پیشنهادهای حسن اشرف زاده (٨٢)
پروانه، حشراتی مانند پروانه شبها دورنورمی چرخند. Pęrpr�k در گویش لری، بختیاری، شیراز، کرمان، استان خراسان جنوبی به پروانه می گویند
ویران، ویرانه شده، داغون، داغون و خراب.
ارتباط با کسی برای کمک خواستن - - تماس برقرار کردن با پشتیبانی ادارات و شرکتها - - پاپیش گذاشتن
دوباره انجام دادن. پیشتر انجام شده ، دوباره انجام دادم Redo Ri:do دوباره انجام بده
توهم، توهم زا ، mind bending drugs داروهای توهم زا
تازه کار، ناوارد، دربازی مافیا به فردی که اشتباه بازی میکند و مهارت ندارد، می گویند فلانی، نوب است، ، یا نوبه
واژه های فارسی برای collaboration هم اندیشی، هم اندیشی و همکاری، دستاورد خردگروهی و کارگروهی.
دانش هواو فضا، هوانوردی، دانش فضاپیمایی، ناسا از واژه های National aeronautics space administration درست شده ، سازمان ملی علوم هوانوردی وفضا
برنامه تویسان، برنامه نویسان نرم افزارها و اپلیکیشن ها، کسانی که در یک برنامه نرم افزاری به سازندگان ان برای بهبودی و ازبین بردن ایرادات کمک می کنند
در بازی ها یا گیم ها، به اشکالات می گویند، در گوشی های موبایل برنامه ها و آپ ها ، به معنی، اشکال، خطا است و بصورت جمع استفاده میشود Bugs
داماد۲ - - آراستن و پیراستن، کوتاه کردن، مو و یال و دم و اعضا حیوانات
ماهیچه درد، درد ماهیچه و عضله، دردعضلانی
به سختی نفس کشیدن، تنگی نفس، یکی از نشانه های کرونا همین گونه تنفس مشکل و سخت است
اشتباهی پیش آمده، خطایی رخ داده، اررور داده
شادکامی، خوشبختی، سعادت، خوش بودن با تمام وجود
افسوس، حیف، هدررفت
صدای زیاد و خارج از عرف، هنگام خوردن، صدای ملچ و ملوچ دهان، ملچ ملچ کردن، صدای چلپ و چلوپ
همکاری، باهم کارکردن، همدستی
همکاری کردن، ، همدستی، باهم کار کردن
همکاری کردن، همدستی
مسئول نگهداری، سرپرست امور پستی، سرپرست
مهاجر به اجبار، کسی مجبور به ترک کشورش شده و خواسته ، خودش نبوده، بنا بر شرایط نامناسب مهاجرت کردن، مهاجر
بیگانه، اجنبی، غریبه، کسی از بیرون مرز وارد میشود، خارجی
رنگی بین سبز وآبی، ، فیروزه ای، سنگ فیروزه، ابی فیروزه ای
حیاتی، سر نوشت ساز، بسیارمهم، تعیین کننده، در ورزش گرفتن امتیازی یا بردن بازی که حیاتی و سرنوشت ساز است
نابهنگام، مرگ ناگهانی، زودهنگام
مبالغه، بزرگنمایی شده، ازکاه کوه ساخته، اغراق گویی
ناگهان ربودن، بزورگرفتن، دست اندازی به کسی یا چیزی
جشن فارغ التحصیلی
قاپ زدن، دله دزدی، خبرچینی پلیس را کردن، خبرکش
قاپ زدن، دله دزدی، خبرچینی، مخبر بودن برای پلیس
Two toed sloth تنبل دو پنجه، حیوانی پستاندار دوانگشتی یا تنبل دو پنجه
الک، غربال، کمو با صافی تفاوت دارد، فقط الک کردن و غربال Strainer=صافی
شیطنت، فتنه به پا کردن، پستی با make Make a mischief فتنه و دو به هم زنی کردن، شرارت کردن Mischief maker دوبه هم زن، اشوبگر، فتنه ساز
محکم ضربه زدن، ، با قدرت تمام ضربه زدن، از روی خشم ضربه زدن، باخشونت زدن
تبلیغات برای جهت دادن افکارمردم، هیاهوی تبلیغاتی
غریزه ای، از روی غریزه - غیر ارادی -
رژیمی، هر نوشیدنی و خوراکی رژیمی Diet coke نوشابه رژیمی I am on diet من در حال رژیم گرفتنم
نوشابه رژیمی
پزشکان متخصص قلب برای تشخیص بیماری قلب از تست ورزش کمک می گیرند که یک دستگاه ان تردمیل است، وشخص با راه رفتن ، وسرعت راه رفتن ضربان و نوار قلب ، می گ ...
دستگاهی که برای ورزش در ورزشگاه و خانه استفاده میشود و روی نوارمتحرک ان ، پیاده روی و دوی اهسته انجام می شود، تردمیل .
لرزش، لرزیدن ، در اثر سرما لرزیدن
نام یک بازی یا گیم کامپیوتری است.
گند زدن، ، خراب کردن
به وفور، زیاد، مقدارزیاد، فراوان
خونخواهی، انتقام، ضربه زدن برای جبران خشم و نفرت
disappointment, ناامیدی، ناکامی
طاقت فرسا، ناامیدکننده ، توان فرسا
ضربه زدن، ضربه زدن با خشم، به لرزه انداختن با ضربه زدن
تقلب، تقلب در انتخابات، دغل