پیشنهادهای دکترمحمدحسین بهاری (٢١١)
برگ خرید خریدبرگ سازه برگ
هیتال. نام پادشاهی است در سراندیب هند که به دست بهزاد کشته می شود و پس از او ارژنگ به تخت می نشیند. دیری نمی پاید که فرانک ارژنگ را به بند کرده و خود ...
نیک خویی
روانه
خوشی گوارایی به مزگی
تیرروز یا تیره روز بدبخت سیاه بخت بداقبال.
در یاد آوردن به یاد آوردن به یاد داشتن
چمراس واژه ای پارسی و بهترین جای نوشت برای معجزه و اعجاز تازی است.
پریشان/ آشفته حال
مانند زر. زرگونه به رنگ زر واژه زیرکونیم برگردان زرگون به زبان انگلیسی و با همان میناست که بر عنصر چهلم جدول مندلیف که رنگ طلایی دارد، نام نهاده اند
زیرکونیوم ( انگلیسی: Zirconium ) با نماد شیمیایی Zr عنصر چهلم جدول تناوبی مندلیف است. نام این عنصر از سنگ معدنی زیرکن و واژه فارسی �زرگون� به معنی ما ...
لگام پالهنگ
بورژوازی ( به فرانسوی: Bourgeoisie ) یکی از دسته بندی های مورد استفاده در تحلیل جوامع بشری است و به دستهٔ بالاترِ ثروت در جامعه، افراد مرفه و سرمایه ...
گرامیان این دیدگاه که این واژه بود و نبودش یکی است، یا نبودنش چیزی از زبان نمی کاهد دیدگاه نادرستی است. اگر گردانندگان آبادیس، دست همه ی کاربران را ...
دیرگویی اختلالی در مرکز گفتار و زبان شناسی در سوی چپ مغز آدمی ست که کنترل بازدم دی اکسیدکربن را دچار اختلال می کند و در نتیجه آن به صدا در آمدن تاره ...
ابزار برگ و ساز
ابزار و برگ وساز برگ و ساز
پی آیند
کوس طبل و نقاره
سوخته دل و دل سوخته
سوخته
معذور واژه ای تازی است که در چهارچوب اسم مفعول است. از ریشه عذر. عذر به مینای بهانه است و از دید واژه شناسی معذور در زبان تازی به کسی گفته می شود ...
بهانه تراشیدن بهانه ساختن بهانه آوردن
پاداپره دادن گوش مالی دادن
نرگس گرامی. واژه نادرستی را نوشته ای و مینای واژه درست را برای آن. مینایی که نگاشته ای رونویسی از واژه نامه علامه دهخدا است در فرانمود واژه تخدیر. ...
پنهان نمودن. در پرده داشتن. نیز تازیان به کاری که پس از انجام آن سهش کننده کار را پنهان کند می گویند. مانند دود کردن سیگار یا قلیان که در بارهای نخ ...
شگفتا که واژه ای که بزرگان در واژه نامه ها مینایش را آورده اند، برخی کاربران این همه واژگان نادرست پیرامونش می نویسند. این یک واژه نامه است و گردآور ...
ریسمان
نشیمن
ناب واژه ای پارسی است و نیازی به جای گزین ندارد
پی ورزی سوگیری و پافشاری بی خردانه
لژین دنر. [ ل ِ ی ُ دُ ن ُ ] ( فرانسوی ، اِ مرکب ) ( نشان. . . ) ، نشانی که در نوزده ماه مه سال ۱۸۰۲ میلادی، ناپلئون بناپارت برای تشویق خدمتگزاران کش ...
تاریک
ساره همان سارا و مینای آن: ناب است
سرآغاز
پرهشت یا فرهشت
سپاس واژه ای پارسی است و جای گزین نمی خواهد. شگفت است که برخی مینای تازی بر واژه پارسی می نویسند و برخی هر آنچه در آغاز برگه آبادیس نوشته است را پیش ...
شادروز گی ژن
بهره
کوشیدن
رواشده یا رواساخته
آرامْ دل یا دل آسوده یا آسوده دل
فرمان فرما
نیرنگ
هم میهن گرامی وهسودان مرزبان، اینگونه که دل سوزانه کوشش می کنید واژگان ناپارسی را پالایش کنید، بسیار ستودنی است. وان گه شیوه نگارش تان جان و دل ریش ...
تن پوش جنگ زره پیکار
این واژه نخست ژیدان بوده از ژی = ژیان = زندگی/ زنده دان = جای/ پسوند جایگاه و بودن ژیدان = جای زندگی/زنده جای/زنده دان پس زیدان و سپس زه دان شده است ...
چیرگی
ناخرسند ناخشنود
مُقَّدَُم واژه ای تازی ست و جای گشت پارسی آن: پیش گام است. مَقدَم نیز تازی است و پارسی آن: جای گام است. پس درجای خیرمقدم بگوییم: جای گامت خجسته