پیشنهاد‌های میثم نبی پور (٧٤٧)

بازدید
٢٩٠
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیر رسمی همچنین fly off at a tangent British English: go off at a tangent American English: go off on a tangent خارج شدن از موضوع/بحث ( از موضوع/ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر رسمی همچنین fly off at a tangent British English: go off at a tangent American English: go off on a tangent خارج شدن از موضوع/بحث ( از موضوع/ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیماری ای که از طریق هوا منتقل می شود بیماری واگیردار از طریق هوا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته نوشتار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته حوادث

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشته افکار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین nagging feeling/suspicion etc از نظر اینجانب: دودل بودن به طور دائم تردید داشتن/مردد بودن A “nagging doubt” is a doubt that's persistent, but ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین a fertile imagination/brain ذهن خلاق vivid imagination an imagination, mind etc that is able to produce a lot of interesting and unusual idea ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به fertile mind

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین lateral thinking تفکر خلاقانه a way of solving a problem by using your imagination to find new ways of looking at it a way of solving a probl ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم نادرست/اشتباه a wrong or bad decision a poor/bad decision a mistake in the way that you examine a situation and decide what to do

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظر و یا ایده تقریبی/تخمینی/حدودی a general/rough idea ( =a not very exact idea ) approximate idea مثال: Can you give me a rough idea of the cost ( ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاملا متوجه شدن به طور کامل فهمیدن to understand something completely COMPREHEND

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین gain, get, have, etc. the upper hand دست بالا را داشتن to get an advantage over somebody so that you are in control of a particular situation ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سناتور تازه کار سناتور کم تجربه Sometimes, rather than school, a freshman is new at something else: in the US Senate, first - timers are frequently ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشباع کردن بازار to offer so much of a product for sale that there is more than people want to buy

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

رجوع شود به labour turnover

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همچنین staff turnover یا turnover of staff نرخ ترک شغل the rate at which people leave an organization and are replaced by others the rate at which em ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین staff turnover یا turnover of staff نرخ ترک شغل the rate at which people leave an organization and are replaced by others the rate at which em ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین with a bit of luck [informal, spoken] idiom اگه همه چیز خوب پیش بره اگه شانس بیارم/بیاریم/بیارن . . . اگه خوش شانس باشم/باشیم/باشن . . . ه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به with any luck

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خرحمالی با مزد ناچیز جان کنی/کارپرزحمت با حقوق کم people who work hard and in poor conditions for low pay people who work for long hours and very l ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به sweated labour

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به sweated labour

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزینه مناسب برای یک شغل همچنین good job/employment/career prospects a person who might be chosen, for example, as an employee a likely candidate for ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

prospect for گزینه مناسب برای یک شغل همچنین good job/employment/career prospects a person who might be chosen, for example, as an employee a likely ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به pull a sickie

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

رجوع شود به pull a sickie

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین to throw/chuck a sickie خود را به مریضی زدن و سرکار نرفتن تظاهر کردن به مریضی و سرکار نرفتن pretend to be sick and not go to work a day whe ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادویی کسی را کردن دوندگی کردن برای کسی دویدن برای خرده کاری های کسی دنبال خرده کاری های کسی رفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادویی کسی را کردن دوندگی کردن برای کسی دویدن برای خرده کاری های کسی دنبال خرده کاری های کسی رفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

usually disapproving کار خسته کننده و سطح پایین کار معمولی و بدون نیاز به مهارت Menial work is boring, makes you feel tired, and is given a low soci ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

usually disapproving کار خسته کننده و سطح پایین کار معمولی و بدون نیاز به مهارت Menial work is boring, makes you feel tired, and is given a low soci ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

رجوع شود به menial work

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به work unsocial hours

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: work long, regular, unsocial, etc. hours کار خارج از ساعت اداری کار در ساعت های/زمان غیر اداری outside the normal times of working to work d ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیر رسمی: یهویی کار پیدا کردن یهویی یه کار ( معمولا خوب ) پیدا کردن ( که معمولا خیلی ها براش سر ودست می شکنن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشت کسی درآمدن پشت کسی را گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تخلف شغلی رفتار خلاف شئون شغلی و اداری a violation of the rules or boundaries set by the governing body of a profession

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the head of the household سرپرست خانوار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم معنی: sole parent UK also lone parent "New Zealand: the usual name for "single parent In simple terms, sole parent meaning is a parent – either ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک سرپرست single parent خانواده تک سرپرست به خانواده ای می گویند که زن یا مرد بدون همسر و به تنهایی از فرزند یا فرزندان نگهداری می کند. دلایل به وجو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد زنبور عسل: دسته، گروه

پیشنهاد
٠

مراجعه شود به: get your priorities right

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین get your priorities straight - American English ( مسائل/مشکلات را ) درست اولویت بندی کردن اولویت و یا توجه خود را روی مهم ترین مسائل گذاشتن ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین get your priorities straight - American English ( مسائل/مشکلات را ) درست اولویت بندی کردن اولویت و یا توجه خود را روی مهم ترین مسائل گذاشتن ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر کسی عوض شدن/تغییر کردن نگاه کسی ( به چیزی یا شخصی ) تغییر کردن a reversal in position or attitude a profound change of outlook, opinion, etc cha ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

informal همتا همتای یک شخص در یک سازمان دیگر Synonym: counterpart someone who has a similar job to yours in another organization or department a per ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر سِمت موقت سازمانی جابه جایی موقت سِمت و وظایف دو کارمند/فرد شاغل در یک سازمان، شرکت، اداره ( که معمولا در دو بخش مجزا کار می کنند ) Job swap. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوست شناسی the scientific study of skin diseases the scientific study of the skin and its diseases the branch of medicine concerned with the skin an ...