پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٦٢١)

بازدید
٧,٨٠٤
تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

فارسی آن می شود: واکاوی!، واپژوهیدن، مجدداً تفحص و جست و جو کردن، حَلّاجی، موشکافی ( دقیق ) بررسی کردن، کند و کاو، کاوش - تجزیه و تحلیل کردن

پیشنهاد
١٦

چهار زانو نشسته، حالتی مؤدبانه از نشستن که ساقِ پای چپ زیر زانوی راست و ساق پای راست زیر زانوی چپ قرار می گیرد!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣٦

کنکاش ( کنگاش، کنکاج ) - واژه ای ترکی است به معنی: مشورت، رایزنی، مشاوره، گفت و گو، هم فکری، همه پرسی، نظرخواهی ( نظر سنجی ) ، پُرسِمان! و با کند ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

هارت و هورت ( پورت ) - داد و فریاد تصنعی و توخالی همراه با تظاهر و لاف زنی - چاخان کردن، توپ خالی زدن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٢٧

لُکّه دویدن - حالتی بین راه رفتن و دویدن - باهیجان دویدن - قِسمی یا نوعی راه رفتن اسب و شتر و. . . ، نوعی از رفتار اسب و شتر - یورتمه، چهار نَعل ( چ ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

اُسگُل - اُسکُل، اُشکول در عربی: عُثکول: خوشه خشکیده خرما بسیار شبیه اُشگول! نام یک پرنده که نخسین بار امین حیایی به شکل طنز در رُخشاره ( فیلم ) مهما ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فقط در صورتی که مربوط به فحش و ناسزا باشد معنی های زیر را می دهد: زشت، رَکیک وبد و. . . مثال:فحش چاروادار

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سَرسوکی - سر محل، سرتقاطع، سر بُریدگی - سرگذر، سرراه - نبش و بَرِ خیابان

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ارتجالاً، کسی که حاضر جواب است، حاضرجوابی! که فرق می کند با بدیهی: هویدا، آشکار، روشن، واضح و مُبَرهَن، تابلو! و هم نویسه یکدیگرند!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) به آن: جیرینگی گویند.

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

جوراب

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پَچول، پَپِه، چُلمَن، زیقی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٢٥

توجه: هر کدوم از معنی های چالش بستگی داره در کجا و چگونه بکار برده شود و متناسب با جاش معنیش رو در نظر می گیریم! ممنونم. طاقچه بالا گذاشتن! - رقابت ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

pantomime - واژه فرانسوی، انگلیسی پانتو: پیشوند است و به معنی همه میم: نمایشِ تقلیدی بدون حرف و صدا در پهلوی: کُپی بازی ( کُپی: گونه ای میمون - پان ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢

باهوشی، کنجکاوی - کند و کاو

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١

دستمال یا شال بزرگ که بسیجی ها به گردن می بندد یا دستمال چهارخانه ایِ فلسطینیان. فکر کنم اول در فلسطین بود! رزمندگان اسلام هم آن را به گردن می انداز ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

انگلیسی: impasse رُو در رُو بایستی ( رُو در بایستی، رُو در وایسی، رُو در باسی، رُو در واسی ) ، محظور - آچمَز ( در بازی شطرنج ) ، وَالذاریات، سردرگمی ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

نمایشی است، طنز آمیز و فُکاهه که برای بیشتر مردم خاطره ساز است ( و با خاطره تعریف کردن فرق می کند ) و اغلب سرپا اجرا می شود: ایستا طنز

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنای امروزیش به قول بچه تهرونی ها: جیرینگی، جیمبو!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

نام یک پرنده که نخسین بار امین حیایی به شکل طنز در رُخشاره ( فیلم ) مهمان، برای یک پرنده که نامی نداشت این نام کهن را با داستانش برای آن ساخت! شاس: ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣٢

مأموری که کار وی نظارت بر اجرای احکامِ دین بود؛ باتوجه به این معنی، معنای امروزی آن ( گشتِ ارشاد ) می شود. که از 4سال پیش پیشنهاد دادم ولی کسی ثبت ...