پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٤٥)

بازدید
٤,٣٠١
تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم خاص: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ارتاگات artāgāt ( سنسکریت: arthagata )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عقلانیت ( حاصل مصدر ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: مانچیکی mānciki ( سغدی با پسوند حاصل مصدر ساز ی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رزیتا: این نام در سنسکریت ردهیتا rodhitā ( روییده شده، سبز شده، جوانه زده ) می باشد. dh در زبانهای ایرانی ذ یا ز خوانده می شود. همچنان که ریشه ی سنسک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزاق عمومی: همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: ورگان پاشمن vergāne pāŝman ( بلوچی ـ پهلوی ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزاق ( جمع رزق ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ورگان vergān ( بلوچی ) مرولان merulān ( پشتو ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صفحات ( جمع صفحه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این هاست: پرنه ها parnehā ( سغدی ) ورگران vargarān ( پارتی ) ولگان valgān ( پهلوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

وزرا: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی ویچیر ( وزیر ) ، این است: سچیوان sacivān ( سنسکریت: saciva با پسوند آن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وزارت: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی ویچیر ( وزیر ) ، این است: سچیوی sacivi ( سچیو saciv از سنسکریت: saciva: وزیربا پسوند حاصل مصدر ساز ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I see cities as living beings من به شهرها مانند موجودات زنده نگاه می کنم. Not a single living being was passing in the streets هیچ موجود جانداری از ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

متقابل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: برامبر berāmbartas ( کردی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متقابلا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: برامبرتس berāmbartas ( کردی با پسوند قید ساز سنسکریت تس )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Now I found myself dividing into parts اینک خود را در حالتی می یافتم که گویی به چند بخش مجزا تقسیم شده ام. Can you feel into parts of the system tha ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

تاراز: این نام در پهلوی تراز tarāz و به معنی ابریشم، ابریشمی است. ( فرهنگ پهلوی - فارسی دکتر بهرام فره وشی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تارا: این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی راهنما، ستاره است. نام همسر برهسپتی Brehaspati است و در تاریخ آمده که سمه چندره Soma - Candra تارا را ر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The attacks have killed and maimed hundreds of civilians and destroyed civilian infrastructure in violation of the laws of war این حملات با نقض قوانی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تمثیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آزند āzand ( سغدی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

عناد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اناس enās ( سنسکریت: enas ) دشمنی ( دری )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

تخمین: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: برآورد ( دری ) قِرسان ( کردی ) ( فرهنگ هه ژیر چاپ دهوک عراق )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

متحجر motahajjer: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: واپسگرا، کهنه پرست ( دری ) پخانشو paxānŝu ( سغدی: paxŝānŝ با پسوند صفت ساز او )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تحجر tahajjor: همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: پخانش paxāneŝ ( سغدی: paxānŝ ) واپسگرایی، کهنه پرستی ( دری )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سک sok: سنسکریت: صکه śoka ( آزار ) ، انگلیسی: hook.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

اولاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فرزند ( دری ) آژون āžun ( سغدی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منابع تاریخی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پستگان آکیانی postagāne - ākyāni پستگان ( پارتی ) : اسناد آکیان ( سنسکریت: ākhyāna با پسوند ی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

منابع خبری: منابع و خبر دو واژه ی عربی است: ویستیاران vistyārān ( ویستی، اوستایی با پسوند آر: آگاه کننده و پسوند جمع ان )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معاوضه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آلش āleŝ ( خراسانی )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زنجبیل: این نام در پهلوی سنگیپل sangipel و در پارسی دری شنگبیل ŝangabil می باشد و به عربی راه یافته و زنجبیل خوانده شده است؛ در فرهنگ عربی - فارسی لا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

میوه ی زود رسیده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مواعد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوانل žuānel ( کردی با پسوند جمع لکی اِل )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

موعد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوان žuān ( کردی ) ( فرهنگ فارسی - کردی هه ژار )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اژنگ ožang ( اوستایی: ocangh ) فریاو faryāv ( سغدی: fryāvi ) زیویش ziviŝ ( اوستایی: zeviŝ )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بشاز beŝāz ( پهلوی ) گزیر gozir، درمان، darmān، گزیرش gozireŝ ( دری )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصاحب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: زاراچ zārāc ( سغدی: ذاراچک żārāck )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انکار: همتای پارسی این واژه ی عربی ( که از ریشه نکر بر وزن افعال است ) این است: نیرار nirār ( سنسکریت: nirākr )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجیب و غریب: چیزی فراتر از شگفتی که از نظم معمول کارها بیرون است و درک آن دشوار است. ( le petit Robert 1 ) همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: وا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در باره ی ، پیرامون، در موردِ. It turned out to be about life, and having life skills پیداست که در باره ی زندگی است، و داشتن مهارتهاى زندگی. The bo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سکه: sekke: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیتوگ situg ( مانوی: sitog )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جنب حاره: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: باو گریشمه bāve - griŝma باو ( سغدی ) جنب ( سنسکریت: greyŝma ) حاره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گریشمه griŝma ( سنسکریت: greyŝma )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سواد: همان گونه که فرکیانی به درستی ریشه یابی کرده است، سواد در سنسکریت از دو بخش ساخته شده و روی هم به صورت یک واژه درآمده است: سوه sva ( خود، خویش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تعبیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پرکاس parkās ( سنسکریت: prakāsi )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تتلو: این واژه در سنسکریت: tātala ( رابطه پدرانه ) می باشد که پسوند دارندگی او ( مانند پشمالو، ترسو ) به آن افزوده شده و به معنی کسی است که دارای راب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بی مهر، بی عاطفه، بی محبت، عاری از شفقت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

آذوقه: این واژه در اوستایی: اذو ażu؛ سغدی: آذذوچ āżuk، āżżec بوده و ترکی نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

صنوف ( جمع صنف ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گستل gostel ( سنسکریت: gostha با پسوند لکی جمع ال )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصناف ( جمع صنف ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گستان gostān ( سنسکریت: gostha با پسوند جمع آن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صنف: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گست gost ( سنسکریت: گستهه gostha )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مشتقات ( جمع مشتق ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لگراوان legrāvān ( ( کردی: ligiraw با پسوند جمع آن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مشتق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لگراو legrāv ( کردی: لیگیراو ligiraw )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

There was however such a wild beating of wings in the room that she did not feel her position was more incongruous than any one else's ولی در آن اتاق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

فریمان: فری fari در اوستایی، پهلوی و سغدی fri و به معنی دوستی، مهرورزی است؛ و مان به معنی خانه است؛ و فریمان به معنی خانه ی دوستی است.