تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک ضرب, شب و روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هزینه/صورتحساب کسی را پرداخت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

( تخلف ) به گردن کسی انداختن، نسبت دادن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساختن با، کنار آمدن با، مدارا کردن با، تاب آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

صرف نظر از، هرچقدر هم . . . ، هر کجا هم . . . ، هرطور هم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عمرا، نه به جان شما، هیج راه نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محتاط، دقیق، مواظب هوشیار، حواس جمع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هوشیار، زرنگ، حواس جمع، متوجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جوانی خود، در دوران جوانی خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوشی تلفن را بد گذاشتن ( تا کسی تماس نگیرد ) تلفن را قطع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صلابه قلابی که قصاب برای آویزان کردن لاشه یا گوشت استفاده می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را با نیرنگ از کسی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوخی نمی کنم، جدی میگم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارم جدی میگم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هیچ گارانتی ای نیست. هیچ تضمینی نیست. معلوم نیست ( آخرش ) چی می شه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارهای باقی مانده را تمام کردن. تمام کردن پروژه. کارهای نهایی پروژه / مقاله / … را انجام دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم نظر بودن، تفاهم داشتن، هم رای بودن، یکدل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برپا کردن، نصب کردن، ساختن، بنا کردن، زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکوب کردن، فرو نشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیالم راحت شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بازی گرفته نشدن تحویل گرفته نشدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

افسوس ( کسی/چیزی را ) خوردن؛ غصه خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود را از پا انداختن، از خود خیلی کار کشیدن، ترس خود را کشیدن، روی خود فشار آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حالت اول برگشتن، جان سالم بدر بردن، دوباره روی پای خود ایستادن، دوباره از زمین بلند شدن

پیشنهاد
٣

آرزوی موفقیت کردن، دعا کردن، امیدوار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به زبان ساده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیاده روی کردن، از پرخوری ترکیدن، به اندازه گاو خوردن، تا خرخره خوردن، این قدری خوردن تا ترکیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهمان من باشید، من پولش را می دهم، بفرمایید، خواهش میکنم، با کمال میل، راحت باش، هر طور راحتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با شور و شوق و شتاب زیاد، مثل چی، چه جور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مضطرب، نگران، عصبی، شخصی با اعصاب خرد/داغون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردیف جلو ( اتومبیل رانی ) ، خط یک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با روال کاری آشنا شدن، بر کاری مسلط شدن، فوت و فن کار را یاد گرفتن، چم و خم کار را یاد گرفتن، یاد گرفتن اصول و اساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدنظر داشتن، در ذهن داشتن، در نظر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سهم داشتن در، شرکت داشتن در، سهیم بودن در، دست داشتن در، نقش داشتن در

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( عادت ) ترک کردن، ( لباس ) تنگ شدن ناشی از . . . بودن، نتیجه . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از کوره در رفتن، عصبانی شدن، کفری شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذشت، اغماض، آشتی، همکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدف سخت یا دست نیافتنی.

پیشنهاد
٢

خوب دست به کار شویم، شروع به کار نمودن، آغاز کردن، راه انداختن، وقتش است که را بیفتیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

زن ستیزه جو/سلیطه/پرمدعا/ترسناک، پتیاره، جادوگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داد و قال کردن، بد و بی راه کفتن، از روی عصبانیت بلند صحبت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود خودشه.

پیشنهاد
٠

اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.

پیشنهاد
٠

توبه گرگ مرگ است.

پیشنهاد
٠

کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.

پیشنهاد
٣

جانا سخن از زبان ما می گویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عجله کار شیطان است؛ شتاب کلید اندوه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتاق استراحت

پیشنهاد
٢

هدف وسیله را توجیه می کند.