پیشنهادهای مهشید آزادروح (٤٩)
حیرت آور
آسوده خاطر، فارغ، سبک بال
Advancing, promoting , improving
مترقی، پیشرو
نوعی واسط ارواح یا مدیوم
سندروم نشت روده
کشور تابع
رسانه ی نامعتبر
1. diseased 2. obsessive
سرخ پوستان
بیماری کرون
به کسی یا چیزی چشم داشتن
meaning: lasting a short time example:acute experiments ( Webster )
عجول
غالب e. g: penetrant genes
حرفه یا کار پر رونق
پیشی گرفتن، سبقت گرفتن
Thorough, Complete
عامل پر خطر
عقب گرد
خیره، مغروق در خود
شاداب، سرزنده
ناترازشدن هم زیستی
تسمه نقاله
مخمصه، دشواری
یک دوره کوتاه از یک فعالیت شدید
منطقی e. g: Ken was a natural choice for chairman
contribution of work or information Example: Accepting input from as many as people
عامل موثر
( در مورد مواد غذایی کشاورزی ) : آن دسته مواد غذایی که حین رشد یا برداشت آلوده به آفت کش ها یا مواد شیمیایی دیگر شده باشند. ( غیر ارگانیک )
سقوط آزاد از هواپیما
( ژنتیک ) : پیش بر
اوایل قرن
بریز و بپاچ، هزینه اضافی
کم کاری
مطمعننا، به طور حتم
مجرای روده
شاخص توده بدنی
موج ناگهانی
To take a pay cut: به حقوق کم راضی شدن
صید، شکار
of a gene: be responsible for producing a substance or behavior ژنتیک: تولید کردن، ایجاد کردن
عادت قدیمی
زردچوبه
بر جسته شدن، مورد اهمیت ویژه قرار گرفتن
بچه موش, توله
تا مبادا. . . مبادا اینکه. . .
ارتباط یا تاثیر متقابل داشتن
محشر، معرکه