تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من قانع شدم که ان کار را بکنم من باورانده شدم . . . قانعم کرد باوراندم قانعش کن بباورش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اسیر کردن = دربند کردن به اسارت گرفتند = دربند کردند اسرا = دربندان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوکیده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دُژ یار دشمن یار دُژ پیشوند نشانه بدی است دُژیار همان دشمن یار است همان خائن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در جنگ در کنار تو می جنگد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنان کسی را که از او راضی بودند، بر می کشیدند و در مقابل کسی را که از او نا خشنود بودند ، فرو می گرفتند کتاب دولت عباسیان برگ 188

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جاسوس چشم و گوش دشمن است پس می شود گفت چشم و گوش دُژ چشم و گوش دُژ ها همه جا هستند چشم دژ دیروز چند چشم دژ را دستگیر کردند گوش دُژ گوش دژ ها همه جا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یورش درنده وار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زبان جنگ

پیشنهاد
٠

خودش را به ندانستن زد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثلا دوست من یک خودکار دارد که من مثل اون را دارم من به دوستم می گویم من تای اینو دارم یعنی مثل خودکار تو، لنگه ی خودکار تو را دارم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد راستین چرا اسم عربی گذاشتن !! حتی روی موشک ها!!!! مگه ساخت ایران نیست !؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داویدن = ادعا کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پایِشگر ، چشم دوخته خارجی ها مترصد دعوای بین ما هستند بیگانگان به ستیز میان ما چشم دوخته اند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروزه واژه بیگانه دائما ، جای واژه همش را گرفته است .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستوده گویی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گِرده ی آن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادیده نگرفتن پیش چشم داشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید باغچه را زیرو رو کرد و تخم کاشت فردا هم یادآورم شو برای اسپار باغ عمله بگیرم رمان شوهر آهو خانم صفحه 68 به گمانم به معنی شخم زدن باشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی نمره اش را دیدم وا رفتم قیافه وارفته من را که دید گفت ببخشید قول می دم دفعه دیگه نمره خوب بگیرم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داشَن پیشینیان ما پول یا چیزی را به کسی که به در خانه می آمد می دادند برای اینکه آنرا برای خود داشته باشد و به آن داشَن می گفتند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

شهر هَرکی هَرکی شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِهرسوزی کردن دلسوزی همراه با مهربانی و گذشت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنارکشیده در رمان شوهر آهو خانم صفحه 38 آمده: آهنگ نرم صدایش در عین آنکه حقشناسی را منعکس می کرد واپس زده و شرماگین بود. در اینجا گویا زن از شرمسار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را به مسجد برساند ، تروچسبان نمازی بجا آورد رمان شوهر آهو خانم صفحه 34

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باران تند باران سنگین

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر علی و برادر هایش می گویند :ما به کسی کاری نداریم ؛ نه اهل جلسه و انجمن هستیم که فردا توی کش واکش و دردسر بیفتیم، نه . . . رمان شوهر آهو خانم صفح ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهای سفید صورت و سرش تا آنجا که از زیر کلاه تازه باب شده شاپو نمایان بود بر سیاه می چَربید رمان شوهر آهو خانم صفحه ۲۳

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس لرزه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَساپَس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عواقب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای متلاشی کردن با یک تیر مغزش را متلاشی کنی مغزش را بپوکونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پو کوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شهید کسی است که در راه خدا کشته می شود من واژه ی خدایی شدن را بیشتر می پسندم شهید= خدایی شده شهادت= خدایی شدن شهید شدن =خدایی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان فارسی همزه ندارد پس خدایی شدن درست است ، مانند شهدا که خدایی شده اند براحتی می شود به جای واژه ی شهید بکار برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حفظ کردن من که ابتدایی بودم خیلی بکار می رفت مثلا معلم می گفت شعر کتاب را از بَر کنید اما الان دخترم که ابتدایی است برایش ناآشنا است خیلی از واژه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمان می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَر افتادن نسلش ور افتاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَختی=لحظه ای، کمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد اعتراض= واخواست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن درس گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشیدن امپراطوری افتادن کاسه ریختن برگ درختان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که چِرکولَک بازی در میاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درآیش =تاثیر تاثیر مهربانی در زندگی درایش مهربانی در زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در برابر سختی ها تن در داد دیگر کم آورد و خود را وا داد در برابر ستمگر گردن خم نکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در میان گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم. به در بردن . خودم را از سختی های زندگی در بردم . جان به در بردن ، نجات یافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

او را متوقف کنید جلوی او را بگیرید حملات وحشیانه را متوقف کنید جلوی حمله های وحشیانه را بگیرید ماشین را متوقف کنید ماشین را نگه دارید . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلانی را چشته خورش کردم یعنی اول اعتمادش وبه دست آوردم بعد گولش زدم