسانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political will: اراده سیاسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate into: تفکیک به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well organized: بسامان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurable: قابل سنجش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striving: در تکاپو، در حال تکاپو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whims: هوس ها، خیالات، اوهام، امیال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harmonization: هماهنگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succession: زنجیره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged in: درگیر/دخیل/شریک در، عهده دارِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build out: ساخت، تکمیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competent: قابل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fully competent: قابل، متبحر، زبردست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imposed on: اعمال شده/تحمیل شده/وضع شده/بسته شد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed on: اعمال شده/تحمیل شده/وضع شده/بسته شد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carpool: اشتراک گذاری خودرو، استفاده از خودر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spark interest: برانگیختن علاقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

readjust: بازتنظیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readjust: بازتنظیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost benefit: هزینه - فایده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bikeway: مسیر دوچرخه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coded: رمزگذاری شده، کدگذاری شده، کدشده، ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albeit: هرچند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: حکم کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooking: پخت، پخت وپز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: عمده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncommercial: غیرتجاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the present situation: وضعیت کنونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readings: تفاسیر، برداشت ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regionalist: منطقه گرا ( یی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorization: موتوریزه شدن، موتوریزه شدگی، موتوری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorise: برای معانی بیشتر مدخل motorize را ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorized: موتوری، موتوری شده، موتوریزه شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zero emission: ناآلاینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory: گزارش، رکورد، شرح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reviewed: بررسی/بازنگری شده، مورد بررسی/بازنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

message: گزارش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effects: آثار مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the extent that: تا جایی که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if necessary: در صورت لزوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

where appropriate: در صورت لزوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when appropriate: در صورت لزوم

٤ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی