پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٢٨٠)

بازدید
٣,٨٧٦
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم . . . . در خرمن صد زاهد و عاقل ( و نه زاهدِ عاقل ) زند آتش این داغ که ما در دل دیوانه نهادیم. زیرا حافظ زاهدان را عا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٢

اهلی: اهل واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: رامَک ( دری )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٢

صدر نشینی، مسند افتخار Napoleon himself occupying the seat of honour at the head of the table ناپلئون صدرنشین بود. He sits him in a seat of honour ا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٢

نظر اجمالی: نظر و اجمال دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی این است: آچیت اسناری ācit - esnāri آچیت ( اوستایی ) نظر اِسناری ( سغدی: snār با پسوند ی )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٢

Vautrin gave a side glance at them from time to time و ترن با نگاههای پی درپی خود مواظبت یر حال این دو نفر بود. accompanied by sundry side glances t ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٣

خرطوم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شنگرک ŝangarak ( دری ) شند ŝand ( سغدی ) شوندا ŝundā ( سنسکریت: ŝunda )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٣

اول وقت early down همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: سرتا فراک sartā - frāk ( کردی: saretā: شروع؛ سغدی فراک: صبح )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٣

پگاه، سحر، صبح اول وقت، صبح زود Early Sunday morning, Tony went down to the pool for a swim یکشنبه صبح اول وقت، تونی به طبقه پایین رفت تا در استخر شن ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٢

محل تقاطع: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پایکبرین pāyakborin ( پیشوند مکان ساز پا مانند پاگرد و یا پای مانند پایتخت و کردی یکبرین )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٢

ثبت احوال: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ممپ mampe - vimel ممپ ( سغدی manpes ثبت ) ویمل ( مانوی vime حالت با پسوند جمع لکی اِل )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٣

ثبت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ممپ mamp ( سغدی: manpes )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

مافوق صوت: همتای پارسی این ترکیب عربی، این اسـت: فراخجاو farāxojāv ( دری )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

مافوق: همتای پارسی این عبارت عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: برزیت barzit ( سغدی ) بالا دست، فرادست ( دری )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٤

تورک: برای ریشه یابی درست و معنی واقعی این واژه در سنسکریت، نگاه کنید به ترک.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٢

قلمه ( مانند قلم ) : قلم واژه ای عربی است که پسوند همانند ساز پارسی ه به آن افزوده شده است. مانند گردنه ( مانند گردن ) ، دهانه ( مانند دهان ) . همتا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٣

حق تقدم: همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: کانود اسپونیاک kānud - espunyāk ( بلوچی با سغدی: spunyāk )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٣

معاینه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بیناب bināb ( دری ) ( برای آدم ) وادید v�did ( دری ) ( برای خودرو )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٢

مقام شامخ: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نَشیم والا ( دری )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٣

شامخ: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: والا ( دری ) آگراو āgrāv ( مانوی: agrāv )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٦

جیحون: این نام در سنسکریت: jihān ( جای زایش و رها سازی ) که واژه ی جهان نیز از همین واژه ساخته شده است؛ و همان گونه که در پارسی خانه را خونه گویند، ج ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

جیهون ( جیحون ) : این نام در سنسکریت: jihān ( جای زایش و رها سازی ) که واژه ی جهان نیز از همین واژه ساخته شده است؛ و همان گونه که در پارسی خانه را خو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٧

ادعا ( اسم مصدر ) : 1 - گفتن چیزی که درستی یا نادرستی آن روشن نشده است. 2 - خودستایی. 3 - درخواست، طلب. ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این واژه ی عر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

Then I'll cut right to the chase پس یکراست میرم سر اصل مطلب It could lead us right to the Rainmaker, Joe ین سرنخ ما رو میرسونه به " رین میکر " ، جو. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

ناخن: این واژه در سنسکریت نکهه nakha ( نازک و درخشان ) ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ) ، در سغدی: nāxan ( فرهنگ واژه های سغدی از ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

نزدیکترین گوشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

مَجازا، به طور مجاز: همتای پارسی این واژه و ترکیب عربی، این است: برمابیز barmābiz ( پیشوند دری بر و مانوی مابیز )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

از این رو And hence we must release Mastani ز این رو ، ما باید مستانی را آزاد کنیم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

مهم ترین جا.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

زیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چندان candān، وسناد vasnād، فروات farvāt ( دری: farvat ) ، بسیار besyār، فرایسته farāyeste، فراوان farāvā ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

تتمه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مانده ( دری ) پیمانده paymānde ( خراسانی: paymānda ) ( فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، امیر شالچی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

بقیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرچاو parcāv ( خراسانی ) ( فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، امیر شالچی ) پرچانیک parcānik ( پهلوی ) ( فرهنگ پهل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

سیاهی لشکر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

هتاک: همتای پارسی این واژه ی عربی به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: رسپاک rospāk ( پهلوی ) رسوا کننده ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

هتاکی: هتاک واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: ایزواری izvāri ( مانوی: izvārih ) پرده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

هتک حرمت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: دشروی doŝravi ( پهلوی: duŝravih ) آبروریزی ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

هتک: همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: رسپ rosp ( پهلوی ) ایزوار izvār ( مانوی ) رسواسازی ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

coccinella

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

کفشدوزک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

فقدان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نبود ( دری ) نَس ( اوستایی ) ویراه ( سنسکریت: viraha )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

دوز ( کلک، نیرنگ ) : این واژه در اوستایی دوِژه dveža بوده که رفته رفته دوژ و سپس دوز شده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شهاب: این واژه ی عربی اگر چه در آن زبان شِهاب خوانده می شود، در پارسی شَهاب گفته می شود. همتای پارسی اینهاست: سیکا ( پارسی باستان: ثیکا şikā ) سیگد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٥

مکاشفه: کار یا کارهایی که می تواند از راه های گوناگون ( شنیداری، دیداری و یا معنوی ) انجام داده شود و با آن خدا یا الوهیت خود را بر انسان می نمایاند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

آراز: این نام در سنسکریت فعل است و آراده ārādh خوانده می شود به معنی خرسند ـ خشنود کردن. dh در سنسکریت، در دیگر زبان های آریایی[ذ، ز خوانده می شود؛ ز ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٥

تبرک: چیزی یا کسی را با واژه ها یا برخی رفتارها به گونه ای ویژه مورد توجه کردن که شایسته ی احترام همگان باشد و مردم آن را مورد حمایت ویژه ی خدا بدانن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٥

سوء هاضمه: ( حاصل مصدر مرکب ) . همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: آخویراک āxvirāk ( سغدی ) اینتلا intelā ( کردی ) بدگواری ( دری ) .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٥

عبرت: آنچه برای کسی یا مردمی رخ داده که می تواند نمونه ای هشدار دهنده باشد و شنونده یا بییننده را به خوبی تحت تاثیر قرار دهد تا از آن بیاموزند. ( h ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

عدول: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کوتاه آمدن ( دری ) لادان ( کردی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

متن اصلی بازنگری شده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٥

گذاشتن: چرا این واژه با ذ نوشته می شود؟ برای این که ذ از واج های اوستایی است که در پارسی دری مانده است و عربی نیست؛ مانند خواهر که در پهلوی xvāhar بو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٥

ماتینا، ماتینار: این نام در سنسکریت مَتینار و به معنی دارای اندیشه ی گرانبها می باشد. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 776 ستون دو ...