پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٦٠)
ظاهرا
کاملا شبیه به هم با هم مو نزدن
نقش داشتن دست داشتن
تاثیر داشتن
با کسی شوخی کردن کسی را دست انداختن
انتخاب دوم کسی بودن اولویت دوم کسی بودن
با کسی شوخی کردن کسی را دست انداختن
دورتر ایستادن
نظر ندادن
روند چیزی را متوقف کردن
عقب نشستن، هیچ اقدامی نکردن
احیا کردن قانع کردن
اطلاعات کسب کردن
چرت و پرت تحویل من نده.
طاقتم تموم شده.
عمرا همچین اتفاقی بیافته.
به وسعم نمیرسه در اون حد نیستم از سر من زیادیه
خوبه که. . .
به تعبیری
رک و راست حرف زدن
ادامه دادن پیوسته انجام دادن ( کاری )
حرف دل خود را زدن صادقانه نظر خود را بیان کردن
به زبانی سخن گفتن
فاش کردن لو دادن رها کردن آزاد کردن بلند کردن ( طول لباس و. . . ) گشاد کردن ( لباس )
ضروری لازم یک چیز ضروری
( از جایی ) اسباب کشی کردن ( از جایی ) نقل مکان کردن
کاری را به نحو احسن انجام دادن موفق شدن از عهده کاری برآمدن
چیز ناامیدکننده ضدحال حالگیری
منحل شدن فسخ شدن
نشنیده گرفته شدن حرف
تبدیل به خرابه شدن ویرانه شدن مخروبه شدن
چیزی را مبنای رشد و پیشرفت قرار دادن
تظاهر ظاهر شدن
راحت بردن به راحتی برنده شدن
خوشحالم باعث خوشحالیه
موقعیت اجتماعی
پیاده به کسی یا چیزی نزدیک شدن جلو رفتن به سمتی رفتن
دست در دست هم راه رفتن
شدیدا وحشت زده کردن
درخواست دادن
حق کسی بودن سزاوار تنبیه بودن
خیلی وقته که. . .
زندانی کشیدن
موسیقی نمایش موسیقی تئاتر موزیکال
معذب تعلق نداشتن به جایی غریبی کردن
اطراف را به کسی نشان دادن
دوستان را دعوت کردن
به کسی احساس داشتن
کسی را به خانه خود دعوت کردن
شایعات حاکی از آن است که. . . شایعه شده که. . .