پیشنهادهای کاوه عابدینی نسب (٥١)
به تخم ( شخص ) هم نبودن
don't give a damn به تخمم هم نیست
تبار
اکیپ رفقا
پر جنب و جوش بودن
آسیا - اقیانوسیه/آسیا آرام
اصطلاح عامیانه به معنی خیس عرق و بوگندو بودن بر اثر چند روز دوش نگرفتن. . It's kinda ripe in here . I am ripe
حواس شخص به کسی یا چیزی بودن
نوار چسب برزنتی ( داکت ) که معمولاً به رنگ طوسی موجود است
خانه باغ، کلبه کوچک ( اغلب چوبی ) که معمولاً در دل طبیعت قرار دارد.
سرِخر
افشانه
Middle East & Africa خاورمیانه و آفریقا
انباری اجاره ای ( گاراژهایی در کنار یکدیگر که به عنوان انبار اجاره داده میشوند. )
پر جنب و جوش
جانی، جنایتکار
سرشار از کافئین، کافئین دار
نخبه، نابغه
جبهه جنگ
هماهنگ بودن با
Middle East خاورمیانه
کسی که از سرما لباس زیادی پوشیده است.
آسیا - اقیانوسیه آسیا - آرام
نوعی شراب قرمز گران قیمت ایتالیایی ( معمولاً با درصدالکل بالای 15% )
اعتکاف ( عرفانی و روحانی ) ، عزلت گزینی عمدی به منظور تمدد اعصاب و روان
اصطلاح پزشکی: آئورت توراسیک ( نزولی )
سوارکردن به سفینه فضایی از طریق تاباندن پرتوی نورانی از زیر سفینه ( رجوع شود به فیلم سینمایی برخورد نزدیک از نوع سوم )
مجرا ( اصطلاح پزشکی: مجاری بدن انسان مثل بینی، مقعد و . . . )
نمونه برداری شده ( اصطلاح پزشکی: نمونه برداری با سواب مثل نمونه دی ان ای یا اسپرم )
ازلت گزیدن عرفانی و روحانی، چله نشینی
چین و چروک پیشانی ( معمولاً بر اسر پیر شدن )
روی پاشنه چرخیدن ( درمورد انسان )
( اصطلاح نظامی ) سرزمین بی طرف، منطقه خنثی
مختصر
موی بلنت. نوعی مدل کوتاه کردن مو که در آن انتهای موها صاف است ( چتریِ بلنت: Blunt Fringe/Bangs )
کاغذ کادو
جلوی دخالت کسی را گرفتن
مخفف Special Agent Selection System سیستم گزینش مامور ویژه ( اف بی آی )
پیراهن آستین بلند مردانه ( معمولاً از جنس پشم و طرح چهارخانه )
هماهنگی و مطابقت
غیر تعهدآور
کیک بستنی
مزاحم بی محل ( کسی که مزاحمتش از نوع خروس بی محل است )
papers that give reporters official statements from public figures اوراق بیانیه رسمی
گره زدن ( کراوات، پاپیون، نقاب بنددار و . . . )
خوره جنایت ( کسی که به صفحه حوادث روزانمه ها و بخش جرم و جنایت آن علاقه مند است و اخبار مربوط به جرائم را به دقت دنبال می کند )
ستاره دنباله دار هیل - باپ
عهد و بیعت خود را زیر پا گذاشتن
هنر آیینی ( مقدس )
چهره گل انداخته ( از خجالت، شرم، خشم و . . . )