پیشنهادهای کاوه بهنیا (٩٥)
کسر مستقیم از حساب بدهکار کردن مستقیم از حساب
pop into somewhere یعنی به جایی سریع وارد شدن یا رفتن. Pop into one of our branches سریع وارد یکی از شعب ما شوید
pop into somewhere یعنی به جایی سریع وارد شدن یا رفتن. Pop into one of our branches سریع وارد یکی از شعب ما شوید
مرخصی قضایی : کسی که زودتر از دوران حبس خود به دلیل رفتار خوب آزاد می شود مرخصی رسمی : به دلیل تعطیلات رسمی مرخصی استعلاجی: به دلیل مریضی
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
peak, apex, acme, summit : قله کوه crown, crest : نوک تپه top, tip : قله یا نوک تپه این لغات گاهی اوقات به معنای بالای یک چیز یا نوک یک شیء به کار می ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای ...
chart: نمودار آمار و ارقام نشان، برای مقایسه آمار عناصر مختلف diagram: نمودار شکل نما بیشتر برای نمایش یک تفکر، دستگاه یا نحوه کار کردن یک سیستم به و ...
chart: نمودار آمار و ارقام نشان، برای مقایسه آمار عناصر مختلف diagram: نمودار شکل نما بیشتر برای نمایش یک تفکر، دستگاه یا نحوه کار کردن یک سیستم به و ...
chart: نمودار آمار و ارقام نشان، برای مقایسه آمار عناصر مختلف diagram: نمودار شکل نما بیشتر برای نمایش یک تفکر، دستگاه یا نحوه کار کردن یک سیستم به و ...
chart: نمودار آمار و ارقام نشان، برای مقایسه آمار عناصر مختلف diagram: نمودار شکل نما بیشتر برای نمایش یک تفکر، دستگاه یا نحوه کار کردن یک سیستم به و ...
elusive memories : خاطرات فرّار ( بسختی به یاد آورده می شوند ) elusive questions : سئوالات سخت ( پاسخشان به سختی بدست می آید ) elusive numbers : اع ...
لفظی: به خودت کمک کن معنا: از خودت پذیرایی کن، راحت باش، بفرمایید، استفاده کنید این عبارت بیشتر برای دعوت شخصی به برداشتن چیزی فیزیکی از خانه شما اس ...
edge out یک فعل اصطلاحی به معنای پیروز شدن با فاصله کم است. edge به تنهایی به معنای حاشیه، لبه یا فاصله است و با ترکیب out یک اصطلاح ایجاد می شود که ...
prequalify یعنی از قبل تصدیق و تایید کردن چیزی. 1 - پیش ( واجد ) صلاحیت کردن 2 - پیش تایید کردن پیش صلاحیت کردنِ چیزی به معنای برآورده کردن الزامات ...
روحیه افتاده روحیه ضعیف If someone tells you: you have a sagging spirit, that means your life - force seems to be missing. اگر کسی به شما بگوید که ...
نیروی زندگی نیروی حیات این به انرژی یا قدرتی اشاره دارد که اعتقاد بر این است که موجودات زنده را زنده نگه می دارد و فرآیندهای فیزیکی و ذهنی آنها را ...
prison : زندان بلند مدت jail : زندان کوتاه مدت
prison : زندان بلند مدت jail : زندان کوتاه مدت
Coast: منطقه ساحلی وسیع ( شامل صخره، ساحل شنی، سنگ، * اقیانوس، دریا و حتی دریاچه بزرگ * ) Shore: منطقه ساحلی، کرانه، حاشیه، لبه دریا و زمینِ * کوچکِ ...
Coast: منطقه ساحلی وسیع ( شامل صخره، ساحل شنی، سنگ، * اقیانوس، دریا و حتی دریاچه بزرگ * ) Shore: منطقه ساحلی، کرانه، حاشیه، لبه دریا و زمینِ * کوچکِ ...
Coast: منطقه ساحلی وسیع ( شامل صخره، ساحل شنی، سنگ، * اقیانوس، دریا و حتی دریاچه بزرگ * ) Shore: منطقه ساحلی، کرانه، حاشیه، لبه دریا و زمینِ * کوچکِ ...
Coast: منطقه ساحلی وسیع ( شامل صخره، ساحل شنی، سنگ، * اقیانوس، دریا و حتی دریاچه بزرگ * ) Shore: منطقه ساحلی، کرانه، حاشیه، لبه دریا و زمینِ * کوچکِ ...
آقا امیر این معنا "لعنت بر شیطون" اشتباه است. معنا درست برای fuck me running "باورم نمیشه" می باشد. این عبارت یک ضرب المثل یا اصطلاح مبتذل و بسیار غ ...
رزیتا خانم یه اشتباه فاحش داشتن و اینکه این کلمه صفت نیست بلکه اسم ( و قید ) است. ( 1 ) ✘ صفت ( غلط ) ✔اسم ( درست ) - ( شغل و مقام ) : بالاترین در ...
home, sweet home خونه، خونه شیرین و راحت خودم. east or west home is best هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
کِش رفتن پول، کِش رفتن از کسی، چیزی را کِش رفتن یا دزدیدن Grift someone - to cheat someone out of money. Grift money - to obtain money dishonestly. ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
Understand: فهمیدن، واژه عمومی درک کردن مطلب Realize:فهمیدن ناگهانی، مثل لامپی که ناگهان در ذهن شما روشن می شود. Figure out: فهمیدنی که به حل معما ی ...
تمام اطلاعات ناقصی که ما می دانیم این است که
"as far as we can tell" or "based on what we currently know. " "تا آنجا که می توانیم بگوییم" یا "بر اساس آنچه در حال حاضر می دانیم. "