پیشنهاد‌های زهراکهدویی (٥٧٨)

بازدید
١,٠٢٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لاکچری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جناب. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارت نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی سیم رو می پیچند مثلا سیم جارو برقی رو جمع می کنند Rewind the cord

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتبار چیزی را به کسی دادن نسبت دادن اجازه و مجوز دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cane: عصا Sugar:شکر نیشکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی غیر رسمی: پول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درز لباس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

الگوی رفتاری در ذهن حک شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناسپاس متوجه چیزی نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیستگاه Habitat

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخت برگشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

At bith

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه Result Consequence

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تخلیه بار ( unload ) چیزی به کسی انداختن با کسی درد و دل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شامل شدن/در برگرفتن گول زدن و سر کسی کلاس گذاشتن درک کردن و جا افتادن موضوعی به جایی یا کسی سر زدن درزهای لباس رو تنگ تر کردن اجازه دادن به کسی که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبلیغ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رعایا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسر نمره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ثابت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نتیجه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از پس خود برامدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودرا به زمین انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحصیل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیماری و درد جزئی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی شامپو و کرم ینی ابرسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت و با تلفظ آگاست، به معنای عالی و برتر و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکست خوردن و نابود شدن در کاری به سبب اقدام نکردن یا کافی نبودن و کمک نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دور از زندگی روزمره و نگرانی های جامعه Rarefied scholary pursuit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سهیم بودن نقش داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراگرفتن مثلا I was consumed with guilt یا A powerful rumbling had consumed the forest

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای رسیدن به هدف یا مقصدی از سختی ها و مسیر دشوار عبور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش حقوق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصابت و ضربه Her impact was hard to hurt her.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کسی که از استعداد و توانایی هاش بد استفاده میکنه و خودش رو حروم میکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مکان در دسترس صمیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جایی که هواش گرفته باشه و تهویه نداشته باشه وقتی دماغ کیپ میشه فردی که مشتاق ایده های جدید نباشه. قدیمی فکر کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اجازه از کسی چیزی برداشتن و مالک شدن مال و اموالی را برای چیزی وقف کردن تلاش با معنی مناسب فرق میکنه یه کم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

استراتژی یا تکنیک برای بهره برداری و خلاقیت بیشتر در صرف زمان و انجام کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روابط اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Ingrain

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یاد اور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یه چیز شیرین مثل بیسکوئیت و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Striped لباس راه راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

علاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیورد