پیشنهادهای کیانا خانم (٨٤)
نرخ تخلیه _نرخ خالی شدگی _
تجزیه و تحلیل جزئی. تحلیل جزء به جزء ، تحلیل بخشی ( از یک تحقیق یا مطالعه ی انجام شده )
تحقیق کیفی ( تحقیق در مورد چگونگی )
یک اصطلاح به معنی انجام کارهای روزمره و پایه ای که ممکن است غیر جذاب باشد اما برای رسیدن به موفقیت لازم است انها را انجام دهیchop wood and carry water
نیمه کامل ، نیمه کاره ، نیمه تمام، ناقص
کشمکش. . . . اختلاف. . .
دیوانسالارانه_ اداره ای
( دو چیز ) همزمان با هم_در کنار هم وجود داشتن . . . هم وجودی. توامانی مثلا در جمله زیر اینگونه ترجمه میشود the article critically addresses the coex ...
نکات پایانی گفتار اخر حرف اخر خلاصه
تا رسیدن_ تا . . .
توضیح دادن تبیین نمودن
وقتی امضای کسی پای چیزی باشه به این معنا ست که اونو تایید کرده پس با توجه به بافتار متن میشه یه معنی این کلمه تایید شده ، روا دانسته شده ، مجاز هم با ...
چشمگیر شدن ، افزایش یافتن ، به چشم امدن ، برجسته شدن ، دیده شدن ، برتری یافتن
مطیع
صدای چیزی بودن _ مشکلات چیزی را بیان کردن مثل جمله رزیر دنیا باید صدای زنان مظلوم ایران زمین باشد. . . ( مشکلاتشان را بازگو کند ، بیان کند )
دور زدن قانون ، نقض قانون
refracted the law دور زدن قانون
منطق ساختاری
کمک حقپقی ، معاضدت حقوقی، همکاری حقوقی
حمایت کردن ، پشتیبانی کردن، موافق بودن با
رد و بدل شدن . . . تعامل. . .
با توجه به معادل �گوش به در بودن � در این عبارت میشه کشیک دادن ترجمه کرد police and tactical forces officers waited outside of the perison.
مورد منافشه
چیز مهمی نیست، چیز دندونگیری نیست
زندان پیشگیرانه defined as a constitutional approach involving detaining a defendant before their trial begins to prevent the defendant from commit ...
راهبری
خوفناک ، هراس انگیز ، دلهره اور، بیم اور خوف امیز
از این نظر، از این لحاظ، بنابر این نظر ، بنابر این، با توجه به این تعریف
مقابله به مثل. عکس العمل پاسخ
رسانه ای ، جنجالی، چیزی که خیلی مورد توجه رسانه ها و مردم قرار گرفته باشه مثلا در متنی که دارم ترجمه می کنم داریم The Brazilian case is one of the m ...
بهبود جایگاه یا موقعیت، افزایش کارایی
با حکم قضایی فیصله دادن _فتوی دادن_فرض کردن _مسلم دانستن
نا بسامانی اسفتگی بی قاهدگی عدم ترتیب
توصیه میشود_ ترجیحاً _
beckons on the horizon در این ه ای نزدیک به چشم می خورد
مصوبه
از انجایی که . . . وجود دارد
کاهش تراکم_باز شدگی شکل منفی congest
معیشت
دست کم
از هم پاشیده خانواده ی از هم پاشیده مثلاfamily disruption
مجازات شدید
پذیرفته شده
دوستان بیخودی چرا دیس می ذارید؟ وقتی خود دیکشنری گفته مثلا میشه اگر چه . . . و یه نفر هم می تنویسه اگر چه دیس می ذارید براش! درسته نباید تکراری بذارن ...
استقبال ( در جایگاه اسم )
تابعیت
در نظر گرفتن
effective prison sentence حکم قطعی حبس
حضور بیش از حد
در این مثال since mid - 1970s turnaround فکر می کنم باشه از اواسط دهه ۷۰ به بعد . . .
مطرح
گفتنی است
به طبع خود. . . به خودی خود . . . ماهییتاً. . .
مسلّم شده
روال. رایج اشنا برای همه
بیش از حد پویا و جنبان
بسیار سریع و متغیر. . بسیار متحرک. . . . مانند عصر سرمایه داری بسیار متغیر
مجوز
هم راستا با دامن زدن میشه معنای گسترش افزایش رو بکار برد
محاسبه شد. ارریابی شد. حاصل امد. بدست امد. پیدا شد
تعصب بی جا
مدت حبس. دوران زندانی شدن
The only exception to this class rule turns up in those countries and periods where. . . در این مثال میشن �برمیگردد به� یا �مربوط میشود به�
مجموعه
جرم . خلاف . عمل غیر قانونی، کار مغایر با قانون ،
سپس
تقریباً
متقابلاً
به همین ترتیب، به همین صورت ، همان سان همانگونه همانطور به همان شکل
کوپن ، ژتون ، مارک ، فیش
انشعابات. در حال انشعاب ، در حال افزایش ، افزایشی متعدد
متعدد
کد
سر هم بندی شده ترکیب شده کنار هم قرار گرفته ( چسبیده به هم ) مخلوط شده در هم پیچیده
معمول سازی ، روال سازی ، عادی سازی
ساختار کلی ، سراسر بین، همه جانبه ، نظاره گر به همه ی ابعاد
نقض شده تکمیل نشده
رفتار کردن، برخورد کردن، سروکار داشتن، مواجه شدن ارتباط داشتن
رسیدگی کردن ، پردازش ، ساخت و پرداخت
غیر عادی بی سابقه
هضم کردن ، تجزیه و تحلیل کردن ، از سر گذراندن
از سر گذراندن
گندم رسیده ، گندم اماده ی برداشت