پیشنهاد‌های مجتبی عیوض صحرا (١,٤٨٠)

بازدید
١,٠١١
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( ( زِنهار: آن را با واژه عربی "سُهی یا سُها" یکسان ندانید: نام کوچکترین ستاره دب اکبر، در زمانِ کهن برای بینایی سنجی بهره می بردن! یکی از فرنام ( لق ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست مایه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

زیر آبی رفتن، موزمار!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ای فرانسوی - معادل فارسی: مجموع، جُملِگی، هاپول!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

پری واژه ای فارسی است و peri، perry برگرفته شده از واژه ی فارسی است! مؤنث جن، زن زیبا و. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

دهخدا: خنداننده >>> خند ( بن مضارع ) ، ان ( در اینجا پسوند حالت و چگونگی ) ، نده ( پسوند فاعلی ) شیخ بهایی: طنزو >>> طنز ( اسم ) ، او ( در اینجا پسو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم دخترانه - مشتق - مرکب از: آپا: شمال - بالا، رفیع، بلند، والا و. . . دی: دود آتش، شرار ( شراره! ) آتش - درخشنده، نورانی، تابان پا: پسوند همانندی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادل فارسیِ comedian - دهخدا: خنداننده >>> خند ( بن مضارع ) ، ان ( در اینجا پسوند حالت و چگونگی ) ، نده ( پسوند فاعلی ) شیخ بهایی: طنزو >>> طنز ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این واژه انگلیسی است و درست همان معنیِ واژه "اَهلَو، اَهلا" را می دهد و از آن وام گرفته است! معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، پرهیزکار ( پرهیزگ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هُما: واژه اوستایی و فارسی میانه ( پارسیک ) این واژه کوتاه شده واژه اوستایی و پهلوی است! . اوستا: هامو تَخمه ( hāmō - taxme ) یا هَمای ( hamay ) ه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

سَر نِمی اُفتَم - کنایه از این که: متوجه نمیشم، درک نمی کنم، سَر دَر نمیارم، نمی فهمم، شیر فهم نمیشم، دو هزاریم نمی افته!

پیشنهاد
٣

جِگر خوردن گُربه - کنایه از تَلَف شدن، از بین رفتن، از دست رفتن، برباد رفتن، مُردن، نیست شدن، تباه شدن، نابودشدن، هدر رفتن، ضایع و خراب گشتن مثالی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زِنهار، زینهار! می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد! واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare ) . در زمان باستان و ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barāi: برای زوهر! آنکه ه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

یاغی!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

واژه ای پارسی از سِتاک ( بُن فعل ) آمیختن! چندی درباره واژگان پارسی آن: مَرزَنده: مَرزی، مَرزَد، مَرزَند، مَرزَنده، مَرزیدن - واژه پارسی میانه ( پار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چندی درباره واژگان پارسی آن: مَرزَنده: مَرزی، مَرزَد، مَرزَند، مَرزَنده، مَرزیدن - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) . ( ( آن را با واژه مُرزَن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دَخشَک! نشان، نماد، ویژگی، مشخصه، خاصیت می توان به جای واژه فرانسوی "آرم" بکار رود!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کَر - در اوستا به دو گونه آمده است: کَرَف ( karaf ) اَگوشتَه ( agušta ) : بی گوش، ناشنوا کَرَف: کر، ناشنوا، گوش بسته، دل شنو در زمان باستان بر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یادآوری از واژه میش: جانِوَر، در اوستا: اَنومایا ( anumaya ) اَنو: پیشوند منفی ساز مایا: از ریشه مَشی ( mašya: مَرد، انسان ) معنی: نا انسان ( غیر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نیهان، نَهان واژه اوستایی - نام دخترانه ( ( دو گونه ویهان در اوستا داریم، این دو را با هم یکی ندانیم: 1. ویهان: پنهان، نبود - انگیزه، فَرنود 2. ویه ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

بَرمالیدَن - نَوَر دیدن، طی کردن، سِپَردن - بالا کردن آستین یا پاچه تنبون - گرخیتن، فرار، هزیمت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

مَظالِم - یرغو، دادگاه، دادسرا. ولی با توجه به معنی آن:مجلسی که در آن به شکایت های مردم درباره ظلم هایی که بدانان شده بود، رسیدگی می شد: شورای حلِّ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

زِشت بادید - فعل دعایی به معنی: "باشید، بشوید" نفرین و دعای شرّ است: زشتی نصیبتان باد!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

شِکَر خَنده - خنده ی دل نواز ، شیرین و بامزه، هیراد!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

شُویَم - برویم ( بریم ) ، راه بیُفتیم، حرکت کنیم!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شَهناز، شَهرناز، شَهرنَواز، شَهنَواز - نام دخترانه در اوستا به این گونه آمده است: شَنگ هَواک ( sanghavāči ) شَنگ ( sang ) : پیشکش، هدیه، رَهاوَرد، ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناودان!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خُروس: یادآوری از واژه پَروَردِش! پَروَردِش ( پَرودَرِش ) - واژه مشتق اوستایی ( parv. dərəs ) گاهی به فَرنام ( لقب ) در اوستا: همکار سروش می دانند: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رُهبان، روهان، رُهان ( rōhān ) - نام پسرانه واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) - ( ( پس واژه رُهبان از رَه ( راه ) نمیاد و پارسی است: روه، پسوند ن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

وروجک!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هُما: هُماک - واژه اوستایی و فارسی میانه ( پارسیک ) این واژه کوتاه شده واژه اوستایی و پهلوی است! . اوستا: هامو تَخمه ( hāmō - taxme ) یا هَمای ( ha ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هُما: واژه اوستایی و فارسی میانه ( پارسیک ) این واژه کوتاه شده واژه اوستایی و پهلوی است! . اوستا: هامو تَخمه ( hāmō - taxme ) یا هَمای ( hamay ) ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یوتَک، یوتاک: نام دخترانه - واژه اوستایی و فارسی میانه ( پهلوی ) یو: yō - واژه اوستایی کسی، یک کس، فردی، شخصی مانند: یوتاب! . تاک: تَک - جدا، م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شَهنَواز، شَهناز، شَهرناز، شَهرنَواز - نام دخترانه در اوستا به این گونه آمده است: شَنگ هَواک ( sanghavāči ) شَنگ ( sang ) : پیشکش، هدیه، رَهاوَرد، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دارمان ( دارمَن، دارامان ) ، رادمان - واژه اوستایی، نام پسرانه نام یکی از سرداران خسرو پرویز ساسانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ هم از آن نام برده ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بَرِشنوم ( bareshnūm، barešnom ) - نوشو، نُشو - واژه اوستایی، نام پسرانه در نَسک وِجرکَرد دینی یا وِچَرکرت دینیک ( vecarkart i denik ) : واژه "بَرِش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یادآوری از واژه هی! هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barā ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سِکس ( sex ) - چندی درباره واژگان پارسی آن: مَرزَنده: مَرزی، مَرزَد، مَرزَند، مَرزَنده، مَرزیدن - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) . ( ( آن را ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) اوستا: کسی که از بیماری آزاد و رها شود به دُرواخی ( سلامتی ) می رسد: بَئیش اَزا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

داتام، داتما ( داتمَه ) - واژه اوستایی - نام پسرانه نام سردار هخامنشی در زمان اردشیر دوم که به گفته گزنفون در نبرد کوناکسا کشته شد! دات: داتا ( داتَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تارمیتا - واژه آشوری ( بابِلی ) - نام دخترانه تارمی: بیتا، بی همتا، بی نظیر و مانند، بی لنگه، یگانه، یکتا تا: پسوند همانندی و شباهت معنی: خاص، ویژ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پَردَک، بَردَک - فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) - نام دخترانه معنی: افسانه ای، رویایی ( فرانسوی: ایده آل ) ، دست نیافتنی، خفن! - پرسیدنی، چی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تاسه: تاسیان ( تاسیَن ) ! - تاسیا، تاسا، تاسیدن، تاسانیدن، تَلواسه! در گویش مازندرانی ( لهجه گیلکی ) در اوستا هم آمده است: تَنَسیَه، تَنَسگیه ( tā ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دو گونه سرماخوردگی ( آنفولانزا ) در پهلوی هست: 1. هَمریت 2. پَتریت . 1. هَمریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) هم: با، به همراه - پیشوند همراه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اوشا، اوشَه ( uaah ) ، اوشاه ( usha ) ، اُشَهین، اُشَهن ( اوشَهینا، ushahina ) ، هوشبام ( اوشبامه، hošbama ) - نام دخترانه، واژه اوستایی از نیمه شب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دَندان: واژه اوستایی آن: dantăno دَنت: خورنده ( اوستایی: dhāte، hathra ) نمونه: دَد: حیوان دارای دندان های تیز و بُرّنده وَندیداد - فرگرد دوم، بخش ...