ترجمههای کوروش شفیعی (٣٢)
به من تکیه کن. ازت حمایت می کنم. / به من تکیه کن. از تو پشتیبانی خواهم کرد.
احساس خستگی می کرد و خوشحال بود به او تکیه کرده است. /احساس خستگی می کرد و از این که به او تکیه کرده خوشحال بود.
ولم کن حیوان، و گورت را از اینجا گم کن!
او ( مذکر ) در مورد امنیتش ( مونث ) کمی احساس نگرانی کرد.
در چیزی که به تو مربوط نیست دخالت نکن!
در تمام مدتی که چشمش به ساعت بود، به کارکردن ادامه داد
در واقع تمام مدت از نزدیکی او خبردار بودم.
به او اجازه نده مشکلاتش را روی تو تخلیه کند. ❤️
تمام بار قایق را خالی کنید و آن را کلاً تمیز کنید. ❤️
پاول از زندگی کسل و افسرده خود به ستوه آمد/خسته شد. ❤️
دو سرباز بایستی تمام شب را پاس/نگهبانی بدهند.
قرقاول تیر خورد و سگ رفت تا آن را بگیرد و بیاورد. ❤️
زمانی که راه افتادند، خورشید طلوع کرده بود/آفتاب زده بود❤️
واگن واژگون شد و ما را روی جاده انداخت/پرت کرد.
خانه طوری ساکت و خاموش به نظر می رسید که انگار رهایش کرده بودند.
ما هنگام ورود مقامات، از آنها استقبال کردیم.
می گوید جوان های خسته و ملول به جرم روی می آورند.
ممکن است شیر در آب و هوای گرم بسته شود/ببند/خودش را بگیرد.
کاغذ مرطوب وقتی خشک شود، حلقه ای می شود/گرد و دایره ای می شود.
پدر و مادر از بازگشت پسر سرباز شان به خانه شادمان شدند.
او برای متقاعدکننده تر کردن بحثش ( یا استدلالش ) ، حقایق ( یا واقعیت هایی ) را عرضه کرد.
او ( مؤنث ) نمی تواند رانندگی کند، زیرا او از بیماری صرع رنج می برد.
من میتوانم مست و از خود بیخود بشوم و حتی بهترین دوستم هم نداند!