پیشنهادهای ebi (١,٤٣٠)
برون آیی ، بیرون آیی آشکارسازی گرایش جنسی
[معمولا برای توصیف مرد] اِوا ، اِوا خواهر ، زن نما ، زن صفت
میانه جنس ، بیناجنس
سرشتی
[برق و الکترونیک] خیزه ، تیزه ، جهش ناگهانی
هم خوانی ، هم خوانندگی خوانندگی چندنفره/چندنفری/چندتایی
تالار نمایش ، تالار نمایش پلکانی/پله ای سالن نمایش ، سالن نمایش پلکانی/پله ای تماشاخانه ، تماشاخانه پلکانی/پله ای
کنار هم گذاری هم آمیزی ، درهم آمیزی هم آمیزش ، درهم آمیزش
جانشین دگرگزین دگرگون پذیر ، دگرگون شونده ، تغییرپذیر ، عوض شونده
سخت دوست ، شدیددوست ، افراط دوست
ابزارسنجی توان سنجی کارایی سنجی ، کارکردسنجی
بسته گشایی ، نمایش اینترنتی بسته گشایی جعبه گشایی ، نمایش اینترنتی جعبه گشایی باز کردن بسته بندی ، نمایش اینترنتی باز کردن بسته بندی
خوره ، شیفته ، دیوانه ، عشق چیزی یا کاری [در ترکیب] - باز برای نمونه computer geek به معنی رایانه باز ، کامپیوتر باز
خَمِشی تاشدنی ، تاشونده نرم شو ، نرم شدنی ، نرم شونده
بهسازی ، پیشرفت
[یک روش کلاهبرداری اینترنتی] وانمودی ، وانمودین ، وانمودگرانه وانمودگری ، وانمودسازی طعمه گذاری
سَر ، سَرِه ، پایه
طبیعت گردی مسئولانه ، طبیعت گردی حفاظتی
دیداری ، مشاهده پذیر
[رنگ] نُخودی
کوبیده شدن
[رنگ] سُرخابی
دنباله پدیده [هنر و سینما] جلوه نما
زمین پارکینگ ، محوطه پارکینگ
ریخت بدنی ، ساختار بدنی ، حالت بدنی حالت گیری بدنی ، حالت گرفتگی بدنی
کانون توجه ، توجه ویژه افشاگری
ناحیه ناآرام [اینترنت و شبکه] پخش گاه ، نقطه پخش ، پخش کننده
پست ، فرومایه ، بی آبرو ، بی شرف ، لعنتی
انباره ، انبارک
جابجایی ، رفت و آمد ، آمد و شد
نیز ، همچنین ، افزون بر ، افزون بر این
برآورد
سُردهی ، سُراندن مسابقه سُردهی خودرو
[کالبدشناسی] پرده شکمی ، پرده حفره شکمی [دوربین عکاسی] نورگیر ، نوربَند
بیراهه ، برون راه ، کوره راه [راننده یا خودرو] بیراهه نَوَرد ، بیراهه رو ، برون راهی
ظرفشویی ، جاظرفشویی ، سینی ظرفشویی
راه پیمایی راهپیمایی مردمی/اجتماعی/اعتراضی/استقامتی
پخش برنامه پخش فراگیر/همه گیر/همگانی/گسترده
دور مانده ، دور افتاده ، جدا مانده ، جدا افتاده
دیرکرد ، دیرشُد دیرکاری
[سَر یا نوکِ چیزی] سَرِه
دریافتی ، دریافتی ماهانه
برگ ، برگه ، رسید
دیرشُد ، دیرآمد ، دیرآیند ، دیررس
[شرکت، سازمان و . . . ] نیرو ، نیروها ، نیروی کار/کاری
فهرست نما دفترچه/کتابچه راهنما راهنما ، راهنمای کاربرد/کاربردی/کاری
ترفند
آرایش ، آراسته سازی ، تراش [در ترکیب] - آرایی ، - تراشی برای نمونه tip dressing به معنی نوک آرایی ، سر تراشی ، سَرِه تراشی
ترفند
پارک سنج ، دستگاه اندازه گیری هزینه پارک