پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٦٠)

بازدید
٣,٧٣٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوانه شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعداد یا مقدار چیزی را دانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم سرعت بودن همگام شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدام وقفه ایجاد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توقف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

معتاد شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گفتگو کردن مکالمه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به زندگی خود نظم دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنترل خود رو از دست دادن در نتیجه هیجان و احساسات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زیاد خوابیدن به اندازه کافی خوابیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی رو به کسی نگفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کم پیدا بودن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حساب چیزی را نگه داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روند یا خلاقیت را حفظ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عملی نشده ( ایده و. . . ) به کار گرفته نشده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نظر، تصور، برداشت، تاثیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اهریمنی، خبیثانه، ستمگرانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشارکت، ارتباط درگیری، جنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با انگشت وسط خود به کسی علامت دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اهمیت دادن اهمیت داشتن

پیشنهاد
٣

از کسی تعریف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازخورد دادن نظر دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اعتبار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر نظر من را بپرسی اگر نظر من را بخواهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فایده ای نداشتن نتیجه ندادن جواب ندادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کسی را ) به خانه خود دعوت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تقاضای انجام کاری از کسی کردن

پیشنهاد
٠

میخوام لطف شما رو جبران کنم.

پیشنهاد
١

انگار قراره. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعتماد به نفس داشته باش. به خودت افتخار کن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از چشم افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تئاتر تماشا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به سمتی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعوجاج رنگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی صبرانه منتظر بودن

پیشنهاد
١

تمام گزینه ها را در نظر گرفتن تمام راه ها را در نظر گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غذا سرو کردن پیش خدمتی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قویا ( به چیزی ) باور داشتن قویا ( به چیزی ) معتقد بودن قاطعانه ( به چیزی ) باور داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دورنمایی توانایی موتور گرافیکی بازی در نشان دادن فواصل دور.

پیشنهاد
٠

چیزی را به طور غیر مستقیم شنیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( چیز یا آدم ) به دردنخور ( هرچیز ) بی ارزش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بند آمدن قطع شدن متوقف شدن دست از تلاش برداشتن

پیشنهاد
٢

به چیزی اصلا نیاز نداشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن از چیزی بد نیامدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناگهان ترسیدن ناگهان حیرت زده شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اکثرا بر این باورند که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قوطی بازکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عرض شرمندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توانستن با اطمینان گفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گل گفتن حرف حساب زدن