موذنی

 موذنی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



claudication١٥:٠٢ - ١٤٠٠/٠٥/٢٦گرفتگی - لنگیدن - شل شدگیگزارش
9 | 0
packing density١٠:٥٤ - ١٤٠٠/٠٥/٢٦چگالی فشرده سازی - در کامپیوتر چگالی فشردگی در شیمیگزارش
2 | 0
withdrawal reflex٢٣:٠٦ - ١٤٠٠/٠٥/٢٣رفلکس بازگیریگزارش
9 | 0
subventricular١٧:٤٥ - ١٤٠٠/٠٥/٢٣منطقه زیر بطنی ( subventricular ) ( SVZ ) ناحیه ای است که در دیواره خارجی هر بطن جانبی مغز مهره داران واقع شده است.گزارش
7 | 0
subgranular١٧:٤٠ - ١٤٠٠/٠٥/٢٣ناحیه زیر دانه ای ( SGZ ) یک ناحیه مغزی در هیپوکامپ است که در آن فرایند نوروژنز یا ساخت سلولهای عصبی در بزرگسالان رخ می دهد.گزارش
5 | 0
aqueous humor١٢:٢٣ - ١٤٠٠/٠٥/٢٣مایع زلالیهگزارش
9 | 0
pattern recognition١٣:٣٨ - ١٤٠٠/٠٥/١٨بازشناسی الگوگزارش
2 | 0
microfilaria١٥:٠٨ - ١٤٠٠/٠٥/١٥میکروفیلاریا، به لاروهای غیر بالغ انگل دیروفیلاریا گفته می شود.گزارش
7 | 0
analar١٠:٥٣ - ١٤٠٠/٠٥/١٥( شیمی ) توصیفگر یک معرف با خلوص بالا است که آلاینده های آن آنالیز شده استگزارش
7 | 0
counterstain١٠:٠١ - ١٤٠٠/٠٥/١٥رنگ آمیزی ثانویه ای که بر روی رنگ قبلی اعمال می شود ( روی نمونه میکروسکوپی )گزارش
7 | 0
counterstain٠٩:٥٩ - ١٤٠٠/٠٥/١٥رنگ مخالف ، رنگی که جهت از بین بردن اثر رنگ دیگر بکار می رودگزارش
2 | 0
gross١٨:٣٤ - ١٤٠٠/٠٥/١٤آزمایش یا بررسی بدون میکروسکوپگزارش
16 | 1
hyperreflexia٢٠:١٢ - ١٤٠٠/٠٥/١٢هیپررفلکسی - به معنای افزایش بیش از حد رفلکس ها است. اسپاسم یا پرش های عضلانی نمونه هایی از هیپررفلکسی هستند که دال بر بیماری سلول های نورون محرکه فو ... گزارش
7 | 0
hyperreflexia٢٠:١١ - ١٤٠٠/٠٥/١٢هیپررفلکسیگزارش
5 | 0
lordotic١٨:٣٣ - ١٤٠٠/٠٥/١٢قوس وفرورفتگی ستون فقراتگزارش
7 | 0
tensor fasciae latae١٣:٠٣ - ١٤٠٠/٠٥/١٢ماهیچه کِشنده نیام پهن یا عضله تنسور فاسیا لاتاگزارش
7 | 0
fibrous tissue١٠:٣٤ - ١٤٠٠/٠٥/١٢بافت فیبریگزارش
7 | 0
platysma٢٣:٣٧ - ١٤٠٠/٠٥/١١عضله نازک ناحیه گردنی گزارش
9 | 0
sternocleidomastoid٢٣:٢٦ - ١٤٠٠/٠٥/١١ماهیچه جناغی ترقوه ای پستانکی یا عضله استرنوکلیدوماستوئیدگزارش
12 | 0
supraspinous١٨:٥٠ - ١٤٠٠/٠٥/١١فوق نخاعیگزارش
2 | 0
lifesaving٢١:٤٨ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩زندگی بخش نجات بخشگزارش
5 | 0
supravalvular١٣:٠٧ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩فوق آئورت ( لوله بالای دریچه آئورت )گزارش
5 | 0
pneumothorax١١:١٨ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩پنوموتروکس - پیدایش هوا یا گاز در محوطه جنبی یا در بین پرده جنب و دیواره سینهگزارش
7 | 0
pleural effusion١١:١٥ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩پلورال افیوژن یا تراوش جنبیگزارش
7 | 0
hemoglobinometer١٢:٣٦ - ١٤٠٠/٠٥/٠٧هموگلوبین سنج ، وسیله ای است آزمایشگاهی برای تعیین مقدار هموگلوبین خون که در آن از طریق رنگ سنجی استفاده می شودگزارش
5 | 0
trehalose٢٢:٠٨ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦ترهالوزگزارش
5 | 0
gyrase١٩:١٢ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦ژیراز - مربوط به زیست شناسی و دی ان ا استگزارش
7 | 0
microthermoforming١٢:٣٩ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦میکروترموفورمینگ یا شکل دهی گرمایی در مقیاس ریز یا میکروگزارش
5 | 0
freeze dried١٢:٣٨ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦منجمد خشک شدهگزارش
7 | 0
state of the art١٠:١٨ - ١٤٠٠/٠٥/٠٢مرز دانش در زمینه مورد نظرگزارش
14 | 0
compositionality١٦:٢٥ - ١٤٠٠/٠٤/٣١ترکیب پذیری - در پزشکیگزارش
2 | 0
trigram١٨:٣٦ - ١٤٠٠/٠٤/٣٠سه تاییگزارش
2 | 0
oxygenated blood١١:٠٥ - ١٤٠٠/٠٤/٢٤خون اکسیژن دار - خون آئورتیگزارش
9 | 0
notre dame١٠:٠٩ - ١٤٠٠/٠٤/٢٤عبارت نوتردام ( Notre - Dame ) از دو واژه Notre ( صفت مالکیت اول شخص جمع ) و Dame ( بانو ) تشکیل شده است و بنابراین به معنای �بانویِ ما� است. بانو در ... گزارش
9 | 0
newbie١٣:٤٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢٣[تازه کار] یک مبتدی در کار با اینترنت را گویندگزارش
12 | 1
versioning١١:٤٤ - ١٤٠٠/٠٤/٢٣نسخه بندی - مربوط به رشته کامپیوتر استگزارش
9 | 0
bioinstrumentation٢٠:٠١ - ١٤٠٠/٠٤/٢٢تجهیزات ابزار دقیق پزشکیگزارش
2 | 0
bls١٥:١٦ - ١٤٠٠/٠٤/٢٢با حروف بزرگ BLS: مخفف دفتر آمار کارگری می باشدگزارش
2 | 0
power meter١٢:١٥ - ١٤٠٠/٠٤/١٣پاورمترگزارش
2 | 0
calorimetric١١:٤٥ - ١٤٠٠/٠٤/١٣گرماسنجی کالریمتریگزارش
2 | 0
amperometric١٠:٥٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٣آمپرومتریگزارش
2 | 0
immunoassay١٨:٤١ - ١٤٠٠/٠٤/١٢ایمنی سنجیگزارش
12 | 0
neuroglycopenia١٤:٥٦ - ١٤٠٠/٠٤/١٢نورو گلیکوپنیگزارش
2 | 0
neuroglycopenia١٤:٤٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٢نورو گلیکوپنی - کمبود میزان قند یا گلوکز خون باعث نوروگلیکوپنی می شودگزارش
2 | 0
naringin١٤:٠١ - ١٤٠٠/٠٤/١٢نارینژین یا نارینجین - یک نوع فلاوونوئید محلول در آب می باشد که در واقع یک آنتی اکسیدان است که فعالیت مهمی در سلامتی انسان ها دارد.گزارش
2 | 0
honorable mention٢١:١٨ - ١٤٠٠/٠٤/٠٤دیپلم افتخارگزارش
12 | 0
homosociality١٣:٢٠ - ١٤٠٠/٠٤/٠٣مربوط به تعاملات یا اجتماعات از یک جنسیتگزارش
2 | 0
suburban٢٣:٢٢ - ١٤٠٠/٠٣/٣١در اینجا بیشتر به معنی ییلاقی نشین است که افراد ثروتمند در مناطق خوش و آب و هوای اطراف شهر اقامت پیدا می کنند - حومه نشینی با زاغه نشینی متفاوت استگزارش
28 | 1
metopes١٧:٥٠ - ١٤٠٠/٠٣/٣١( معماری سبک دوریک ) بخش مستطیل شکل تزیینات دیواری، میتوپگزارش
2 | 0
snobbishness٢٢:٥٥ - ١٤٠٠/٠٣/٣٠افادهگزارش
5 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده