پیشنهادهای فانکو آدینات (١,٧٤٢)
معاشرت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آسو �sev ( سنسکریت ) هاوریت hāverit ( کردی: hāveriyati ) نیشوانا niŝvānā ( سنسکریت: niŝevana ) سمسر ...
مخزن: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تونَک tunak ( دری )
ذی حیات: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: بوناور bunāvar ( کردی: bunavar )
هست و است: هست یعنی وجود دارد. است فعل ربط است. گرچه از گذشته تا کنون این دو واژه را به جای یکدیگر به کار برده و می برند، بهتر است در نوشتن فصیح، هر ...
مسدود: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بسته baste ( دری ) پرژید paržid ( مانوی: parzid ) گیریان giryān ( کردی ) .
کرسی: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پارتو pārtu ( سغدی: partu )
استمنا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سوکراویس sukrāvis ( سنسکریت: sukravisreŝti )
استمراری:استمرار واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است. همتای پارسی این است: آنویایی ānvyāi ( سنسکریت: anvaya با پسوند یی )
استمرار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آنویا ānvyā ( سنسکریت: anvaya )
حاصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آکام ākām ( کردی ) آیام āyām ( سغدی ) شایه ŝāye، دستاورد ( دری ) ویمند vimand، هنزام hanzām ( مانوی ) ...
رونیکا: اگر سری به سایت دیکشنری http://traduction. sensagent. com بزنید که 39 زبان را پشتیبانی می کند، و بهترین سایت دیکشنری است، خواهید دید که رونیک ...
رونا runā: این نام در سنسکریت با همین گویش به معنی برخاسته از شکوه، بر آمده از عظمت و نیز نام یک رودخانه می باشد. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویل ...
خبر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هوال hevāl ( کردی ) ازدا ezdā ( سغدی )
قزل آلا: قزل واژه ی ترکی و آلا پارسی است؛ همتای پارسی این است: زَرآلا.
حصول: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: انیاس anyās ( سغدی ) دستیابی ( دری )
یلدا: دکتر معین این واژه را سریانی به معنی میلاد دانسته و نوشته چون آن را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند؛ ولی روز میلاد مسیح 25 دسامبر یا پنجم دی ما ...
ملحق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هنگیش hangiŝ ( مانوی )
استیصال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: درماندگی، بیچارگی، بدبختی ( دری ) دیژوار dižvār ( پارتی ) .
ریشه ی لائیسم در یونانی، لائوس ( مردم ) می باشد؛ و برای چیزی به کار می رفت که مربوط به عوام ـ در مقابل اهل علم، روحانی و کلیسا ـ می بود. سپس از قرن ...
انواع سکولاریسم 1 - سکولاریسم دولتی. در این معنی، سکولاریسم یعنی فرایند جدایی دین از دولت ( و نه از سیاست ) ؛ البته بیش تر به معنی جدایی کلیسا از دول ...
اصول سکولاریسم تا کنون برای سکولاریسم اصولی تعریف نشده؛ زیرا سکولارها به یک اصل کلی معتقد بودند و آن، فراهم کردن همه ی زمینه ها برای انسان به منظور ل ...
هدف سکولاریسم این مکتب همه چیز را برای لذت بردن انسان در این جهان خاکی می خواهد؛ و تفاوت آن با اندیویدوالیسم یا فردگرایی در این است که فردگرایی، کار ...
ریشه های فلسفی سکولاریسم: 1 - قرارداد اجتماعی و مردم سالاری ( دموکراسی ) و نفی حق الهی حکومت با گسترش اندیشه های مردم سالاری بر پایه قرار داد اجتماع ...
قرون وسطی ( دیکتاتوری مذهب یا کلیسا ) : همواره سختگیری سیاسی - ـ اجتماعی یک بینشی که حکومت شده باشد، باعث پیدایش ضد آن می شود. همان گونه که سختگیری ه ...
تقسیم بندی تاریخ از دید اروپاییان: ــ از پیدایش انسان تا سه هزار سال پیش از میلاد را دوره ی ماقبل تاریخ گویند. - از سه هزار سال پیش از میلاد تا سده ...
سکولاریسم و لائیسم : - ـ لائیسم گامی فراتر از سکولاریسم است؛ زیرا سکولاریسم دین را امری شخصی می داند ولی لائیسم آن را انکار می کند. - در سکولاریسم ...
لائیسم و سکولاریسم: - لائیسم گامی فراتر از سکولاریسم است؛ زیرا سکولاریسم دین را امری شخصی می داند ولی لائیسم آن را انکار می کند. - در سکولاریسم، ا ...
جنسیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سسیاک sasyāk ( سنسکریت با پسوند سغدی یاک )
تبعیض جنسیتی: تبعیض و جنسیت دو واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به جنسیت افزوده شده است. همتای پارسی این است: ویسش سسیاکی viseŝe - sasyāki ویسش vise ...
تبعیض: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویسش viseŝ ( سنسکریت: ویصشه viśeŝa ) ،
تجدید حیات: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: فراشم اژوان ferāŝm - ežvān فراشم، پهلوی: frāŝm: تجدید اژوان: حیات ( سغدی )
حامی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاتار pātār، پان pān ( پهلوی ) ایارمند ayārmand ( پهلوی: ayāromand ) اوپستا upastā ( اوستایی ) پایو p ...
تجدید قوا: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: فراشم یاتان ferāŝme - yātān ( پهلوی: frāŝm: تجدید و اوستایی یاتان: قوا )
تجدید نظر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: بازبینی، بازنگری ( دری ) نواکریا navākryā ( سغدی: navākarkyā )
تجدید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فراشم ferāŝm ( پهلوی: frāŝm ) اباژی abāži ( پارتی ) از سر گیری، دوبارگی ( دری )
ملل متحد: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ایزیتان اریامان izitān aryāmān ( سغدی - مانوی )
ملل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ایزیتان izitān ( سغدی )
شورای امنیت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: سماژ ارام samāže - orām سماژ: سنسکریت samāja ( شورا ) ارام: سغدی ( امنیت )
شورا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: انجمن ( دری ) سماژ samāž ( سنسکریت: samāja )
عزلت ozlat: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ایریام iryām ( اوستایی: ائیریمه airima )
سیاس: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از سنسکریت صاس ( سیاست کردن ) ، این است: پیچاک picāk ( مازنی )
تعجب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شگفتی ( دری ) انداس andās ( سغدی ) ویتیماس vitimās ( پهلوی ) .
کیفیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چگونگی ( دری ) چایونی cāyuni ( مانوی: چائونیه cāunih )
غیور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خیرک xayrak ( پشتو ) آسادیچ āsādic ( سغدی: آساذیچ āsāżic )
مقدمات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دسپیکان daspikān ( کردی ) بنکار benekār ( مازنی )
تمرکز حواس ( Concentration ) : همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین مئیت nižin - mait نیژین ( پارتی ) تمرکز مئیت ( وستایی: maiti ) حواس.
تمرکز فکر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین مانز nižin - mānz ( نیژین؛ پارتی؛ تمرکز بامانز از اوستایی: mānzdra: فکر )
تمرکز قوا ( یکی از اصول جنگ ) : همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین یاتان ( پارتی و اوستایی )
شامه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویایی ( دری ) همبدیش hambodiŝ ( پهلوی: hambodiŝn ) گرات gerāt ( سنسکریت: ghrāti )
متمایز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سَراماد ( مانوی: sarāmādag )