محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

both: و همچنین، و نیز evidence, both qua ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the way: آن سان، آن سانی که

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuse: رواج دادن، ترویج

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nimby: هرجا باشد، در حیاط خلوت ما نباشد ( ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interests: ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: reach ؛ رسیدن when the thermometer ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در عین حال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commodification: کالایی شدن، کالاشدگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: مصادف

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

student: فراگیر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a number of: شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پایداری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن، استقبال کردن، در خود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting: برپایی، شروع، آغاز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritization: اولویت گذاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is this: همین است

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more simply: به بیان ساده تر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely related: سست پیوند، دارای ارتباط سست

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more commonly: به طور اعم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone to: مایل به

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست انجام، در جریان، جاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on the fence: دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictable: پیش بینی ناپذیر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way to: سر/گردن نهادن، سر فرود آوردن، از پا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

networked: شبکه بندی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: :attend to work for or be a servan ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: اضافه بر، افزون بر، مضاف بر، مزید ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: مستولی/غالب/چیره بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innately: طبعا، فطرتا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of no use: بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal contact: رابطه/ارتباط فردی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renunciation: صرف نظر، گذشت، سلب حق، رد، تکذیب، ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrete: چندپاره، چندتکه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing complex: مجتمع مسکونی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overshadow: کم اهمیت سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boundaries: سرحدات، حدود و ثغور، محدودیت ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party: be ( a ) party to = دست داشتن در، د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sided: یک جانبه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take shape: قالب یافتن، قالب گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly used: معمول، رایج، عموما مورد استفاده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack of dawn: سپیده دم، بامداد، بامدادان، طلوع فج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locked in: ثابت، راکد، قفل شده، تغییرناپذیر، د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deem: تصور کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoking: برانگیزاننده، پدیدآور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ineffective: بی ثمر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: تسهیل کننده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call of duty: ندای انجام وظیفه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applications: نرم افزارها، اپلیکیشن ها، برنامه ها ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track down: پیگیری ( کردن )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalizing: عادی سازی، قاعده مندسازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downscaled: مقیاس کاسته، مقیاس کاهی شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overestimate: بیش از حد/بیش از اندازه تخمین زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up: ( عکس/تصویر ) بزرگ شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land clearing: پاکسازی اراضی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignoring: نادیده انگاری، چسم پوشی، فروگذاری، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discount rate: نرخ حداقل بهره بانکی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arising from: برآمده از، حاصل از، منتج از، فرآمدِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weakest: ضعیف ترین، از همه ضعیف تر، دارای بی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weighing: سنجش، سنجش اهمیت، اهمیت سنجی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: درنظرگیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observed: مورد مشاهده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail: تشریح کردن، به طور دقیق نشان دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon intensive: شدیدا کربن زا

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bunker fuel: سوخت انباری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interact: اثر متقابل داشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: روشن سازی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: مصنوع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylized: سبک دهی شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylize: سبک دهی کردن/شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will: گاهی می توان زمان آینده را در زبان ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disentangle: مرتب سازی، منظم سازی، جداسازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electricity grid: شبکه برق

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in use: در حال مصرف

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjust: منطبق کردن، مطابقت دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping list: لیست خرید

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

located in: واقع/مستقر در

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass transit: حمل ونقل عمومی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

floor area: زیربنا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached house: خانه نیمه مجزا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached: نیمه مجزا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

districts: مناطق، نواحی، حوزه ها

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonmotorized: غیرموتوری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aiming: نشانه گیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affected by: تحت تاثیر، دستخوش، دچار، گرفتار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorly qualified: بی کیفیت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: به مصرف رساندن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meso: متوسط

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even though: هر چند که، اگرچه که

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

references: منابع، مآخذ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon sequestration: ترسیب کربن ( به روند ذخیره کربن موج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandates: دستورات، احکام، مقررات

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redevelop: توسعه مجدد، بازتوسعه، نوسازی، بازسا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redevelopment: بازتوسعه، توسعه مجدد، نوسازی، بازسا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

car free zone: منطقه عاری از خودرو/بی خودرو/بدون خ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direct: جهت گیری، جهت دهی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: serve : به کار گرفتن served : به کا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lanes: خطوط

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replace x by y: جایگزینی/تعویض x با y نشاندن y به ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spearheaded by: به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yester: گذشته، قبل، پیش، پیشوند پار - ، دی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gridiron: مشبک، شطرنجی، پنجره ای

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suitable for children: مناسبِ کودکان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back alley: کوچه پشتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jumping off point: نقطه آغاز/شروع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most recently: همین اواخر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interventionist: مداخله گر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the following: موارد نامبرده در زیر، موارد ذیل الذ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the following: موارد نامبرده در زیر، موارد ذیل الذ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

although: اگرچه که، هرچند که

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mid rise: با/دارای ارتفاع متوسط، نیمه بلند

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tied aid: کمک ( های ) مشروط

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنتور: شمارشگر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suburbanize: حومه سازی، حومه شدگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

employment opportunities: فرصت های شغلی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ubiquitous: همه گیر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost of building: هزینه ساخت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most often: غالب اوقات

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such as: نظیرِ

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air rights: حق مالکیت هوایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passageway: مجرا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

covenant: تعهد، ضمانت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

storm water: [عمران و معماری] آب رگباری [زمین شن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offsetting: خنثی سازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offset: خنثی سازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stem from: ریشه داشتن در، برخاستن از

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax reform: اصلاح ( امور ) مالیاتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supporting: مویدِ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stems from: ریشه در . . . دارد از . . . برمی خی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

required by: مورد نیازِ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guided by: با تبعیت از، با پیروی از، با دنباله ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrelated: نامرتبط

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in contrast to: در مقایسه با، در قیاس با

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

managed to: موفق شدن به

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recorded: به ثبت رسیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

service delivery: خدمات رسانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political will: اراده سیاسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate into: تفکیک به

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well organized: بسامان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurable: قابل سنجش

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striving: در تکاپو، در حال تکاپو

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whims: هوس ها، خیالات، اوهام، امیال

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harmonization: هماهنگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succession: زنجیره

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged in: درگیر/دخیل/شریک در، عهده دارِ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build out: ساخت، تکمیل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competent: قابل

٩ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی