پیشنهاد‌های جلال نجاریزدی (٢٦٥)

بازدید
١٢٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

go on رد شدن از چیزی, ول کردن, رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

continues without changing بدون تغییر ادامه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

continue driving ادامه داشتن رانندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

continue doing sth, often after an interruption ادامه دادن کاری بعد از یک وقفه کوتاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

repeat sth many times' often in an annoying way بارها و بارها کاری را تکرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

قهر کردن برای مثال I fell out with him because he told me a lie ( transitive, inseparable )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پس دادن برای مثال The watch didn't work, so I took it back ( transitive, separable )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

کم کردن مقدار چیزی که شما می خورید, صرف می کنید, خرج می کنید, استفاده می کنید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

investigate and try to discover the facts about sth, e. g. a crime, a problem تحقیق کردن, بررسی کردن, رسیدگی کردن مثال I complained to the airline a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

Invent a story or an explanation for sth سرهم کردن, یک داستان الکی از خود در آوردن, عامیانه ( *ص شعر بافتن ) For example I didn't want to see him, s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

look for information in a book or online دنبال اطلاعاتی در کتاب یا بصورت آنلاین گشتن. For example I had to look the word up

پیشنهاد
١٦

باد آورده

پیشنهاد
٦

Catch your death of cold سرما شدیدی خوردن

پیشنهاد
١٦

اصطلاح: بسته به استفاده در جمله داره: پیچوندن - کش رفتن - دو دره کردن و. . . یا همینجوری از آسمون افتادن - از روی آب گرفتن - شب خوابیدن صبح بیدا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

خیلی دوست داریم Meaning lots of love is a way to end a message or a letter between family or very good friends. It is a way of saying that we hold y ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

راه نداره, ابدا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

SYN fresh blood نیروی کار جدید, نیروی کار تازه نفس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

SYN new blood نیروی کار جدید, نیروی تازه نفس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

SYN stay out of his way Meaning Avoid some one از سر راه فردی کنار رفتن, مزاحم کسی نشدن, دوری کردن,

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

SYN send my love to سلام مرا برسون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

SYN give my regards to سلام مرا برسون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

SYN was a bag of nerves نگران و مضطرب, عصبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دقیقه نود, آخرین لحظه, روز آخر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

داستانش مفصل, این قصه سر دراز دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

در ضمن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دست انداختن, مسخره کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

زندگی همین دیگه کاریشم نمیشه کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

غالبا, بطور کلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

SYN don't ask me من چه می دونم, نمی دونم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

خدا را شکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

SYN INF search me نمی دونم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تظاهر به خنده, خنده صوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

Make contact with sb by phone تماس تلفنی گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

SYN almost or approximately تقریبا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

صبح زود, آفتاب نزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بابا اعتماد به نفس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

A short distance نزدیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

SYN duck soup مثل آب خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

Change your decision or opinion about sth تصمیم یا نظر خود را درباره چیزی تغییر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

بهره بردن, استفاده کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

خیلی سریع و با تلاش فراوان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

خیلی سریع و با تلاش فراوان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سرزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرهنگ مقید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرهنگ پذیرنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Honor culture فرهنگ عزت آبرو شرف مثل فرهنگ ترک ها , عرب ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Dignity culture فرهنگ شان و منزلت ( هر کسی چه شانی دارد در جامعه ) مثل فرهنگ آمریکا